چند سال پیش که تازه با کامپیوتر و دنیای آن آشنا شده بودم مثل خیلیها علاقهی زیادی به تجربهی نرمافزارها و سیستمعاملهای متفاوت داشتم. در این میان لینوکس برایم سیستم عامل جالبی بود. به هر حال آشنایی رسمی من با کامپیوتر (گذشته از آموزش بیشتر نظری و نه عملی دورهی دبیرستان) از همان سال اول دانشگاه و با سیستم عامل اسکو یونیکس آغاز شده بود که همخانواده و همجنس لینوکس بود و حداقل یک ترم تا وقتی که به سراغ پیسی و داس و مدتها بعد ویندوز رفتیم با این سیستم عامل کار میکردم. اولین پروژهی درسی ما تایپ یک متن سه صفحهای نسبتاً حجیم با ویرایشگر نه چندان خوشدست وی آی بود. پروژههای بعدیمان فرایندهایی شامل تایپ برنامهها با همان ویرایشگر و کامپایل کردن آنها با کامپایلر خط فرمانی و ارسال نتایج به ایمیل یونیکسی استاد بود. بعد از ترم اول به ضرورت تکالیف درسی یونیکس را کنار گذاشتیم اما من تا مدتها بعد هر از چند گاهی گریزی به ترمینالهای یونیکس نه چندان پرطرفدار سایت کامپیوتر دانشکده میزدم تا این که گروه کامپیوتر تصمیم گرفت آنها را کلاً جمعآوری کند.
اولین توزیع لینوکسی که پیدا و نصبش کردم لینوکس مندریک ویرایش ۶ (به احتمال قوی) بود که به سختی و با انواع ترفندها کارت گرافیک اولین کامپیوترم را میشناخت و در محیط گرافیکی اکس ویندو بالا میآمد. بعد از آن توزیعهای دیگری را هم آزمایش کردم: لینوکس مندریک ویرایش ۷ و ۹، چند ویرایش مختلف از توزیع لینوکس ردهت، لینوکس لیبرانت، چند دیسک زندهی لینوکس و اخیراً لینوکس اوبونتو.
دوست داشتم با توجه به تجربیاتی که با ویرایشها و توزیعهای متفاوت لینوکس داشتهام دلایل عدم استقبال عمومی از این سیستم عامل را از نظر خودم بیان کنم. توجه داشته باشید که من مشکل یا عنادی 😉 با لینوکس ندارم، مخصوصاً این که تجارب اخیر وبلاگداری و راهاندازی سایتم نشان داده که بهترین انتخاب روی سرورهای وب سرورهای لینوکس است. حتی به نوعی تمایل دارم که تا آنجا که میشود از نرمافزارهای رایگان استفاده کنم (شاید احمقانه به نظر برسد ولی سعی میکنم تا آنجا که میشود حقوق تولیدکنندگان نرمافزار را حداقل از نظر خودم رعایت کرده باشم). اما خوب، باید قبول کرد که مشکل عدم استقبال کاربران عادی کامپیوتر از لینوکس فقط ناشناس بودن این سیستم عامل نیست.
اما ضعفهایی که من در نسخههایی از لینوکس که آزمایششان کردهام دیدم:
ناسازگاریهای سختافزاری
وقتی از بازار یک قطعهی سختافزاری را تهیه میکنیم همیشه مطمئنیم که یا ویندوز بدون نیاز به نرمافزار اضافی آن را میشناسد یا مشکل شناسایی آن با سیدی راهانداز همراه خود قطعهی سختافزاری حل میشود. اما آیا در مورد لینوکس هم میتوان چنین اطمینانی داشت؟ تجربهی من با توزیعهای لینوکس نشان داده که آنها با بسیاری از قطعات قدیمی یا جدید مشکل دارند. مودمهای کامپیوتر جدید و قدیمی من را هیچکدام از توزیعهای مورد آزمایشم نشناختند. بسیاری از آنها با کارت گرافیکم مشکل داشتند: یا اصلاً آن را نمیشناختند و باید فقط در محیط متنی با آنها کار میکردم یا این که آن را بسیار بد میشناختند، طوری که صفحهی مانیتور لرزان و تصویر نامناسب را باید در محیط گرافیکی تحمل میکردم. حتی در یک مورد ِ سوختن درایو سیدیرام به لینوکسی که روی کامپیوتر نصب کرده بودم مشکوکم. ماجرا اینطوری بود که لینوکس مذکور بعد از این درایو سیدیرام را به دلیلی قفل کرده بود خودش هم به حالت اغما فرو رفت! به همین خاطر مجبور شدم کامپیوتر را مجدداً راهاندازی کنم و دقیقاً بعد از این ماجرا بود که درایو سیدیرامم برای همیشه از کار افتاد!
