میگوید:
وافریادا ز عشق وافریادا!
کارت به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا،
ورنه من و عشق! هر چه بادا بادا!
از ابوسعید ابوالخیر است (فکر میکنم البته و فکر میکنم توی کتاب عروض و قافیهی دکتر شمیسا دیده باشمش):
۱- این «طرفه» را باید «طَرفه» خواند یا «طُرفه»؟ یعنی چه اصلاً؟!
۲- این الفی که چسبانده ته «افتاد» و «داد» (افتادا و دادا) همینجوری عشقی و به خاطر جور شدن قافیه اضافه کرده یا معنی و کاربرد خاصی داشته آن قدیمها؟
be dalile kamel shodane vazne sheri boode dar bahre monasebash!