قبلاً اشاره کردم که مهمترین انگیزه برای هرزنامهنگاری پول و کسب درآمد است. تعداد زیادی از هرزنامهها برای این فرستاده میشوند که گیرنده را به خرید کالا یا خدمات ترغیب کنند. در واقع سود هرزنامهنگاری به صورت غیرمستقیم و از سود کالا و خدمات فروخته شده به دست میآید (البته بسیاری در قبال دریافت دستمزد، برای دیگران کار ارسال نامههای تبلیغی ناخواسته را در حجم وسیع انجام میدهند، اینها هر چند سود کار خود را مستقیماً دریافت میکنند اما عملاً سود و دریافت تقاضای کار جدید آنها وابسته به سودده بودن کار هرزنامهنگاری برای طرف قراردادشان است).
از طرف دیگر فرستادن هرزنامه در حجم بالا نیازمند صرف هزینه و زمان است، علاوه بر این، این کار در بسیاری از کشورها جرم محسوب میشود (به عنوان نمونه، خبر محکومیت یکی از هرزنامهنگاران معروف را اینجا بخوانید) و خطرات خاص خودش را دارد. به همین دلیل هرزنامهنگارانی که در این کشورها زندگی میکنند نیازمند استفاده از روشهای گوناگون برای پنهان نگه داشتن هویتشان و همینطور محل ارسال هرزنامهها هستند که اینها در کل، هزینهی کار آنها را بالا میبرد. آنها معضلهای دیگری هم دارند: با پیشرفت و هوشمندتر شدن سیستمهای مبارزه با هرزنامهها در سیستمهای پست الکترونیکی، درصد بالایی از هرزنامههای ارسالی در پوشهی هرزنامهها جا خوش میکنند و مخاطب هدف، آنها را هیچ وقت باز نمیکند. با این تفاسیر آیا هنوز هم ارسال هرزنامه کاری سودده است؟ و اگر هست چقدر سود در این کار است؟
گروهی از محققان آمریکایی در اوایل سال میلادی جاری درصدد برآمدند که پاسخ این سؤالات را بیابند.
بهترین راه برای ارزیابی هرزنامهنگاری این است که خودت هرزنامهنگار باشی!
این جملهای است که یکی از اعضای تیم پژوهشی مذکور در توصیف روش انجام این تحقیق نوشته است. گروه مذکور یک سایت جعلی فروش داروهای محرک راهاندازی کردند، همانند هرزنامهنگاران حرفهای به کمک بدافزارها و ویروسهای کامپیوتری روی چیزی حدود هفتاد و پنج هزار کامپیوتر خانگی کنترل پیدا کردند تا از آنها به عنوان میاندار عملیات ارسال هرزنامههایشان استفاده کنند و در طول ۲۶ روز چیزی حدود ۳۵۰ میلیون هرزنامه ارسال کردند (در مجموع ۴۶۹ میلیون هرزنامه). تنها تفاوت کار آنها با هرزنامهنگاران واقعی آنجا بود که در مرحلهی نهایی کردن خرید از سایت جعلی هدف، سایت با ارائهی یک پیغام خطا از ورود اطلاعات کارتهای اعتباری توسط مشتری جلوگیری میکرد. نتیجهی نهایی این ماراتن هرزنامهنگاری تنها ۲۸ فروش بود! به عبارت دیگر به ازای هر دوازده و نیم میلیون هرزنامه یک مشتری به مرحلهی نهایی خرید میرسد. اشتباه نکنید! این آمار آنقدرها هم بد نیست. در واقع حجم ارسال هرزنامه از سوی هرزنامهنگاران حرفهای به حدی است که با لحاظ کردن این آمار تخمین زده میشود آنها روزانه هفت هزار دلار و سالانه بیش از دو میلیون دلار سوددهی دارند (حدس بزنید آمار ارسال روزانهی آنها را)! اما در هر صورت، این با برخی گمانهزنیها در مورد درآمدهای افسانهای هرزنامهنگاران نیز تناقض دارد و نشان میدهد که هرزنامهنگاری به نسبت کارهای غیرقانونی دیگر آنچنان که تصور میشود سودده نیست (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این پژوهش اینجا را ببینید).
ادامه دارد …
فهرست سری نوشتههای من دربارهی هرزنامهها:
قسمت اول: ریشهی نام اسپم
قسمت دوم: هرزنامهها
قسمت سوم: کدامیک هرزنامههای بیشتری میگیرند: «علی» یا «زهرا»؟
قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!
قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامهها
قسمت ششم: ماشینهای صاحبنظر
قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»
قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن
قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راهحلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی