۱- این یکی را از رادیو شنیدم، میگفت یکی از معصومین ( احتمالاً امام علی (ع) ) گفته که «مردم به عمل کردن به آن چیزی که میدانند نیازمندترند تا دانستن آن چیزی که نمیدانند.» از این حرف خیلی خوشم آمد، چون فکر میکنم پیش از این که آن را بشنوم عملاً و توی زندگی خودم برمبنای آن عمل میکردهام البته شاید با کمی اغماض: تمایل زیادی به دانستن آنچه نمیدانم و میدانم به این زودیها کاربردی برایم نخواهد داشت ندارم (هر چند خیلی هم توی بورس باشد) ولی در مورد عمل کردن به آنچه که میدانم …! 😉
۲- این یکی را توی روزنامه خواندم، نوشته بود هیتلر گفته: «تاریخ را پیروزمندان مینویسند!»، جای فکر دارد و فکر میکنم تا حد زیادی درست است. حتی میشود آن را اصل قرار داد و در مورد این که پیروز واقعی بعضی منازعات تاریخی چه کسی بوده بحث کرد.
۳- رفته بودم دندانم را بکشم (عقل بالا را بکشم و عقل پایین را که شدیداً اذیتم میکرد با جراحی برایم بیرون بیاورد)، در لحظات انتظار، مجلهای برداشتم و آن را ورق زدم. توی یک صفحه از آن مجموعه مطالب جالبی دیدم که در آن لحظه چشمم را گرفت و برای استفاده بعدی با موبایل دو سه تا عکس از آن گرفتم. بعداً که آمدم آن را دوباره بخوانم واقعیتش متوجه نشدم که از کدام مطلب خوشم آمده! احتمالاً جو وحشت (یا شوق) عمل جراحی رویم تأثیر منفی (یا مثبت 😉 ) گذاشته بوده! به هر حال این یکی را که از «مقالات شمس تبریزی» نقل شده بود اینجا میآورم:
آن یکی در سرما میلرزید. کسی از دور میآمد. گفت: «کبریت فروشی؟»، آن یک (با افتخار) گفت: «نه پزشکم.»، گفت: «کاش کبریت فروش بودی».
راستی! این هم یک عکس از دندان کشیده شدهام:
عكسي نديديم!
البته احتمالا چیز مهمی رو از دست ندادی، احتمالاً قضیه مربوط به فیلترینگ و اینجور حرفا بوده، در هر صورت عکسو آپلود کردم رو فضای خودم تا تو هم «دندون عقل منو ندیده» نمونی 😉
دندون درد دهنه منو سرویس کرده
حالا من میخوام یه جمله از علی بگم
مولا میگه کل دینه محمد به این نمی ارزه که من بخوام دانه ای را از دهان مورچه ای در بیاورم
یعنی دینه محمدو ولش اگه قراره باعث بشه یه مورچرو اذیت کنم
🙁