از این نوشته به قلم الکس هلویس خوشم آمده، آنقدر که دوست داشتم اگر فرصتی و حوصلهای پیدا کردم فارسیش کنم. این نوشته یک ترجمهی آزاد از آن مطلب است.
نمرههای نهایی این ترم را همین الان رد کردم. این کار همیشه برایم مثل برداشته شدن باری سنگین از روی دوشم است، اما این دفعه چون اینها آخرین نمرههایی خواهد بود که برای دانشجویان دانشگاه بوفالو رد میکنم باعث احساس فراغ بال و آسودگی بیشتر من شده. به همین خاطر فکر میکنم الان همان طور که بچهها میگویند موقع «درس پس دادن» من است.
من برای پروژهی نهایی باید ۲۴ ساعت خانه میماندم. دانشجویان باید پروژههایشان را به صورت فایل متنی برای من میفرستادند که اکثراً پروژهها را به صورت فایل ورد فرستادند. در مورد پروژهها تذکر داده بودم که «انتظار دارم همه به شیوهای قابل تقدیر عمل کنند» و گفته بودم که کپ زدن یا کمک گرفتن از دیگران را کار درستی نمیدانم.
من ترجیح میدهم دانشجویانم تقلب نکنند. درست است که آنها در واقع به این صورت سر خودشان کلاه میگذارند اما علاوه بر آن این کار بر روی جامعه نیز تأثیرات منفی خاص خود را میگذارد. آنچه در این باره بیشتر مرا آزار میدهد آن است که این کار نوعی بیاحترامی است: بیاحترامی به من، به همکلاسیهایشان، به دانشگاه، به نظام آموزشی، به خود آنها و همچنین به من (این را که قبلاً نگفته بودم؟). این کار مخصوصاً زمانی برایم آزاردهندهتر میشود که نوع کپ زدن آنها نشان میدهد (یا شاید یادآوری میکند) که من آدم احمقی هستم.
بنابراین برای این که به دانشجویان در سراسر کشور کمک کنم بهتر کپ بزنند و خودشان را از آسان لو رفتن و برانگیخته شدن خشم دانشکدهی محل تحصیلشان مصون نگه دارند و به این ترتیب محیط دانشجویی یکدستتری ایجاد کنند توصیههای زیر را بر اساس تجربهی اخیر بازبینی پروژهها ارائه میکنم:
ادامه خواندن “چطور درست رونویسی کنیم؟”