وقتی که میشود دل من با نسیم سرد
در کوچههای دهکدهی عشق دورهگرد
احساس میکنم که تو را درک میکنم
ای از کمان عشق و جنون تیر خورده مرد!
×××
آه ای نسیم پنجرهها را گرفته باز
انبوه زرد و خشک درختان شاخهزرد
من دل به دست زرد خزان داده بودم آه!
دیدی بهار با دل پاییزیم چه کرد؟
گفتی بهار رفت ز فصل خزان بگو
میگویم از بهار که آمد بهار درد