تنوع بیش از حد
شاید تعجببرانگیز باشد ولی تنوع بیش از حد نرمافزارهای مدیر پنجرهها در لینوکس به نظرم به جای آن که یک نقطهی قوت باشد یک ضعف است. چرا که کاربر در جاهای مختلف و روی لینوکسهای متفاوت محیطهای متفاوت و بعضاً ناآشنایی را میبیند. این باعث میشود که نتواند مهارتهایی را که روی یک توزیع و یک محیط پنجرهای لینوکس کسب کرده روی محیط و توزیع دیگر به کار بگیرد.
نبود رجیستری
تنظیمات خود لینوکس و اکثر نرمافزارهای مبتنی بر آن با ویرایش یک سری فایل تنظیمات صورت میگیرد. مسألهی مهم اینجاست که نام و مسیر این فایلها و همچنین شکل محتوای داخلی آنها تابع یک استاندارد مشخص نیست و برای تنظیم درست آنها مجبوریم مستندات نرمافزارها را بخوانیم. کاری که معمولاً یک کاربر تازهکار یا حتی متوسط کامپیوتر از پس آن برنمیآید. نرمافزارهای ویندوزی اکثراً برای نگهداری تنطیماتشان از رجیستری ویندوز استفاده میکنند و این باعث میشود همگی آنها از استاندارد مشخصی پیروی کنند که برای کاربر متوسط کامپیوتر مفید است. برای خود من پیش آمده که فرصتی برای گنجاندن امکان تغییر تنظیمات در برنامهای که خودم نوشتهام پیدا نکردهام اما رجیستری ویندوز کمک کرده که یک راه دم دست و نه چندان زمانبر برای انعطافپذیر کردن برنامه و قابل تنظیم نمودن آن پیدا کنم. به نظرم نبود ساختاری استاندارد همچون رجیستری میتواند یک ضعف برای محیط لینوکس باشد.
مشکلات با کلیپبورد
به لحاظ تنوع نرمافزارهای مدیر پنجره در لینوکس که هر کدام از آنها سیستمهای مدیریت کلیپبورد مختص به خود دارند من به مشکلاتی برای کپی کردن متن در این سیستم عامل برخورد کردم (که البته مربوط به خیلی وقت پیش میشود و حدس میزنم که تا به حال بخشی از این مشکلات حل شده باشد). به عنوان نمونه در محیط لینوکس میتوانیم در حالی که از مدیرت پنجرههای گنوم استفاده میکنیم برنامهای را که بر اساس سیستم مدیریت پنجرهی کی.دی.ای تهیه شده اجرا کنیم. اما آیا میتوان از یک جعبهی ویرایش متن کی.دی.ای متنی را به جعبهی مشابه گنوم کپی کرد؟ البته باز هم بد نیست بگویم که این مورد را خیلی وقت پیش دیده بودم (که نمیشد) و الان حدس میزنم که این مشکلات باید حل شده باشد. محیط یکپارچهی سیستم عامل ویندوز علاوه بر یک رابط کاربری یکسان در تمامی نرمافزارها یک سیستم همگانی کلیپبرد هم در اختیار کاربران میگذارد که فوقالعاده توانمند و مفید است.
