چند روز پیش رفتم چند نسخه از یک نشریهی محلی را بگیرم که قرار بود آگهی تغییرات اخیر شرکت در آن چاپ شود، نگاهی گذرا به مجموعهی روزنامهها و مجلات کیوسک سر راه انداختم و نشریهی مورد نظر را پیدا نکردم:
– آقا شما «مجنون» نمیارید؟!
– چرا، همون پشته، خوب نگاه کن پیدا میکنی.
رفتم آنجایی که نشان داده بود: تعدادی از نشریهها و مجلاتش را که احتمالاً خریدار آنچنانی نداشتند روی زمین پهن کرده بود. آنجا نشریهی مورد نظرم را پیدا کردم و برش داشتم. میخواستم بپرسم فقط همین یک نسخه را دارند که فروشنده با خنده گفت:
– چند تا برداشتی؟! همهش یه برگه!
با تعجب دستهی کاغذهایی را که دستم بود وارسی کردم. راست میگفت. نشریهی صد تومنی استانی فقط گویا برای چاپ آگهیهایش منتشر میشود! وضع بقیهی نشریات محلی اینجا هم بهتر از این نیست. فقط گاهی در موقعیتهای انتخاباتی احتمالاً با هزینهی نامزدها سر و شکلی پیدا میکنند و تعداد صفحاتشان بیشتر میشود. در هر صورت بعد از این که مطمئن شدم آگهی مورد نظرم چاپ شده تمام آنچه را برداشته بودم خریدم.
خوب کاری کردید
این کار شما در راستای حمایت از تولیدات داخلی بوده!