۱) گاهی به روزهایی فکر میکنم که ضرورت آموزش خط و الفبا از بین رفته باشد. کامپیوترها روز به روز به این نقطه نزدیک میشوند که به طور کامل امکان کنترل سیستمهای هوشمند را به کمک صدا و ابزارهای طبیعی فراهم آورند و همچنین دادههای خروجیشان را در قالب همین سیستمهای طبیعی ارائه دهند. این امر میتواند به مرور باعث شود خط و نویسش یک ضرورت برای امکان استفاده از این سیستمها نباشد. در نهایت روزی را میتوان تصور کرد که «سواد» مطلقاً معنای توانایی تفسیر خطوط و الفبا را نمیدهد و در کل شامل تواناییهایی است که امکان کنترل سیستمهای هوشمند را فراهم میآورد.
۲) گاهی روزهایی را تصور میکنم که همسایهی خانه به خانهی ما دیگر ضرورتاً هموطن ما نیست. خطوط ارتباطی اینترنت شاید بتواند بستری برای ایجاد ملتهای مجازی باشد که بدون وابستگی یا با وابستگی کم به مرزهای جغرافیایی، مرزهای انسانیتری را بر اساس عقاید، سلیقهها و مشترکات فرهنگی نوین ایجاد میکنند.
۳) خیالبافی آخری فکر نمیکنم خیلی دور باشد که به حقیقت بپیوندد. شاید حتی گونههای آزمایشی آن هم تولید شده باشد: گاهی به ماشینهای ترجمهی همزمان فکر میکنم. سادهترین شکل قابل تصور این ماشینها یک هدفون به همراه یک میکروفن است که کاربر با استفاده از آن از دانستن زبان مخاطب برای ارتباط با او بینیاز میشود. اجزای عمدهی چنین سیستمی در حال حاضر تولید شدهاند، هر چند تواناییهای آنها محدود است. این اجزا عبارتند از سیستمهای تبدیل گفتار به متن (برای زبان گوینده)، سیستمهای ترجمهی خودکار (تبدیل متن زبان مبدأ به متن زبان مقصد) و سیستمهای تبدیل متن به گفتار (برای رساندن ترجمهی پیام مبدأ به مخاطب).
نویسش !؟
اختراع کردي !؟ چه فرقي با نوشتن يا نگارش دارد ؟
محرم جان سخت نگیر دیگه! اختراع که نکردم، شنیدم. ولی خوب یه معنیی میده که نگارش نمیده و خوب از نوشتن خالی خوشگلتره. نیست؟
سلام؛
يعني با خوندن مطالبي مثل اين:
http://www.shabakeh-mag.com/Articles/Show.aspx?n=1003044
و اين:
http://www.shabakeh-mag.com/Articles/Show.aspx?n=1002827
و اين:
http://www.shabakeh-mag.com/Articles/Show.aspx?n=1002980
و اين:
http://www.1pezeshk.com/…/post_525.html
و اين:
http://www.1pezeshk.com/…/post_544.html
باز هم با شك و شبهه درباره آينده صحبت ميكني؟!!!
حمیدرضا خان!
نمیدونم والله، من که تا حالا سکندلایف رو تست نکردم، واقعیتش علاقهای نداشتم وگر نه خوب امکاناتش بوده. اما در کل پیشداوریم در موردش اینه که این همه سر و صدایی که پشتش هست بیشتر تبلیغاته تا ازش پول دربیارن! وگر نه حداکثر یه بازی کامپیوتریه با یه سری امکانات شبکهای بیشتر.
واااااي! اما من هر روز دارم به اين فكر ميكنم كه اين ايده خيلي زود خواهد تركيد و دنيا رو خواهد تركوند!
من حدود يك ساعت تستش كردم، اما چون كار كردن باهاش برام سخت بود، ديگه نتونستم ادامه بدم تا بعد ببينم چي ميشه، اما اصلا ايدهش واقعا جذابه!
فكرشو كن! از اين به بعد مهديه تهران آنلاين خواهد بود!
مثلا از يه مداح دعوت ميكنن، اونجا مداحي ميكنه و همه وارد مهديه مجازي ميشن 🙂
كار شركت Sun هم كه در مقالات بالا توضيح داده شده!
از اين به بعد جلساتش رو از اين طريق اجرا ميكنه تا همه چند ميليون همكاري كه در سراسر جهان داره، به نوعي در جلسه حضور داشته باشن…
جالبه كه من توي سرزمين مجازي Umaga فرود اومدم، پسر! همه جاش سيمخاردار كشيده شده بود به اين معني كه اون بخش قبلا تصاحب شده! 😳
خلاصه هر چه زودتر دست به كار بشيد زمين ممين براي آينده تهيه كنيد 😉