گفتم ز چه آیا طرب از ما رفته ست
شوق از سر و ذوق طلب از پا رفته ست
بر چهره چو نردبان چینها دیدم
معلومم شد که عمر بالا رفته ست!
بر درگه خلق بندگی ما را کشت
هر سو پی نان دوندگی ما را کشت
فارغ نشویم یک دم از فکر معاش
ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت!