عباس اقبال آشتیانی در مقدمهٔ دیوان هاتف در شرح انحطاط شعری دورهٔ صفویه:
شاعری از شعرای این دوره که شاید تا کنون کسی اسم او را نشنیده و لااقل نام او را قابل سپردن به ذهن ندانسته است به نام «غواصی یزدی» روزی پانصد بیت شعر میگفته و تا قریب به سن نود کار او همین بوده و چهل سال قبل از فوت خود میگفته:
ز شعرم آنچه حالا در حساب است
هزار و نهصد و پنجه کتاب است!
این گویندهٔ عدیمالنظیر که به قول قائممقام سلسالقول داشته کتابهای روضةالشهدا و قصصالانبیا و تاریخ طبری و ذخیرهٔ خوارزمشاهی را به نظم آورده بود و تقیالدین از تمام گفتههای این شاعر نامراد فقط همین مطلع را قابل ضبط دانسته که میگوید:
گر نه هر دم ز سر کوی توام اشک برد
عاشقیها کنم آنجا که فلک رشک برد
و همین یک بیت معرف مقام این گویندهٔ پرگو تواند شد.