این که میدزدم نگاهم رو از تو از اینه که میدونم: سیری از چشمات 👁 ممکن نیست!، محو چشمای تو 😳 میمونم! * از صدای خندههای 😄 تو -که از اون چیزی رهاتر نیست- هیچ آهنگی 🎶 و آوازی توی گوشم خوشنواتر نیست * تو عجیبی! حیرتانگیزی! من ندیدم مثل تو جایی! بس که بی نقصی و بی عیبی، بس که خوبی، بس که زیبایی * انقدر خوبی که شاید هم از توهمهای من 💊 باشی! آخه شک دارم! نمیشه «تو» توی این دنیای بد جا شی! * نغمهٔ جادویی عشقت داره روحم رو جلا میده مثل خون 🩸عشقت خودش رو سخت داره تو رگهام جا میده * آخر این داستان تلخ گر چه میدونم رسیدن نیست، قصهای شیرینتر از این عشق تو کتاب قصهٔ من 📖 نیست *