اگر به تبلیغات بالای پوشهی اسپم حساب جیمیلتان دقت کرده باشید، احتمالاً شما هم مثل من تا حالا متوجه شدهاید که بیشتر وقتها موضوع این تبلیغات به جای آن که دربارهی نرمافزارها و ابزارهای مقابله با اسپم یا به اصطلاح «هرزنامه»ها باشد، دربارهی خوراکیهاست!
در واقع واژهی «اسپم» پیش از آغاز عصر اینترنت نام تجاری نوعی غذای کنسرو شده بوده، که هم اکنون هم با همان نام تجاری (و البته بنا بر اصرار شرکت تولید کننده با صورت نوشتاری تماماً بزرگ (SPAM) برای متمایز بودن با اسپم اینترنتی و همچنین نشان دادن این که این نام یک نام اختصاری است) عرضه میشود و گویا بر خلاف هرزنامهها که همه جا ناخواستهاند خیلی هم خواستار دارد. در هر صورت ریشهی واژهی اسپم به معنی هرزنامه هم گویا، همان نام تجاری اسپم خوراکی است.
داستان انتخاب واژهی اسپم برای هرزنامههای الکترونیکی گویا از این قرار است که فراوانی «اسپم» در دوران جنگ جهانی دوم در اغذیهفروشیهای انگلستان -درست همان وقتی که به لحاظ شرایط جنگی خیلی از خوراکیهای گوشتی در این کشور مشمول جیرهبندی بودند الا «اسپم» که در همه جا پیدا میشد- دستمایهی داستان یکی از قسمتهای یک سریال کمدی دههی هفتاد میلادی شبکه تلویزیونی بی.بی.سی قرار گرفت، که در آن تکرار این واژه در منوی رستوران داستان آن قسمت از سریال و همچنین همراهی یک گروه همآواز جنبهی فراوانی این خوراکی را در آن زمان به طنز کشید. تحت تأثیر این سریال، بعدها و در آغاز دوران اینترنت، یکی از روشهای حالگیری افراد ناخواسته در اتاقهای گفتگو، پر کردن صفحات با واژهی SPAM بود و به همین دلیل اندک اندک واژهی «اسپم» به همه جور آشغال الکترونیکی ناخواسته از قبیل نامه، نظر وبلاگی و مانند آن که به صورت انبوه ارسال میشوند اطلاق شد (اصل ماجرا را در ویکیپدیای انگلیسی و در این قسمت بخوانید).
احتمالاً 😉 ادامه دارد …
فهرست سری نوشتههای من دربارهی هرزنامهها:
قسمت اول: ریشهی نام اسپم
قسمت دوم: هرزنامهها
قسمت سوم: کدامیک هرزنامههای بیشتری میگیرند: «علی» یا «زهرا»؟
قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!
قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامهها
قسمت ششم: ماشینهای صاحبنظر
قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»
قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن
قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راهحلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی