از این بیت حافظ چه میفهمید؟:
پیر ما گفت: «خطا بر قلم صنع نرفت.»
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد!
مصرع اول میگوید که «پیر» و مرشد حافظ به او یا شاگردانش گفته که در آفرینش خطا و اشتباهی اتفاق نیفتاده. تا اینجا مشکلی نیست اما مصرع دوم -که در نگاه اول یک تمجید ساده از پیر دانا به نظر میرسد- کار را برای همه سخت کرده! آخر چرا خطاپوش؟ یعنی پیر حافظ خطاها را نادیده میانگاشته؟ به هر حال در شرح این بیت یکی از حکمای قرن نهم یک کتاب کامل و مستقل نوشته است و در صورتی که این بخش از کتاب بهاءالدین خرمشاهی را بخوانید متوجه میشوید چه تعداد آدم دیگر سعی کردهاند این جملهی شیطنتآمیز و آگاهانهی حافظ را به آن صورتی که مشکلی ایجاد نمیکند 😉 یا درست است معنی کنند.
فوق العادس بابا
این منو ها را چجوری باید دانلود کنیم
دمه شما گرم
خیلی وبلاگ با حالی دارین خیلی خیلی توپه
بدنبودایولا
آقای خرمشاهی و تا آنجا که بنده کارهای دیگران را خوانده و شنیده ام همه تیکه حافظ را نتوانستند بگیرند. زیرا خود را عالم و چیز دان تلقی میکردند و با ابزار دانش به حل مسئله پرداختند. نک باید با شهود و عرفان رمز و رمزسازی حافظ را دانست. اما شهود و عرفان را از کجا بیابیم. میتوان از همنشینی با حافظ و سپس مولانا و سپس شمس تبریز و حلاج و نهایت رسیدن به سر منزل سلطان عارفان تیفور بستام مسئلۀ شهود و میوۀ آن عرفان را دریافت. بنده این بیت حافظ را برای شما رمز گشائی میکنم: نخست به رندی حافظ توجه کنید که یک بیت پر و کامل با واژه ها و ظاهری درست و فریبنده آفریده اما تمام واژه ها را برای مدعیان به کار برده که آنها را بازی بدهد و سرکار بگذاردشان. اصلن دیوان حافظ پر از طنز و بازی دادن و متلک است. مثلن بیتید که میگوید : رشتۀ تسبیح اگر بگسست …..الخ. چه متلک و طنزی به زاهد و شیخ و عابد ناصح خود میپراند. !!. بماند . بهرروی در بیت تنها یک واژه در کل بیت است که اصیل و یکه و تنها مقصود و منظور حافظ است. و تنها همین واژه و معنای آن است که تمام توان عارف و آفرینندگی او میشود. عارف مساوی میشود با خالق. آن یکه واژه کلمۀ ” نظر ” و ” نظر پاکی ” است. واژه های پیر ، خطا ، قلم ، خطا پوشی ، همه بی معنی و فقط برای جلب توجه عالم و دانشمند واژه مدار و متکلم جاهل دانش خیال و شریعتمدار متحجر و مردار و عابد و زاهد پوسته خوار ، به کار برده است .
به نظر می رسد که مصرع دوم را هم باید نه تمجید پیر بلکه ادامه گفته پیر بگیریم که در توصیف خدا میگوید
وخطا پوش همان صفت ستارالعیو ب بودن ذات
باری تعالی است واصولا تناقض مورد نظر جنابعالی منتفی است.
سلام خدمت استاد عزیز
واقعا عالی بود.
استاد یه کمک ازتون میخواستم لطفا کمکم کنید. یه مقاله در باره پیر از دیدگاه خاجه حافظ بهمون دادن مطالب زیاد پیدا کردم از کتاب ها و سایت های مختلف اما قلم بردن در نوشته ها برام مشکله به کمکتون احتیاج دارم