[چهار سال پیش] چند روزی ویرم گرفته بود که چند نسخهٔ دستنویس دیوان حافظ روی گنجینهٔ گنجور را با گنجور لینک کنم.
در آخرین بررسی دو شعر داشتم که در نسخهها نیافته بودمشان. یکی غزلی بود که بعضی ابیاتش به لهجهای محلی سروده شدهاند که آخر سر در یک نسخه پیدایش کردم:
و دیگری که هنوز در هیچکدام پیدایش نکردهام غزلی است که اینطور شروع میشود: «ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی …» و مصرع آخر آن این است: «ای کوته آستینان تا کی درازدستی». غزل معروفتر «با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی» بر همین وزن و قافیه است و در عموم نسخهها وجود دارد.
اما این یکی را نیافتم.
پینوشت: این نوشته را از سال ۹۹ به صورت پیشنویس نگه داشته بودم. احتمالاً دلم نیامده پیش از اعلام رسمی بازگشتم منتشرش کنم!
جالبه !
من هم بعضی وقتها چیزهایی را پیشنویس میکنم و ممکن است تا مدتها نهایی و منتشر نشوند!