اهل حق نام یکی از دین‌های موجود در خاورمیانه‌ است. نام پیروان دین اهل حق در زبان کردی یارسان است. اصطلاح اهل حق به‌معنی پیروان حقیقت است. پیروان آن که‌ حدود دو و نیم میلیون نفر برآورد می‌شود بیشتر ساکن بخش باختری استان کرمانشاه ایران هستند. گاه به‌ اشتباه از آنان به نام علی‌اللهی یاد می‌شود. برخی براین باورند که واژه "علی‌اللهی" تحریف‌شده واژه‌ "علی اعلایی" یعنی "علی بلندمرتبه" است و عبارت "علی‌اللهی" را نادرست می‌دانند.

یارسان بر این باور است كه خرد وعقل باید در دستور كار قرار بگیرد و دانش را باید فرا گرفت زیرا هنگامی كه توان فكری وعقلی كم باشد فرد یا ملت ناتوان زود مورد بهره كشی و ستم و بندگی و ... قرار می‌‌گیرد.

كاوه در آیین كردان یكی از مظاهر بی غروب این ملت است، كه تبلور و درخشندگی او در فرهنگ یارسان بارگ و ریشه‌ای توانمندبه طو روصف ناپذیر جاودانه شده است. »شاه ویس قلی شاهویی« در دوه ری قرمزی كه پس از 20 سال از كوچ سلطان سهاك كه به رهبری فكری ومعنوی این مردم می‌‌رسد. در كلمات خود می‌‌گوید:

ئه سلمه ن جه كورد، ئه سلمه ن جه كورد بابوم كوردنان ئه سلمه ن جه كورد من ئاو شیره نان چه نی ده ستهٔ كورد سلسلهٔ سپای زه هاك كردم هورد.

ازتبار كردم و پدرم از كردان است. من آن شیرمرد كردم كه سلسلهٔ سپاه ضحاك را خرد كرد. یارسان و فرهنگ ملی كرد، كاوه ایرج، فریدون و سیاوش را از سلسله و نژاد كرد واز مظاهر فكری و معنوی خود می‌‌داند. حال پیش از وارد شدن به مبحث تاریخ به سه نكته اشاره می‌‌شود. 1- پذیرفتن ماهیت فكری كاوه در یارسان 2- آمیختگی فرهنگ كرد و یارسان با اندیشهٔ اسطوره‌های ملی برای پویایی جنبش فرهنگی،‌اجتماعی 3- بهره مندی از تاریخ واسطوره برای پایداری در برابر فرهنگهای بیگانه،حسب شاهنامه فردوسی و سروده‌های كردی ضحاك ماردوش كه نماد بابل بوده عمری هزار ساله داشته است.

و به دیگر نظر این كه: كاوه نماد كشف آهن دیگرگون شدن شرایط كردها و توان دیگر باره‌ای را كسب كردن پنداشته اند.

در اواسط هزارهٔ سوم قبل از میلاد طایفه گوتی‌ها محتملا از نواحی كوهستانی زاگرس بیرون آمده بودند حكومت بابل را مقهور و مغلوب ساختند. بعدها این طایفه از بین رفت وبا این همه در اواخر دوران بابل تمام فلات ایران را به نام همان اصطلاح قدیمی گوتیوم می‌‌نامیدند. بنابه نظریه محققان پیروزی كاوه بر ضحاك »بیوراسپ«(هزار اسب) پیروزی آهن بر مفرغ بوده است. دلیل آن را پیدایی آهن یا فلز برتر در لرستان می‌‌دانند. در پایان این نبرد فتح بابل به دست فریدون نامیده شد. و فریدون را به سه بهره شدن معنا كرده اند. روزگاری كه نژاد آریا آغاز به كوچ بزرگ خود می‌‌كند- گروهی به اروپا و گروهی به آسیا مركزی و دیگران در ایران به جای می‌‌مانند. و به روایت شاهنامه فردوسی جهان را بین فرزندان فریدون بخش می‌‌گردد. سلم به معنی روم و كل اروپا - تور را به معنی تركستان و ایرج را به معنای ایران ویچ- و بنابه روایت بالا كردستان و لرستان مادر تمدن‌های جهان است زیرا آهن را كشف كرده‌اند و جهان را متحول و اكتشاف و اختراع را به همگان آموختند.

بسیاری از پژوهشگران دین اهل‌حق براین باورند که‌ این آیین‌ ادامه‌ دهنده‌ ادیان باستانی ایران بوده‌ و پس از اسلام و در نتیجه‌ مقاومت ایرانیان با اعراب و در راستای مقابله‌ با آن و نیز حفظ سنن باستانی خود به‌ تغییراتی را نموده‌ است که‌ منجر به‌ شباهت‌هایی میان آن و اسلام شده‌ است..

اما عده‌ای از دین‌پژوهان به‌ ویژه‌ پیروان اهل تشیع و نیز تعدادی از بزرگان یارسان سعی بر آن دارند که این شبهه را که یارسان از غلات شیعه هستند در اذهان عموم جای بندازند. این درحالیست که اعتقاد به تناسخ (عدم اعتقاد به معاد) و نیز عدم خاتمیت محمد پیامبر اسلام که از مبانی یارسان است آنان را به‌لحاظ جهانبینی در مسیری نزدیکتر به بوداییان و مانویان قرار می‌دهد تا اسلام و شیعه. با اینحال دین اهل حق، امروزه‌ به‌ اشتباه بیشتر یکی از فرقه‏های وابسته به شیعه بشمار می‏رود، و آنان را از غلاة شیعه به حساب می‏آورند.

بعضی دیگر از فرقه‌های اسلام نیز مانند حروفی‏ها و متصوفه، خود را اهل حق یا حقیقت نامیده‏اند. اما اهل حق، به‌معنی اخص نام گروهی است، که به ایشان با نوعی تسامح "علی‌اللهی" نیز گویند، ولی آنان علی‌اللهی واقعی نیستند، بلکه عقایدشان آمیخته‏ای از اعتقادات «مانوی‏» و ادیان کهن «ایرانی‏»، و مذهب «اسماعیلی‏»، و «تناسخ هندی‏» و دیگر ادیان سری است. [1]

طوایف اهل حق به نامهای مختلف مانند: اهل حق، اهل سر، یارسان، نصیری، علی‌اللهی معروف می‏باشند، و از نشانه‏های خاص آنان «شارب‏» است، یعنی موی سبیل خود را نمی‏زنند، تا بلند شود و لب بالا را بپوشاند. آنان «شارب‏» را معرف مسلک حقیقت می‏دانند و معتقدند که علی (خلیفه‌ چهارم) نیز شارب خود را نمی‏زده است. از این جهت زدن شارب را گناهی بزرگ می‏دانند. [2]

کیش یارسان آمیزه‌ای است از دینهای زرتشتی و بودایی و اسلام. آنها مانند بوداییان به وازایش (تناسخ) باور دارند یعنی بر این باورند که انسان‌ها پس از مرگ در پیکر دیگری دوباره زاییده می‌شوند.

کیش ایشان مجموعه‏ای است از آراء و عقاید که تحت تأثیر افکار اسلامی، زردشتی و یهودی و مسیحی و مهرپرستی و مانوی و هندی و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهای دینی اهل حق، اجرای سه بوخت ‏یا سه اصل اخلاقی زردشتی، که «پندار نیک‏» و «گفتار نیک‏» و «کردار نیک‏» باشد از واجبات است. مفهوم این سه اصل در یک بیت‏ به یکی از گویش‌های کردی، از کلام «سرانجام‏» کتاب مقدس اهل حق خلاصه شده است:


دین آنان آکنده از اسرار است، سری که به‌ زعم ایشان خدا به پیغمبران گفته و آن سر «نبوت‏» است، که از آدم (نام شخصی که‌ در ادیان گوناگون به‌ عنوان اولین انسان نام برده‌ سده‌ است) آغاز شده و به محمد پیامبر اسلام می‏پیوندد. از آن پس این سر به نام سر «امامت‏» که محمد به‌ علی گفته است و از او تا دوازدهمین امام که مهدی باشد می‏رسد. پس از غیبت امام دوازدهم این سر به پیروان و اقطاب ایشان که یکی پس از دیگری می‏آیند گفته می‏شود.

