ای جماعت بی‌گذشت، / طومار مرگ نویسان، / با شما هستم، / این آدم را بکشید. /  او باید بمیرد.

Na Mana / من خودم دیدم / با همین چشمهایم. / می‌گوید اشتباه شده است؟ / باشد، بگذار بگوید. / بگذار بداند هرکه اشتباه کند /  سزایش مرگ است.

من پانزده سال است این آدم را می‌شناسم / من خودم خبر دارم / که او از یک آدم بیگانه و مرموز / که اسمش آقای «کا» بود پول می‌گرفت، / که کسی را نرنجاند / و با همه مهربان باشد / و هرگز به کسی توهین نکند / و پایش را روی هیچ مورچه‌ای نگذارد.

یک چوبه دار بسازید / که قدش پنج متر باشد، / یا شش متر. / و او را آویزان کنید، / تا همه ببینند، /
بعدش، قبر ستارخان را هم خراب کنید، / و قبر مهدی باکری را، / وقبر جواد فکوری را، / و قبر همه آذربایجانی هایی را / که فکر می‌کردند «وطن» یعنی «ایران».
جواب سلام همسایه‌تان را / که طومار را امضا نکرده، ندهید. / و شب که به خانه هاتان رفتید / زیر نگاه پرسش‌گر کودکان‌تان / یادتان باشد اما ...، / کلاه‌تان را کمی بالاتر بگذارید.