خواهرزادهی بزرگم کلاس پنجم ابتدایی است و در یک مدرسهی عادی دولتی درس میخواند. برایم خیلی عجیب بود وقتی دستش کتاب تست دیدم و فهمیدم که مدرسهشان با تأکید عجیبی دارد با اینها تست کار میکند. تست برای دانشآموز ابتدایی؟!
فکر میکنم نظام آموزشی ما مشکلات جدی دارد. در نظام آموزشی چیزی که با نمره و قبولی تشویق میشود محفوظات از یک طرف و فرمولچینی و مقدارگذاری از طرف دیگر است. نظام آموزشی ما تلاش میکند دانشآموزان (و در ردههای بالاتر دانشجویان) را فقط «باسواد» کند و چیزی که این وسط فراموش میشود یا حداکثر در حد فعالیتهای قابل حذف ِ «فوق برنامه» به آن پرداخته میشود «خلاقیت» و «ابتکار» است. سعی کنید -اگر میشناسید- محصولات دستچین شده و نمونهی این نظام آموزشی را که همان فارغ التحصیلان بهترین دانشگاههای ما هستند در نظر آورید: خواهید دید که -فارغ از استثنائات- اینها حداکثر نیروهایی «ماهر» هستند که -در بهترین حالت- میتوانند روشهای از پیش طراحی شده را خوب پیاده کنند. اما آیا اینها میتوانند روشهای جدید ارائه دهند و برای مسائل راهکارهای خلاقانه ارائه دهند؟ اگر توانستهاند یا میتوانند، کدام یک از خلاقیتهای اینان -فارغ از تعارفها و بزرگنماییهای رسانههای دولتی ما- در نظام علمی/صنعتی دنیا مطرح شده و تحول به حساب آمده؟
نظام آموزشی ما به جای آن که روشهای استفاده از منابع را (که اولین گام در طراحی راهحلهای ابتکاری و خلاقانه میتواند باشد) به دانشآموزان بیاموزد تلاش میکند تا منابع دستچین شده را در ذهن آن جای دهد. فرایندی که زمانبر و پرزحمت است اما نمود قابل توجهی در حل مسائل روزمره ندارد. نظام آموزشی ما در بهترین حالت تلاش میکند به دانشآموزان دانش حل مسائل را بیاموزد اما برای درگیر کردن آن با مسائل و دید دادن به آنها راجع به ماهیت مسائل برنامهای ندارد.
راهحل این معضل نظام آموزشی ما را به نظرم باید فراتر از تغییر متون کتابهای درسی یا حتی دیکته کردن روشهای جدید به آموزگاران دنبال کرد. آموزگاران ما خودشان محصولات همین نظام آموزشی هستند و بعید است بتوانند مجریان نظام آموزشی درست و هدفمندی باشند که خودشان از آن بیبهره بودهاند و نسبت به آن دید درستی ندارند. استفاده از ابزارهای آموزش الکترونیک و جایگزینی نظام ارزیابی دانستهها با نظام ترغیب به خلاقیت از راهکارهای احتمالی ایجاد تغییر در این نظام میتوانند باشند.