این روزها زیاد میشنویم که یک شرکت بزرگ، شرکت کوچکی را که معمولاً فقط ارائهدهندهی یک محصول یا سرویس آنلاین است خریداری کرده. نمونهی اخیری که در ذهن دارم مربوط به خرید سرویس آمار وبلاگ بلاگبیت (که من یک ماه از نسخهی آزمایشی آن برای آمارگیری همینجا استفاده کردم و آن را سرویسی فوقالعاده و کمنظیر دیدم) توسط شرکت فیدبرنر است (قضیهی جالبی -البته شاید از نظر من- که در این خرید اتفاق افتاد این بود که خریدار این سرویس مبلغ پرداخت شده توسط مشتریان حال حاضر آن را بدون این که سرویس آنها را قطع کند به آنها برگرداند چرا که قصد دارد این سرویس را در سه ماههی آخر همین سال میلادی به صورت رایگان عرضه کند).
بعضی از این سرویسها یا نرمافزارهای خریداری شده قابلیتهای منحصر به فردی دارند و به همین لحاظ تهیهی مشابه آنها برای خریدارانشان در مدت زمان معقول کاری ناممکن یا بسیار مشکل است، به همین دلیل برای آنها میصرفد که بابت در اختیار گرفتن کل سیستم، شرکت یا نرمافزار مورد نظر را به طور کامل خریداری کنند.
اما کپی کردن یا مشابهسازی یا حتی ایجاد سرویسی قویتر از بعضی از این سرویسهای خریداری شده برای شرکتهای بزرگ کار سختی نیست و شاید گاهی به همین دلیل از این که فلان سرویس نه چندان پیچیده توسط شرکتی بزرگ خریداری شده تعجب بکنیم. اینجاست که باید عامل دیگری را که شرکتهای خریدار به آن توجه میکنند در نظر بگیریم و آن مسألهی کاربران این سیستمهاست. شرکتهای بزرگ به تجربه دریافتهاند که وادار کردن کاربران متعصب سیستمهای آنلاین به مهاجرت از سرویسهای مورد علاقهی خود حتی با تکیه بر قابلیتهایی که توسط سرویس مورد استفادهشان به این زودیها ارائه نخواهد شد کاری مشکل و گاهی غیرممکن است. در این موارد اصطلاحاً گفته میشود که این شرکتها در واقع بیشتر به دنبال آنند که پایگاه کاربران این سرویسها را در اختیار داشته باشند و خود آنها و ساختار نرمافزاری محصول آنها در این خرید نقش خیلی مهمی را ایفا نمیکنند.