مشکلات با فوکوس خودکار کنترلها
این که میگویم احتمالاً مشکلی است که به دلیل عادت به محیط ویندوز به وجود میآید ولی من بیشتر وقتها با نحوهی فوکوس کنترلها در هنگام جابهجایی بین پنجرهها در لینوکس مشکل داشتم. وقتی به پنجرهی جدیدی میآمدم مکاننما آنجایی که میباید نبود. این مشکل البته ممکن است مختص سیستم عامل نباشد و بیشتر با نحوهی طراحی نرمافزارها مرتبط باشد ولی به هر حال این مشکل را در لینوکس زیاد دیدم.
وابستگی بیش از حد به خط فرمان
هر چقدر هم که محیطهای پنجرهای لینوکس شما پیشرفته باشد موارد زیادی پیش میآید که مجبور میشوید به خط فرمان برگردید و با تایپ دستورات سیستمعاملتان را کنترل کنید یا آن را تنظیم نمایید. این مورد هر چند برای کسانی که جنون کنترل صفحهکلیدی دارند (خودم هم بعضی وقتها دچار این جنون میشوم 😉 ) یک تجربهی لذتبخش است اما برای کاربران متوسط و تازهکار اصلاً خبر خوبی نیست. مخصوصاً این که خط فرمان هیچگاه اشتباهات تایپی را نمیبخشد و حتی برای کاربران لینوکس روی کوچک و بزرگ بودن حروف حساس است. در دنیایی که به سمت کنترل با ابزارهای صوتی و اشارهای پیش میرود وابستگی یک سیستم عامل به خط فرمان مزیت محسوب نمیشود.
سلام
به نظر من
مورد اول تقصیر لینوکس نیست بلکه تقصیر سازندگان سخت افزار است که درایورهای مربوطه را برای لینوکس همراه سخت افزار نمی کنند. اگر یادتون باشه اوایل ویندوزها هم برای درایو کردن اکثر سخت افزارها مشکل داشتند. در صورت استفاده گسترده تر و افزایش کاربران این مشکل حل خواهد شد.
در مورد دوم به نظر من تنوع خوب است ولی وقتی زیاد شد گیج کننده می شود و انتخاب را مشکلتر می کند.
در مورد سوم و ششم قبول دارم که برای کاربران معمولی مشکلاتی هست ولی این وضعیت برای حرفه ای ترها دلپذیرتر است. یادم هست که در دوران دانشجویی مقطع لیسانس بعد از آموزش در شرکت داده پردازی در مرکز کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان میخواستم Exec فایلهای سیستم عامل VM/SP را مرتب کنم و شرایطی فراهم کنم که دانشجویان راحتتر از Main استفاده کنند ولی خانم آقایی سیستم پروگرامر مرکز مخالف بود و می گفت که این کار شما دانشجویان را از سیستم دور می کند و موجب می شود که نفهمند در مراحل برنامه نویسی و اجرا در سیستم چه اتفاقاتی میافتد و این خیلی بد است!
در مورد چهارم و پنجم بررسی نکرده و لذا نظری نمی دهم.
متاسفانه تجربه اول من هم با اوبونتو به مشکلات شما برخورد کرده است. بزگترین مشکل من هم نبودن داریور مربوط به مودم است. شما قضاوت کنید سیستم عاملی که با آن نتوان به اینترنت وصل شد به چه دردی می خورد؟ اینجا توضیحات بیشتری نوشته ام.:
http://www.writeage.com/ubuntu_problem_with_modem.html
موفق باشید.
من هم با آقای خسرو بیگی موافقم. مشکل نبود درایور مقصر اصلیش کارخانه سازنده سخت افزار. دوستان به این هم توجه داشته باشند که درایور های سخت افزاری ویندوز رو مایکروسافت نمینویسه بلکه کارخانه ارائه میده. در مورد رابط های کاربری مثله کی دی ای و جنوم و …. . خوب کافیه هر کدوم رو میخواید و باهاش راحتید رو نصب کنید رو ی هر توزیعی که میخواید پس این حسنه نه عیب.
