عنوان مطلب، اسم یک زبان است. زبانی مربوط به بومیان استرالیا که واژهٔ «کانگورو» از آن به انگلیسی و دیگر زبانها وارد شده و به استناد ویکیپدیا (ببینید: زبان گوگوییمیتیر) ۲۰۰ الی ۳۰۰ نفر کلاً وجود دارند که به این زبان صحبت میکنند.
چند وقت است که نیویورکتایمز مقالهای روی سایتش گذاشته (اینجا) که موضوع آن تأثیر زبان مادری بر طرز تفکر آدمهاست. بحث از آنجا شروع میشود که در سال ۱۹۴۰ زبانشناسی به نام بنیامین ورف در مقالهای ادعا کرد محدودیتهای زبان مادری میتواند باعث ایجاد محدودیت در توانایی درک و طرز تفکر انسانها شود. مثال ادعای او، سرخپوستها بودند که گویا در درک سیر زمانی وقایع یا تفاوت اشیاء با عمل منتسب به آنها (سنگ با افتادن سنگ) مشکل دارند و این معضل ناشی از آن است که در زبان مادری آنها این مفاهیم به گونهای متفاوت با زبانهای دیگر بیان میشود یا اصلاً بیان نمیشود.
مقاله با بررسی تأثیراتی که زبان روی طرز تفکر افراد میگذارد پیش میرود و برای نمونه از تفاوت جنسیت منتسب به اشیاء در زبانهای مختلف ادامه پیدا میکند.مثلاً در زبان انگلیسی اشیاء عموماً فاقد جنسیتند اما در زبانهای آلمانی و فرانسه اشیاء بسته به نوع شیء، مؤنث یا مذکر به حساب میآیند. این باعث میشود که عموماً اگر قرار باشد در یک آزمایش فرانسویزبانها و آلمانیزبانها برای شخصیتهای کارتونی اشیاء (خورشید، پل، …) صدا انتخاب کنند جنسیت صدا را متناسب با جنسیت شیء در زبان خود انتخاب کنند ولی انتخاب یک انگلیسیزبان چندان قابل پیشبینی نباشد.
بگذریم، این زبانی که در پاراگراف اول در موردش صحبت کردم هم یکی از مثالهای این مقاله است. در این زبان برای توصیف موقعیت اشیاء قیود مکانی (جلو، عقب، چپ، راست) وجود ندارد و به جای آن کسانی که به این زبان صحبت میکنند از قیود جغرافیایی یا قطبنمایی استفاده میکنند! فرض کنید به جای جملهٔ «کتابی که پشت گلدان است» مجبور باشید بگویید «کتابی که در شمال غربی گلدان واقع شده». در هر حال، به ادعای مقالهٔ نیویورکتایمز گویشوران این زبانِ در آستانهٔ انقراض، به خاطر این ویژگی عجیب زبانی، همواره حس درستی از جهت شمال جغرافیایی دارند و رویدادهایی مثل خواب یا حتی چرخاندن چندبارهٔ آنها با چشم بسته به دور خودشان نمیتواند در این حس خلل ایجاد کند! برای نمونه برای یک فرد انگلیسیزبان دو اتاق روبرویی یک هتل با چینش یکسان لوازم (تلویزیون در مقابل در ورودی، ساعت روی دیوار سمت چپی و …) در صورتی که به نحوی به آن اتاق آورده شود که مسیر را تشخیص ندهد به آسانی قابل تفکیک نیست، اما یک گویشور زبان یاد شده این دو اتاق را کاملاً متفاوت میبیند، از نظر او تلویزیون در یک اتاق در شمال قرار داشته و در یکی در جنوب (برای ما در هر دو مورد تلویزیون روبروی در قرار داشته)، ساعت در یکی در شرق و در یکی در غرب و … . کمی باورنکردنی به نظر میرسد! اگر وقت داشتید و حوصله اصل مقاله را بخوانید.
شاید بیربط باشد: اما این واژه را احتمال دارد دیده یا شنیده باشید: ایافیاتلایوکوتل. این اسم همان آتشفشانی است که مدتی قبل فورانش در پرواز هواپیماهای اروپایی اخلال ایجاد کرد. این کاریکاتور را دربارهٔ اسم عجیب این آتشفشان ببینید: مشکل انتخاب اسم برای آتشفشان چگونه حل شد؟