دربارهٔ من:
مشترک شوید:
ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.
جستجو:
پردههایی از گذشتهٔ زادگاهم (سِنِجان)
24/08/30از صب که وخسادم هی
تا شم پلاله کردم
دس توی او هزار بار
یاد سلاله کردم
از زور خستهای هی
دشمن حواله کردم
بددوعایی و زاری
گوربه و ناله کردم
شو شد یه خوو خوبی
تو کل آله کردم
تو خو سیل فیراسه
سیل کلاله کردم
نمی دونی چه کیفی
تو او زلاله کردم
یاد قدیم: ناهارا
آقل خاله کردم
یاد اوگوشت دو دار
توی پیاله کردم
صب سحر ستاره
تا شو دسم به کاره
تو ناقلا نابودی
انقد بلا نابودی
مثل غلاغ جره
پرسرصدا نابودی
زلنقه کن هرّا کش
چووش وبا نابودی
از صب تا شم ایلولا
با بی غیرا نابودی
ویلون صرا مردا
تا مل بالا نابودی
سیلون کوچّه باغا
تو سرچغا نابودی
تو صرا باغا مردم
پی چاقالا نابودی
آخر به فرک درسات
صب تا حالا نابودی
تو هول امتحانات
آخر چرا نابودی
الخ که صد قراره
شر از سرت میباره
یخ بسته او تو کورا
تکه میکنه سولا
داره هوا یه سوزی
مث زن خسورا
بفلهه گفته از شو
او گفته را تو کورا
ننم وارسته از کار
یه لقه نشته اولا
بری ناهار هشته
زیر کرسینه دوگولا
وخ میسه تا که کشمش
واکّنه از اونگا
جورابشا ورچنه
یه سر بره ایلولا
تا باغشو یا سرجو
سره همه زمینا
افتو رمق نداره
جن سخته امسال سرما
ناقالّی گنده گنده
چل رفته پنجا منده
پردههایی از گذشتههای زادگاهمان (سنجان) – شعر و صدا و عکسها از خودم
۳ نظر
خسروبیگی:
تاریخ: 24/08/31 ساعت: 8:23هزاران آفریم
خسروبیگی:
تاریخ: 24/08/31 ساعت: 8:26راستی چرا آخرین کامنتها
در سایدبار نمایش داده نمیشه ؟؟؟؟؟/
حمیدرضا:
تاریخ: 24/08/31 ساعت: 9:36وردپرس رو آپگرید کردم بیشتر پلاگینها از کار افتاده، مهم نیست اصل همون مطالبه که مهمه.
خروجی آر.اس.اس نظرات این نوشته:»
ارسال نظر برای این نوشته امکانپذیر نیست.