در مورد اینکه برای شروع کردن یادگیریش سخته با شما موافقم.
اما من یه سوال میپرسم اگر روزی برسه که قانون کپی رایت به دلیل فشار های بین المللی در ایران هم پذیرفته بشه من دانشجو یا شما میتونیم هزینه هاش رو بپردازیم. مثلا میتونیو در حدود ۳۰۰ هزار تومان بابت یک ویندوز و یا ۹۹۹ دلار برای یک نسخه ناقابل فتوشاپ بپردازیم. واقعا سخت میشه.
در مورد ویندوز پیزی که اون رو خیلی محبوب کرده عمده ترین دلیلش اینه که رابط کاربری ساده و نرم افزار های کرک شده در دسترس داره و افراد زیادی از دور و بری های خودمون با هاش کار کردن در صورتی که لینوکس وا قعا ناشناخته است.
من هم نه عنادی با ویندوز دارم نه یه هوادار خفن برای لینوکس هستم. ولی واقعا با طرز فکر بنیان گذار هاش و جامعه اون حال میکنم.
به هر حال هیچ ساخته دست بشری بدون عیب نیست
یا علی
سلام
عالیه سایتتون خیلی بدرد تحقیقم خورد فقط ببخشید یه کمک ازتون می خواستم من دانشجوی رشته ی IT هستم واسه درس آز سیستم عاملم تحقیق دارم در مورد سیستم عامل لینوکس رد هت هم نصبش هست هم ویزگی هاشو می خوام می شه راهنماییم کنین خیلی ممنون می شم امیدوارم موفق باشید
عزیز دل خوب نوشتی، ولی لینوکس شناس نیستی …
راجع به بقیه فسمتها نظری نمیدم چون بعضی از دوستان نسبتا کامل گفتن:
اما بحث ریجستری به لحاظ فنی کاملا برعکسه ویندوز هم اگه سیستمعامل بازی بود ترجیح میداد تنظیماتش مثل لینوکس توزیع شده باشه در واقع پاشنه یکی از پاشنههای آشیل ویندوز همون ریجستری و ساختارشه شما اگه از لحاظ فنی از هز صاحبنظری راجع به این موضوع بپرسید صدها دلیل بر بربری تنظیمات توزیع یافته میاره. اتفاقا این یکی از نقاظ قوت لینوکسه.
ضمنا در لینوکس بدلیل باز متن بودن معمولا تکنولژی ها پیشرفته تر هستند مثلا اختلاف در فایلسیستم چیزی حدود ۷-۸ سال لینوکس جلوتره و یا همین دستکتاپ سه بعدی که مایکروسافت قولوشو توی ویستا داده توی لینوکس حدود دو سال زودتر ارایه شد.
اساس توسعه لینوکس برا اساس تمایلات هکرها بوده ولی الان تچند سالی است که کاربرپسند هم شده و داره به این سمت حرکت میکند
الان دیگه لینوکس مثل سابق نیست
کاربرد رومیزی هم دارد و مثل ویندوز شده(از لحاظ کاربرپسندبودن)
مانند زوزه۱۰.۲
http://www.linux26.blogfa.com
منظور از مودم همیشه external modem هست و مودم هایی که ما توی کامپیوتر نصب می کنیم را win modem میگن که منظور همون windows modem هست پس نباید به لینوکس ایراد وارد کنیم که درایور رو نمیشناسه
در مورد کارت گرافیک هم باید بگم که لینوکس تقریبا تمام کارت های گرافیک رو میشناسه ولی باید acceletor 3d رو نصب کنین
ویندوز هم همینطوره
امروزه دیگه کمتر کسی با این مورد مشکل پیدا میکنه
خیلی خوب بود
بهتر بری بیشتر لینوکس یاد بگیری تا دبرستانی فکر نکنی