این که میدزدم نگاهم رو
از تو از اینه که میدونم:
سیری از چشمات 👁 ممکن نیست!،
محو چشمای تو 😳 میمونم!
*
از صدای خندههای 😄 تو
-که از اون چیزی رهاتر نیست-
هیچ آهنگی 🎶 و آوازی
توی گوشم خوشنواتر نیست
*
تو عجیبی! حیرتانگیزی!
من ندیدم مثل تو جایی!
بس که بی نقصی و بی عیبی،
بس که خوبی، بس که زیبایی
*
انقدر خوبی که شاید هم
از توهمهای من 💊 باشی!
آخه شک دارم! نمیشه «تو»
توی این دنیای بد جا شی!
*
نغمهٔ جادویی عشقت
داره روحم رو جلا میده
مثل خون 🩸عشقت خودش رو سخت
داره تو رگهام جا میده
*
آخر این داستان تلخ
گر چه میدونم رسیدن نیست،
قصهای شیرینتر از این عشق
تو کتاب قصهٔ من 📖 نیست
*
حمیدرضا محمدی