از این نوشته به قلم الکس هلویس خوشم آمده، آنقدر که دوست داشتم اگر فرصتی و حوصلهای پیدا کردم فارسیش کنم. این نوشته یک ترجمهی آزاد از آن مطلب است.
نمرههای نهایی این ترم را همین الان رد کردم. این کار همیشه برایم مثل برداشته شدن باری سنگین از روی دوشم است، اما این دفعه چون اینها آخرین نمرههایی خواهد بود که برای دانشجویان دانشگاه بوفالو رد میکنم باعث احساس فراغ بال و آسودگی بیشتر من شده. به همین خاطر فکر میکنم الان همان طور که بچهها میگویند موقع «درس پس دادن» من است.
من برای پروژهی نهایی باید ۲۴ ساعت خانه میماندم. دانشجویان باید پروژههایشان را به صورت فایل متنی برای من میفرستادند که اکثراً پروژهها را به صورت فایل ورد فرستادند. در مورد پروژهها تذکر داده بودم که «انتظار دارم همه به شیوهای قابل تقدیر عمل کنند» و گفته بودم که کپ زدن یا کمک گرفتن از دیگران را کار درستی نمیدانم.
من ترجیح میدهم دانشجویانم تقلب نکنند. درست است که آنها در واقع به این صورت سر خودشان کلاه میگذارند اما علاوه بر آن این کار بر روی جامعه نیز تأثیرات منفی خاص خود را میگذارد. آنچه در این باره بیشتر مرا آزار میدهد آن است که این کار نوعی بیاحترامی است: بیاحترامی به من، به همکلاسیهایشان، به دانشگاه، به نظام آموزشی، به خود آنها و همچنین به من (این را که قبلاً نگفته بودم؟). این کار مخصوصاً زمانی برایم آزاردهندهتر میشود که نوع کپ زدن آنها نشان میدهد (یا شاید یادآوری میکند) که من آدم احمقی هستم.
بنابراین برای این که به دانشجویان در سراسر کشور کمک کنم بهتر کپ بزنند و خودشان را از آسان لو رفتن و برانگیخته شدن خشم دانشکدهی محل تحصیلشان مصون نگه دارند و به این ترتیب محیط دانشجویی یکدستتری ایجاد کنند توصیههای زیر را بر اساس تجربهی اخیر بازبینی پروژهها ارائه میکنم:
۱- از روی فامیلتان کپ نزنید.
وقتی در یک کلاس درس پرجمعیت نام فامیلی کمیاب شما با یکی دیگر از دانشجویان کلاس یکسان است بهتر است پاسخ شما و فامیلتان به پرسشها کلمه به کلمه مثل هم نباشد. به این نکته باید وقتی بیشتر توجه داشته باشید که پاسخ یکسان شما غلط است و مخصوصاً وقتی که به شکل احمقانهای غلط است. من مثل خیلی از استادان بدون توجه به اسم دانشجویان به آنها نمره میدهم، اما وقتی مشابهت نامها اینطوری باشد قضیه فرق میکند. توصیه من در این مورد این است که اگر خواستید با این شرایط باز هم جواب را کاملاً رونویسی و کپی-پیست کنید بهتر است فکری برای تغییر نام فامیلتان بکنید.
۲- با املای بریتانیایی ننویسید.
معمولاً فقط افرادی با نامهای فامیل بریتانیایی مجازند کلمهی «color» را به صورت «colour» بنویسند. ممکن است شما ادعا کنید که در مناطق بریتانیایی نشین به دنیا آمده و بزرگ شدهاید. من در این مورد شکی ندارم ولی از آنجا که این ویژگی شما را نمیشود از نام فامیلتان حدس زد فکر میکنم در کلاس من مجبورید از املای آمریکایی استفاده کنید. (اگر شما بریتانیایی هستید ولی نام فامیلتان به علت تهاجمات استعماری خدشهدار شده است فکر میکنم باید آن Uها را هم به همان دلیل از دست داده باشید.) در هر صورت، خوشتان بیاید یا نه، اگر از املای غیربومی در نوشتن کلمات استفاده کنید ممکن است من فکر کنم شما پروژه را از روی منبع دیگری رونویسی کردهاید.