البته از آنجا که پیروان این آئین اعتقاد راسخی به تقیه و مگویی اسرار دارند و از دیگر سو اکثر اوراد و متون مذهبی آنان به گویش هورامی و یا به لهجه‌های دیگری از زبان کردی و آنهم به "نظم" آورده شده، تابه‌حال این دین مورد بررسی دقیقی قرار نگرفته که شاید همین امر هم دلیل مانایی آن است. اشکال : بنا به دعای سر سپردگی اهل حق که از اصول اولیه این مرام می‌باشد اهل حق مسلما مسلمان و شیعه جعفری می‌‌باشند و نه بودایی و نه مانوی نه زرتشتی تحت ولایت و سر سپردگی ولایت مولانا امیر المومنین و خاندان عصمت و طهارت منتها کلیه ادیان الهی و ابراهیمی از جانب یک خدا برای هدایت بشر بوده به سمت نیکی و پاکی و اخلاق و تکامل روحی بشر برای وصال حق پس تشابهاتی بسیار وجود دارد

اهل حق را «گوران‏» نیز می‏گویند، و ناحیه گوران در کردستان، یکی از مراکز مهم این فرقه به شمار می‏رود. گورانها در اصل از مردم حوالی استان کرمانشاه هستند، که از آن ناحیه به استان کردستان کوچیده‏اند، و لهجه‏ای مخصوص دارند، که در نواحی غربی و جنوبی استان کردستان به آن تکلم می‏شود، و آن گویشی است آمیخته از لهجه کردی اورامانی، کرمانجی و لکی.

مرکز اصلی طوایف اهل حق، تا قرن هفتم هجری در لرستان بود، سپس این مرکزیت ‏به مناطق غربی کردستان و کرمانشاهان منتقل گردید. امروز تمام طوایف کرد گوران و قلخانی و اکثر طوایف سنجابی، وشاخه‏هایی از طایفه کلهر و زنگنه، و ایلات عثمانه‏وند و جلال‏وند در شهرهای غربی ایران، از جمله قصرشیرین و سرپل ذهاب و کرند و صحنه و هلیلان از اهل حق‌اند.

در لرستان در مناطق دلفان و پشتکوه، در میان ایلات لکستان و سکوند سکونت دارند. در آذربایجان و تبریز، به‌ ویژه‌ در محله چرنداب و در شهر ایلخچی در نزدیکی تبریز، و در مراغه و حوالی قزوین و تهران، بومهن، شهرآباد، گلخندان، سیاه‏بند شمیرانات، رودهن، دماوند، هشتگرد، ورامین و در شمال کلاردشت عده‏ای از صاحبان این مذهب زندگی می‏کنند.

در بیرون از مرزهای ایران بعضی از طوایف کرد کردستان عراق در شهرهای سلیمانیه، کرکوک، موصل، خانقین و در نواحی کردنشین ترکیه گروه فراوانی از اهل حق هستند. پیروان اهل حق غالبا چادرنشین و ده‌نشین‏اند. در قفقاز و جمهوری آذربایجان و سوریه و در مازندران و فارس و خراسان نیز اهل حق، سکونت دارند.

به‌هرحال گستره پیروان این آئین بسیار وسیعتر از آنیست که در بیشتر منابع ذکر شده است. در ترکیه اهل حق به‌ علوی و بکتاشی مشهورند. به‌علاوه در سوریه و عراق نیز پیروان این آئین وجود دارند. کما اینکه در عراق (کردستان) به یزیدی (ایزدی) معروفند.

