ز شوق آمدنت قلب خاک میجوشد
تمام ثانیهها را طلوع مینوشد
تو را دوباره صدا میکنم بیا خورشید
دلم برای تو از ذوق و شوق میجوشد
بلند میشوی از خواب و چشم میمالی
و آسمان سیه رخت نور میپوشد
سلام پنجرهها را جواب میگویی
و خاک میرود از صبح نور میدوشد
و نقش خیس تو بر روی آب میافتد
و آب تشنه تو را عاشقانه مینوشد