۳- تنها شما در گوگل جستجو نمیکنید.
فکر میکنید من پروژههای مشکوک را چطور چک میکنم؟ این طور نیست که دانشگاه ما پولی برای TurnItIn خرج کرده باشد. من در استفاده از گوگل مهارت دارم و با تغییر دو کلمه سر نخ را گم نمیکنم. پس سعی کنید از روی منبع گمنامتری کپ بزنید یا این که -این راه حل مؤثرتر است- سعی کنید نتیجه کار خودتان را ارائه دهید.
۴-ذیادی خوب نونیسید.
وقتی جملهای که شما نوشتهاید فراتر از تواناییهای ادبی شماست به دو صورت امکان دارد گیر بیفتید: در حالت اول در صورتی که شما توصیهی شمارهی ۳ را رعایت کرده باشید با وجود آن که ادعا نمیکنم حافظهای فوقالعاده دارم ممکن است جملههای شما به نظرم آشنا بیایند و باعث شوند که کتابی را که شما از روی آن کپ زدهاید از قفسهی کتابخانهام بیرون آورم. در حالت دوم اگر حافظهی من یاریم نکند -آنچنان که این روزها بیشتر اینچنین است- گوگل پرینت احتمالاً کمکم میکند.
راه حلی که در این روش کپ زدن پیشنهاد میشود این است که شما جملات مزبور را با جملات خودتان یا منبع دیگری با همان سطح از پیچیدگی زبانی مخلوط کنید.
در همین راستا پیشنهاد میشود که از روی خود استاد کپ نزنید. هر چند این کار کمتر ممکن است باعث خشم وی شود چون او و همکارانش را بیاندازه سرگرم میکند اما احتمال این که با این کار گیر بیفتید نیز بیشتر است. اگر میخواهید از این منبع استفاده کنید ایدههای استادتان را بدزدید و آنها را با زبان خودتان بیان کنید چرا که استادان چیزی را بیشتر از این دوست ندارند که بدانند دانشجویانشان میتوانند به خوبی بنویسند در حالی که هیچ ایدهی اریجینالی از خود ندارند.
۵- از کلمات قلمبه به اشتباه استفاده کنید.
کلمهای را استعمال کنید که به نظر سهمناک میرسد و آن را در جایی که نباید استفاده کنید یا این که کلماتی را از خود به در آورید! ما به این نحو دربارهی اصالت کار شما متقاعد میشویم.
۶- از کلمهی «مسخره» در متنتان استفاده کنید.
مشاهدهی این کلمهی تقریباً جادویی باعث میشود مدرسان آناً تمامی فرایندهای تشخیص رونویسی را متوقف کنند.
۷- از روی کسی کپ بزنید که به بدی خود شما مطلب مینویسد.
کاری که یکی از دانشجویان ارشد من انجام داد را انجام ندهید. او مطلبی را دربارهی فمینیسم کرهای از روی کسی کپ زده بوده که به انگلیسی از خود او کمی بهتر مینوشت. من به کمی بهتر نوشته شدن حتی قبل از آن که متوجه شوم که شما سابق بر این دربارهی دیدگاههای فمینیسم علاقهای از خود نشان ندادهاید توجه نشان میدهم.
۸- Edit > Paste Special > Unformatted Text
این توصیهی شماره ۱ من به شماست هرچند شمارهی هشت خورده باشد. وقتی مطالب را از روی صفحات اینترنت -با چشم پوشی از توصیهی شمارهی ۳- داخل ورد کپی میکنید به سادگی از Edit > Paste استفاده نکنید.وقتی من متوجه یک تغییر رنگ و فونت بیدلیل میشوم ممکن است حدس بزنم اتفاق عجیبی افتاده است و شما مطلب را از وسط یک صفحه وب کپی-پیست کردهاید.
