گزیر

::گاهنوشتهای حمیدرضا محمدی::

دربارهٔ من:

آخرین نظردهندگان:

مشترک شوید:

ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.

جستجو:

Valid XHTML 1.0 Transitional RSS Feed

پیش‌پرده‌های خاص پیکسار

۸۷/۰۴/۳۰

فیلمهای انیمیشنی که پیکسار ساخته و می‌سازد به نسبت ساخته‌های بقیه‌ی شرکتهای فیلمسازی خصوصیات منحصر به فردی دارند. اگر سر فرصت بنشینید و حاشیه‌های آنها را در سایتهای مختص فیلم مثل آی.ام.دی.بی بخوانید نکات جالب و خواندنی زیادی درباره‌ی هر کدام از آنها پیدا می‌کنید. مثلاً درباره‌ی خانواده‌ی شگفت‌انگیزها متوجه می‌شویم که براد برد علاوه بر کارگردانی، نویسندگی و گویندگی در این فیلم (در نقش ادنا مد) یک نقش خیلی مهم دیگر هم در این فیلم داشته و آن این بوده که طراحان پیکسار (احتمالاً از شدت علاقه 😉 به براد برد) سیمای چهره‌ی سیندرم (بادی) -نقش منفی داستان- را از روی صورت او طراحی کرده‌اند!

سیمای چهره‌ی سیندرم را از روی صورت براد برد ساخته‌اند!

از نکات جالب دیگری که می‌توانید در میان این حاشیه‌ها بیابید اتفاقات مشترکی است که در این فیلمها می‌افتد. مثلاً گویا در همه‌ی آنها اشاره‌ای به اتاقی به شماره‌ی A-113 گنجانده شده . در فیلم موش سرآشپز این شماره روی برچسبی که به گوش یکی از موشها الصاق شده چاپ شده و در شگفت‌انگیزها شماره‌ی این اتاق را در یکی از صحنه‌ها از روی یک مانیتور می‌شود خواند.

دو بریده از فیلم شگفت‌انگیزها که نشانی اتاق A113 پیکسار در آنها گنجانده شده

یکی دیگر از نقاط مشترک این فیلمها آن است که برای تمام آنها پیش‌پرده‌های تبلیغاتیی با یک ویژگی مشترک ساخته شده و آن ویژگی این است که در پیش‌پرده صحنه‌هایی را می‌بینید که در فیلم اصلی وجود ندارد! در واقع این پیش‌پرده‌ها بیشتر تلاش می‌کنند بیننده را گول بزنند و وانمود کنند داستان چیز دیگری است. این تکه، پیش‌پرده‌ی فیلم شگفت‌انگیزهاست:

Get the Flash Player to see the wordTube Media Player.

پیش‌پرده‌ی دیگری هم برای این فیلم ساخته شده (با ترکیب صحنه‌های موجود در فیلم)، که در آن وانمود می‌شود داستان فیلم درباره‌ی مشکلات عصبی و روانی پیش آمده برای آقای شگفت‌انگیز است!

این تکه هم بریده‌ی آگهی تبلیغاتی فیلم موش سرآشپز است:

Get the Flash Player to see the wordTube Media Player.

پیکسار آگهی‌های تبلیغاتی فیلمهایش را در این صفحه گرد آورده.

نوشته شده در ساعت ۱۹:۵۰

باگ

۸۷/۰۴/۱۸

Get the Flash Player to see the wordTube Media Player.
نوشته شده در ساعت ۲۰:۴۷

دوربین

۸۷/۰۴/۱۷

۱) ایکسوس ۷۰

چند وقت پیش یک دوربین خریدم: مدل کانن ایکسوس ۷۰ که اسم دیگرش پاورشات اس.دی ۱۰۰۰ است. در این صفحه می‌توانید معرفی مفصل آن را بخوانید. آن موقع که من خریدمش کمی گرانتر از الان بود ولی با توجه به قابلیتها و امکاناتش فکر می‌کنم قیمتش خیلی مناسب باشد. بد ندیدم به بعضی از ضعفهای این دوربین که فکر می‌کنم خیلی در سایتها در مورد آن صحبت نشده اشاره بکنم، البته شاید این مشکلات از این جهت خیلی مورد توجه قرار نگرفته‌اند که در بیشتر مدلهای کانن وجود دارند!