روستای مقدس [[گره‌بان دلفان]] خاستگاه اهل حق و محل سکونت مسند نشینان بزرگ اهل حق چون عبدالعظیم میرزا و محمد حسین میرزامنصورميرزا‌شاهپور ميرزا وجهانگير ميرزا وابراهيم ميرزا است. ـوضیح: روستای گره بان محل مسند نشینان یکی از خاندان های یارسان به نام اتش بیگی میباشند ونمیتوان انرا محل سکونت مسند نشینان یارسان نام برد چون افراد نامبرده شده مسند نشین خاندان اتش بیگی می‌‌باشند و از سایر خاندان های یارسان جدا هستند اشکال :اهل حق یک مسلک می‌‌باشدنه دین پیروان اهل حق مسلمان و شیعه جعفری می‌‌باشند و در دعای سر سپردن به هنگام تولد نوزاد که قدمت طولانی دارد به سر سپردگی به ولایت مولانا امیرالمومنین علی (ع) و پیروی کامل از شریعت نبوی اشاره شده است منتها تفاوت در نگرش می‌‌باشد به این معنا که اهل حق به معنای واقعی اسلام یعنی تسلیم و مطیع امر حق بودن و عبادت و اطاعت حضرت حق از روی عشق الهی اشاره دارد و نه بخاطر ترس از عذاب و وعده بهشت وتنها و تنها وصال حق و شور و وجد وصل مطلوب اهل حق است و سر سپردگی ولایت علی در حقیقت پذیزش جمیع اصول دین و شرایع اسلام می‌‌باشد. آیه کریمه ( الیوم اکملت لکم دینکم و ... ) نیز این معنا ر اتصریح می‌کند چون ابلاغ ولایت مولا تکمیل دین معرفی و اتمام نعمت حضرت حق معرفی گشته است و تمامی آداب اهل حق (البته ممکن است توسط برخی تغییراتی نیز داده شده باشد) از مراسم سرسپردگی حضور در جم خانه و احسان و اکرام و اطعام و قربانی عقیله به هنگام تولد نوزاد و ذکر حق در نیمه شب و شب زنده داری و ... از اسلام اصیل و مکتب قران و اهل بیت گرفته شده می‌‌باشد.

«تناسخ‏» یعنی حلول روح از قالبی به قالب دیگر، که در مذهب اهل حق سنگ اساس عقاید ایشان است. حلول ذات را «دونادون‏» گویند. به‌ عقیده ایشان در تن هر کس ذره‏ای از ذرات الهی موجوداست، و ظهور روحانی حق در صورت جسمانی پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش می‏باشد، و آن را گردش مظهر به مظهر نامند. در این باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپیند و می‏گویند هر بار خداوند حق تعالی با چندتن از فرشتگان مقرب خدا، به صورت اتحاد در بدنهای خاکی «حلول‏» می‏نماید، این «حلول‏» به منزله لباس پوشیدن و کندن است، که آن را به فارسی جامه و به ترکی(؟) «دون‏» گویند و همانست که در فلسفه برهمایی هندوئی «کارما» آمده است.

چنان که در کتاب «سرانجام‏» آمده است، «خداوند در ازل درون دری می‏زیست، و سپس برای نخستین بار تجسم یافت، و به صورت شخصی به نام خاوندگار یا کردگار جهان مجسم شد، و بار دوم به صورت علی ظاهر گشت.» در کتب مذهبی ایشان آمده است که "از رنج مرگ نهراسید، و باکی از مرگ نیست، زیرا مرگ آدمی، شبیه به پنهان شدن مرغابی زیر آب است". یعنی در جایی پنهان می‏شود، و در جای دیگر سر بر می‏دارد. منظور از این «تناسخ‏» و جای به جای شدن، و از بدنی به بدن دیگر رفتن، پاک شدن آدمی از گناهان است.

