عکس روبرو یادگار آن شبی است که در اتاقمان در خوابگاه (ترم سوم بود و فکر میکنم ساکن طبقه سوم خوابگاه مفتح بودیم) به اتفاق هماتاقیها هوس کردیم بالا رفتن از دیوار اتاق را با دویدن روی آن به سمت بالا تجربه کنیم! امری که اینجانب به دلایلی در آن تخصص داشت و هر چند درست یادم نیست باید ترتیب دهنده اصلی ماجرا هم همان جانب بوده باشد. در هر صورت تصور لحظهای را بکنید که یک آدم صد و هفتاد سانتی کف پایش روی ارتفاع دو متر و نیمی یک دیوار باشد: این چنین آدمی ممکن است به جای آن که روی پا به زمین برگردد به صورت وارونه و از ناحیه کف دست راست با زمین برخورد کند و تمامی وزن بدنش هم به صورت آنی روی همان ناحیه فشار بیاورد. همان اتفاقی که در برگشت به زمین برای من افتاد. البته در لحظه برخورد و حتی تا ساعتی بعد از آن هیچ احساس ناخوشایندی نداشتم. اما وقتی چراغهای اتاق را خاموش کردیم و من به عادت آن وقتهایم دست راستم را زیر سرم گذاشتم تا بخوابم، لحظه به لحظه و دقیقه به دقیقه این احساس به من بیشتر دست میداد که دارد سرم بالا میآید و همزمان احساس یک درد ضعیفِ در حال قوت گرفتن و ضعف عمومی در من مشخص کرد که اوضاع خراب است و … . مشخص شد که استخوان اسکانفوئید(؟) دست راستم ترک برداشته، دستم را از نوک انگشتان تا بالای بازو گچ گرفتند و گفتند تا دو ماه باید در همین وضع باقی بماند و در صورت هر گونه بیاحتیاطی اتفاقات بدی برای دست راستم میافتد. خلاصه آن اتفاق باعث شد که مدتی اجباراً چپدست شوم و تمام امتحانات میان ترم را هم با دست چپ به اتمام برسانم.
Category: عکس
روزی امروز
تا او به گریه بیفتد : تا او به گریه بیفتد
گوگل اسکچ آپ : شرکت خریداری شده جدید و نرم افزار و سرویس جدیدی از گوگل
سایت کبوتربازی : از طریق لگوماهی
دلیشس و فلیکر : من هم امروز متوجه این شده بودم
صبحانه وار! : TodayLink.ir
روزی امروز
وبلاگ ایجاد کنید : مقاله فارسی منتشر شده توسط وزارت امور خارجه آمریکا – از طریق مانی منجمی
ابتكار وبلاگ نويس ها در ارتباطات : باز هم از وزارت خارجه آمریکا
هی تاکسی! : Automatt.com
احمد شاملو : عکسی از شاملو: آلبوم فلیکر یک پزشک
گوگل ۲۰۸۴ : Google 2084
ایران دانش هسته ای را در اختیار دیگر کشورها قرار می دهد : Iran Says It Will Share Nuclear Skills – New York Times
روسیه ماهواره جاسوسی اسرائیل علیه ایران را در مدار قرار داد : Russia Launches Israeli Satellite To Help Spy On Iran
پنجره رو به دیوار
ما را بگو که تازه عاشقش شده بودیم! شنیده بودم فلیکر بعضی جاها فیلتر شده، اما تصور نمیکردم آتش این آه دامن ما را هم بگیرد! اما گرفت، بدجور هم گرفت و زشتی پنجره خانهام را وقتی به سمت دیوار باز میشود دیدم. برای کم کردن از این زشتی تعداد پنجرهها را به یکی کاهش دادم و زمینه آن یکی را هم دیوار گذاشتم تا هر کس مثل من مجاز به تماشای منظره نیست، سهمش، زشتی آشکار شده دیوار حماقتها و کوتهبینیها باشد.
آلبوم عکس
تا پیش از راهاندازی اینجا، من اصلاً عادت عکس آپلود کردن نداشتم. خیلی وقت پیش چهار، پنج تا عکس همینجوری محض آزمایش روی فلیکر گذاشته بودم. اما بعد از این که اینجا را راه انداختم، به نظرم رسید که برای رنگ و رو دادن به اینجا بد نیست از تعدادی از عکسهایی که گرفتم یا دارم استفاده کنم. الان فکر میکنم که فارغ از این که اینجا را من راه میانداختم یا نه خیلی خوب است که آلبومهایم را آپلود کنم: به هر صورت این طوری اولاً ماندگاری بیشتری پیدا میکنند در ثانی خوب میدانید فکر میکنم سهیم شدن در لذت -اگر لذتی در کار باشد- باعث تشدید لذت میشود. این دقیقاً مثل آن است که آدم آلبوم عکسش را به یک دوست نشان دهد و یکی یکی در مورد عکسها برایش صحبت کند. در ضمن به خاطر روزی (لینکدونی اینجا) کاربری حساب دلیشسم را تغییر دادهام. قبلاً هر نشانی را که فکر میکردم شاید روزی به آن نیاز پیدا کنم ثبت میکردم و معمولاً اسم آن را هم عوض نمیکردم. اما الان سعی میکنم هر صفحهای را که فرصت میکنم بخوانم و فکر میکنم حداقل ارزش نگه داشتن یا علامت زدن را دارد ثبت کنم. البته همه این صفحات را یک برچسب خاص میزنم که معلوم باشد برای روزی علامتشان زدم. نمیدانم این کار تأثیر منفی در سرعت پیدا کردن آن صفحاتی که به آنها نیاز پیدا کردهام خواهد داشت یا نه (به هر حال اسمها را عوض کردهام، در ضمن به زودی به جای جستجو در حداکثر دویست یا سیصد نشانی باید در انبوهی از نشانیها جستجو کنم، مگر برچسبها به داد برسند).