اگر شما از این قوانین پیروی کنید تقریباً میتوانید مطمئن باشید که پروژههای رونویسی شده را میتوانید بدون آن که گیر بیفتید به عنوان کار خودتان ارائه دهید.
اما اگر با وجود رعایت تمامی هشت توصیهی ارائه شده باز هم گیر افتادید آن وقت چه کار کنید؟ در این صورت میتوانید جملات زیر را به استادتان بگویید (اشتباه نکنید، کسی تا به حال این جملات را روی من امتحان نکرده است):
«من توانایی ارائهی مجدد دانش موجود را در قالب بازسازی و بازنمایی آن دارم. هر گونه ادعایی مبنی بر غیراوریجینال بودن کار من در برابر آنچه من توانایی ایستادن بر روی شانههای غولهای دانش مینامم قابل چشمپوشی است.»
«اما آیا کار شما که میخواهید به من ۹ بدهید کار اوریجینالی است؟ من این ترم از دو استاد دیگر همین نمره را گرفتهام. شما اوریجینالتر باشید و به من ۱۲ بدهید.»
«من نمیدانم این «جان رولز» کیست، اصلاً او هم رشتهای ماست؟ اما به هر حال من فکر میکنم که احتمالاً او از روی من کپ زده است.»
«نهایتاً -این جمله ضروریتر از همه است- رونویسی من در این مورد ادعانامهای علیه نظام آموزشی است. من به همین نحو سه سال دبیرستان و سه سال دانشگاه را گذراندهام. من فکر نمیکنم که الان این گناه من باشد که بعد از این همه سال به واسطهی رونویسیهایم گیر میافتم و شما در آخرین واحد درسیم به من میگویید که عملکردم در طی این همه سال نادرست بوده است. شما مطمئناً باید این نمونه را در ارزیابی روش تدریس خودتان و انتظاراتتان مد نظر قرار دهید.»
شما اجازه دارید از تمامی جملات فوق کلمه به کلمه و بدون اشاره به نام مؤلف استفاده کنید. من موفقیت این جملات را تضمین نمیکنم اما خوشحال میشم که نتیجهی به کار گیری آنها را از زبان شما بشنوم.
برخی از نظرات جالب نوشته:
*: این یک مسأله ساده است: اگر شما بتوانید به آن خوبی کپ بزنید نیازی به کپ زدن ندارید! …
*: دانشجویان بسیار کم این «بازی» دانشگاهی (تحقیق و توسعه) را به صورتی که شما آن را جدی میگیرید جدی میگیرند. واقعاً با این شیوهی بازبینی چه چیزی را میخواهید ارزیابی کنید؟ واقعاً چقدر انتظار دارید که دانشجویانتان تحلیل و تحقیق اوریجینال ارائه دهند؟ یک شعار قدیمی در محیطهای دانشگاهی وجود دارد: وقتی از روی یک نفر رونویسی میکنید کپ زدهاید، وقتی از روی ده نفر رونویسی میکنید یک کار تیمی انجام دادهاید و وقتی از روی صد نفر رونویسی میکنید یک کار تحقیقاتی اوریجینال انجام دادهاید.
جالبه !
جالبتر اینکه بعضی دانشجویان خودم یا دانشجویان همکارانم فکر می کنند که من یا سایر اساتید نمی فهمیم که کپ می زنند !!!
در بخشی از شعر در صنعتی در اصفهان که در وبلاگم منتشر شده آمده:
در کپ زدن استاد شو با ده گرفتن شاد شو از ترس درس آزاد شو در …
دوست ندارم بشناسمت کی رو باید ببینم
مطالب خیلی خوبی بود ممنون.