هرگاه خدا به صورت بشر برجسته‏ای ظاهر شود، چهار یا پنج فرشته که آنها را "چهار ملک" گویند، در ابدان دیگران تجسم می‏پذیرد، همانطور که خداوند در هفت صورت تجلی می‏کند، فرشتگان نیز در هفت صورت تجلی نمایند، چنان که در کتاب عهد سلطان سهاک فرشته‏ای به صورت سلمان، و در عهد خاوندگار فرشته‏ای به صورت بنیامین در آمد. در کتاب «سرانجام‏» آمده است که "فرشتگان صادر از خداوند هستند، نخستین ایشان از زیر بغل خاوندگار پیدا شد، دومین آنها از دهان او، سومین آنها از نفسش، چهارمین از عروقش، پنجمین از نورش."

در کتاب دیگری آمده است که بنیامین از عرق خاوندگار پیدا شد و آن رمز تواضع و فروتنی است، و داوود از نفس او و وی رمز رحمت و فریادرسی است، و موسی از سبلتان او، و وی رمز رحمت است، و رزبار از نبض او، و وی رمز احسان و نیکی است.

اهل حق درباره علی می‏گویند، که او تجلی ذات خداست، و وی را «مظهر» تمام و کمال خدا می‏دانند، و اوست که در هر دوره و عصری ظهور کرده، و در جسم پاکان و مقدسان از اهل حق تجلی می‏کند. علی اصول مذهب حق را به سلمان، و به عده‏ای از یاران نزدیک خود آموخت. در دعای سفره، خطاب به علی می‌گویند: «یا علی ایو الله، الحمد لله رب العالمین، سفره سلطان کرم، خاندان کرم، نور نبی، شکسته، بسته جان مدعی، بر ما حلال بر صاحبانش خیر و برکت‏».

هفتتنان - به اعتقاد ایشان، خداوند با هفت فرشته مقربی که از درون در خلق فرموده است‏به صورت بشر نازل شده، و در دوره‏های مختلف در بدنهای پاکان تجلی کرده است. در نخستین دوره خداوند به دون "یا" تجلی کرد، و در دوره دوم بدون "علی"، و به ترتیب به جامه شاه خوشین، بابا ناووس، و سلطان اسحق (سهاک)شاه ويسقلي ومحمدبگ(نوربخش)وسپس آتشبگ در آمد، و معتقدند که این سه تن اول، مانند عیسی بدون پدر از مادر متولد شدند.

هفت تن در مرحله اول از یاران سلطان اسحق قرار دارند، همانطور که سلطان اسحق «مظهر» علی و علی مظهر «ذات حق‏» است.

از آداب و رسوم ایشان، قربانی کردن و سرسپردن و جوز شکستن و عهد و میثاق بستن و روزه گرفتن است.(خاندانهای شاه ابراهیمی ،میری، یادگاری،شاه ایازی،خاموشی،عالی قلندر ،سید درویشی و چند خاندان دیگر نماز نمی‌خوانند و روزه‌های مرنو و قولطاس را میگیرند)(وبه تازگی بعضی از خاندانهای آتشبیگی نماز می‌‌خوانند )

محل اجتماع ایشان «جمخانه‏» است که مخفف "جمع خانه" می‏باشد.

این اجتماع نباید کمتر از سه تن باشد، شرط شرکت در جمخانه، "مرد بودن", "عاقل" و "بالغ" بودن، "قصد عبادت داشتن" و "کمربند همت ‏بر کمرداشتن" است که با گفتن "یا علی" در آن عبادتگاه وارد شوند.

نماز ایشان به جماعت است، و نماز فرادی درست نیست، عبادت با نواختن طنبور و آلات موسیقی و خواندن سرود و دعاهای مذهبی انجام می‏پذیرد. گاهی هنگام دعا چنان از خود بیخود می‏شوند که خویشتن را بر روی آتش افروخته افکنده و در آن حال جذبه به ایشان صدمه‏ای نمی‏رسد.