ضعف اول نداشتن نمایشگر باتری است. اشتباه نشود! باتری این دوربین (که از نوع لیتیوم-یونی و شبیه باتریهای موبایلهاست) توانایی بالایی دارد. من بیشتر از ۳۰۰ عکس (البته در نور روز و با استفاده‌ی کم از فلاش) با یک شارژ باتری گرفته‌ام بدون آن که به مرحله‌ی خالی شدن باتری برسم، اما به هر حال این که ندانید دوربین چقدر شارژ دارد و تقریباً تا کی می‌توانید روی شارژش حساب کنید ضعف به حساب می‌آید. البته راهکاری برای این دوربین و برخی مدلهای دیگر کانن وجود دارد که یک نمایشگر باتری به آن اضافه می‌کند (قابلیتهای این شبه‌برنامه را که روی این دوربین قابل استفاده است اینجا ببینید و بخوانید). من این برنامه‌ی تکمیلی را روی دوربین خودم آزمایش کردم. علاوه بر نمایشگر باتری قابلیتهای دیگری مثل نمایش هیستوگرام زنده‌ی صحنه در حین گرفتن عکس (که می‌تواند در تشخیص میزان نور صحنه کمکتان کند، ضمن این که خود دوربین هیستوگرام تصاویر گرفته شده را نشان می‌دهد ولی قابلیت نمایش هیستوگرام صحنه‌ی زنده را ندارد)، قابلیت ذخیره‌ی عکس با قالب RAW و کلی قابلیت دیگر را می‌توان با این برنامه‌ی تکمیلی به دوربین اضافه کرد. اما چیزی که من متوجهش شدم این بود که یا استفاده از این برنامه، باتری را به سرعت خالی می‌کند یا این که نمایشگر باتری این برنامه اشتباه می‌کند، چون معمولاً یکی دو دقیقه بعد از روشن کردن دوربین و کار با آن در حین اجرای این برنامه، نمایشگر باتری چند درصد افت را نشان می‌دهد.

نمونه‌ای از امکاناتی که با میان‌افزار CHDK به دوربینهای کانن اضافه می‌شود

نمونه‌ای از امکاناتی که با میان‌افزار CHDK به دوربینهای کانن اضافه می‌شود

ادامه »

نوشته شده در ساعت ۲۲:۵۲

ما صدای «شما» را شنیدیم!

۸۷/۰۴/۰۳

این گزیده‌ای است از نوشته‌ای که بلیک راس (یکی از دو پایه‌گذار اصلی مرورگر فایرفاکس) حدود دو سال پیش در وبلاگ خودش نوشته است. عنوان نوشته‌ی اصلی این است: چگونه بدون آن که گوش کنیم بشنویم.

اگر مایکروسافتیها «اینترنت اکسپلورر» را به حال خود رها نکرده بودند خلأی برای پر کردن ایجاد نمی‌شد، لازم نمی‌شد کسی برای حل مشکل نارضایتی کاربران تلاش کند و ما احتمالاً پروژه‌ی فایرفاکس را آغاز نمی‌کردیم.

اما آنها اینترنت اکسپلورر را به حال خود رها کردند. مایکروسافت برای مدت چهار سال مرورگری را که میلیونها نفر به آن اعتماد کرده بودند در برابر هجوم پنجره‌های تبلیغاتی ناخواسته، ویروسها و نرم‌افزارهای جاسوسی به حال خود رها کرد. …

حالا وقتی من در صفحه‌ی اول سایت اینترنت اکسپلورر ۷ شعار «ما صدای شما را شنیدیم» را می‌بینم عصبی می‌شوم. چرا که می‌دانم «شما» واقعاً شما نیستید! … نمی‌توانید شما باشید! چرا که شما طی این سالها مشکلات خود را گفتید، اما کسی حرفهای شما نشنید. این شما نیستید، بلکه این «ما» هستیم! این ما هستیم: فایرفاکس، سافاری، اپرا، فلاک و مکستون! صدایی که مایکروسافتیها می‌شنوند صدای چکه چکه کردن انبان سهم مایکروسافت از بازار مرورگرهاست!