سرسپردن یعنی سر تسلیم و رضا به درگاه حق فرود آوردن، و در پیش پیر دلیل عهد و میثاق بستن از آئین اهل حق است. هر کودکی اعم از پسر یا دختر باید در نزد پیر دلیل سر بسپرد، از اصول سرسپردن شکستن یک عدد جوز هندی است، و برای شکستن جوز مراسم خاصی در «جمخانه‏» برگزار می‏شود.

نذر و نیاز، از واجبات مذهب اهل حق است، که باید در ظرف هفته یا ماه یا فصل یا سال یک بار به جای آورده شود. دیگر از مراسم، قربانی کردن است، که در اصطلاح خود آن را کردار خوانند. قربانی باید از حیوانات نر مانند گاونر یا گوسفند یا خروس باشد که آنها را برای این امر پرورش داده باشند.

اهل حق به گرفتن روزه سخت پای بندند، ولی روزه واجب ایشان از سه روز تجاوز نمی‌کند که‌ در زمستان است و پس از آن عید می‌گیرند. دشمنان ایشان برای تحقیر و اهانت، آنان را چراغ سوندران (چراغ‏کشان) و خروس کشان خوانند.

دیگر از کتابهای اهل حق کتاب «سرانجام‏» است. این کتاب را سرانجام یا کلام خزانه گویند، و هنگام نیاز با آهنگ خاصی همراه با طنبور خوانده می‏شود. این کلامها به گویش کردی گورانی است. (این کتاب اصلی‌ترین مرجع دینی یارسان می‌‌باشد ) یکی از کتابهای مذهبی ایشان «فرقان الاخبار» است ‏به نثر، که مؤلف آن حاج نعمت الله جیحون آبادی متخلص به مجرم است، وی پسر میرزا بهرام مکری بود، و در سال 1288 هجری در دیه جیحون آباد واقع در بخش دینور از ناحیه کرمانشاهان، زاده شد و پس از سیر و سلوک، در 1338 ه. در جیحون آباد در گذشت. حاج نعمت الله جیحون آبادی کتابی دیگر به بحر متقارب به نام «شاهنامه حقیقت‏» دارد، که در اسرار مذهب اهل حق، در آن کتاب به زبان شعر، سخن گفته است.

چنان که در آغاز این مقاله اشاره رفت، اساس مذهب اهل حق، بر اقوال غلاة شیعه و اسماعیلیه و فرقه امامیه اثنی عشریه و فرقه دروز و نصیریه است. آنان مانند درویشان دارای حلقات ذکر و سرسپردن هستند، مقداری از عقاید خود را از اساطیر عوام گرفته‏اند. اینکه می‌گویند: خداوند در ازل در «دری‏» پنهان بود، ماخوذ از عقاید مانوی است. عقیده «تناسخ‏» را توسط اسماعیلیان از هندیان گرفته‏اند، و این که عالم را به دو قسمت «الهی‏» و «اهریمنی‏» تقسیم می‏کنند، تحت تأثیر دین زردشتی واقع شده‏اند. اما کشتن خروس را از عادات یهود گرفته‌‏ا

اشکال : طایفه آتشبگی بنا به تصریح همه سالانه 30 روز در ماه رمضان روزه میگیرند و در کلیه شرایع مطیع شریعت اسلام میباشند و آداب قربانی کردن اسلامی و ابراهیمی است هرچند که شاید در طایفه یهود که از جانب خدای ابراهیم و محمد و موسی نازل شده نیز رسم باشد روزه‌های سه گانه که در آداب اهل حق می‌‌باشد از سه روز روزه حضرت مولا علی و حضرت زهرا در ادای نذر خویش گرفته شده است مهمتر از همه کتابهای دینی اهل حق قران کریم و نهج البلاغه می‌‌باشد و کلام حضرات معصومین و اشعار سرنجام متعلق به عارف بزرگ و از سادات شریف مشهور به خان الماس تمامی نکات اخلاقی و الهامات معنوی می‌باشد (هرچند که احتمالا اصل مطالب کمی تحریف شده باشد) و هر چه است از نظر اهل بیت عصمت و طهارت می‌باشد