ما صدای شما را شنیدیم (اینترنت اکسپلورر ۷)

نوشته شده در ساعت ۲۱:۰۰

مهمان‌نوازی حافظ

۸۷/۰۴/۰۲

پیشتر ذکر خیری 😉 از اهلی شیرازی شاعر قرن نه و ده هجری کرده‌ام (اینجا، شماره ۲). احتمالاً می‌دانید که قبر اهلی شیرازی در جوار آرامگاه حافظ است. امروز میان صحبتهای سر میز غذا با همکاران، یاد روایتی از ماجرای دفن اهلی شیرازی در جوار حافظ افتادم که پیشترها در یکی از مجلات خوانده بودمش. جستجوی مختصری کردم، در هیچ سایتی نقل آن روایت را ندیدم. گفتم برای شما بگویمش، خالی از لطف نیست.

این طور که روایت کرده‌اند پس از مرگ اهلی راجع به محل دفن او بین بزرگان شهر اختلاف نظر بود. تصمیم گرفتند به دیوان خود اهلی تفأل بزنند و از خود او کسب تکلیف کنند. این بیت آمد:

جایم به روز واقعه پهلوی او کنید

او قبله‌ی من است، رخم سوی او کنید

انگار مشکل شد دو تا! حالا علاوه بر مشکل محل دفن، باید «او»ی مورد اشاره‌ی حضرت اهلی را هم می‌یافتند. عده‌ای با توجه به ارادت اهلی به حافظ عقیده داشتند «او» حافظ است و اهلی می‌خواسته در جوار حافظ دفن شود. تصمیم گرفتند از خود حافظ چاره‌جویی کنند. به دیوان حافظ تفأل زدند، این بیت آمد:

رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست

کرم نما و فرود آ که خانه خانه‌ی توست!

این شد که اهلی را در جوار حافظ به خاک سپردند!

نوشته شده در ساعت ۲۰:۲۸

موبایلی که می‌داند «آنجا» کجاست!

۸۷/۰۴/۰۱

محل قبلی شرکت ما در بالاترین طبقه‌ی یک ساختمان بلند بود و از پنجره‌هایش می‌شد محدوده‌ی وسیعی را دید. زیاد پیش می‌آمد که از آن بالا نظرمان به ساختمان یا محدوده‌ی خاصی جلب می‌شد و از هم راجع به این که آنجا کجاست یا آن ساختمان خاص، احتمالاً محل کدام اداره‌ی دولتیست سؤال می‌کردیم و کم هم پیش نمی‌آمد که هیچ کس جواب قاطعی برای این سؤالها نداشته باشد.

دیروز تکه فیلم جالبی را دیدم درباره‌ی یک نرم‌افزار که برای موبایلهای هنوز به بازار نیامده‌ی سازگار با اندروید تهیه شده و می‌تواند راه حل مناسبی باشد برای مشکلی که در پاراگراف اول به آن اشاره کردم (این نرم‌افزار فعلاً روی کامپیوتر و با کمک نرم‌افزار شبیه‌ساز گوشیهای اندروید اجرا می‌شود)! این نرم‌افزار به شما امکان می‌دهد که دوربین موبایل را به سمت یک محل خاص بگیرید و نام آن محل را روی تصویر زنده مشاهده کنید! علاوه بر آن اگر دوست داشتید می‌توانید به کمک نقشه‌های ماهواره‌ای نمای محل را بدون آن که جابجا شوید روی صفحه نمایش گوشی از زاویه‌های دیگر ببینید.

پروژه انکین برای گوشیهای اندروید
پروژه انکین برای گوشیهای اندروید

اجزای این نرم‌افزار به کمک ترکیبی از اطلاعات دریافتی از تراشه‌ی موقعیت‌یاب گوشی (جی.پی.اس داخلی که محل خود گوشی را مشخص می‌کند)، سرویسهای نقشه‌های ماهواره‌ای و یک قطب‌نمای داخلی اطلاعات لازم را استخراج می‌کنند. این سیستم امکانات معمول در نرم‌افزارهای موقعیت‌یاب را هم ارائه می‌کند، مثلاً می‌توان به کمک آن موقعیت محلی را که قصد دارید به آنجا بروید جستجو کنید و مسیر مناسب جهت رسیدن به آنجا را بیابید.

طراحان این سیستم، آن طور که خودشان می‌گویند هر دو دانشجوی رشته‌ی Computational Visualistics در یکی از دانشگاههای آلمان هستند. چه ترجمه‌ای برای اسم این رشته می‌شود ارائه کرد؟

طراحان پروژه‌ی انکین

نام این پروژه Enkin است. تکه فیلمی را که من به آن اشاره کردم اینجا ببینید.

نوشته شده در ساعت ۲۱:۱۱