دربارهٔ من:
آخرین نظردهندگان:
- Anonymous دربارهٔ تماشای ریحان
- لیام دربارهٔ @hrmoh
- سمانه ، م دربارهٔ @hrmoh
- M دربارهٔ شرح یک تجربه: سیانوژن روی گوشی LG Optimus 4X
- مسعود دربارهٔ @hrmoh
مشترک شوید:
ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.
جستجو:
برنامهنویسان فضانورد
۸۶/۰۷/۲۱زندگینامه میخوانیم
میدانید؟! احتمالاً من فقط نیستم، همه اینطوری هستند: همهی ما توی زندگیمان احتیاج به قهرمان، سرمشق یا الگو داریم. به هر حال من یکی که علاقهی عجیبی دارم به این که اسم هر آدم جالبی را که در حین وبگردیهایم به آن میخورم یک بار توی ویکیپدیا دنبالش بگردم و زندگینامهاش را بخوانم.
راحتتر بگردیم
گفتم گشتن، میدانید که فایرفاکس یک جعبهی جستجو دارد که به کمک آن میتوانید از طریق موتورهای جستجوی عمومی یا تخصصی دنبال مطالب مورد نظرتان بگردید (شماره ۲ این نوشته را ببینید). آخرین نگارش اینترنت اکسپلورر (نگارش ۷) هم نظیر همین جعبه را اضافه کرده و هر دوی این مرورگرها از استاندارد مشابهی برای این کار استفاده میکنند.
چیزی که من اخیراً متوجه آن شدهام این است که در صورتی که سایتی که در آن قرار دارید از استاندارد باز جستجو پشتیبانی کند میتوانید با باز کردن منوی جعبهی جستجوی مرورگر از این قابلیت مطلع شوید و با یک کلیک امکان جستجو در سایت مورد نظر را به کمک مرورگرتان فراهم کنید (اکثر سایتهای بزرگ و معروف از این استاندارد پشتیبانی میکنند، اضافه کردن پشتیبانی آن به سایت هم کار آسانی است و حتی ابزارهایی هم برای آسانتر کردن این کار وجود دارد).
قابلیت توکاری که فایرفاکس دارد و اینترنت اکسپلورر ۷ ندارد
گفتم اینترنت اکسپلورر یکی از قابلیتهای پراستفادهی فایرفاکس را اضافه کرده، بد ندیدم به یک قابلیت توکار به درد بخور (در واقع ضروری!) فایرفاکس -که فکر میکنم اینترنت اکسپلورر آن را ندارد- اشاره کنم (توکار یعنی نیازی به نصب افزونهی خاصی ندارد).
اینترنت اکسپلورر ۷ مثل فایرفاکس از برگه یا تب پشتیبانی میکند (میشود چند سایت یا صفحهی وب را همزمان در یک پنجرهی مرورگر باز داشت و از طریق همان پنجره بین آنها جابهجا شد). این کار وبگردی را خیلی آسان میکند و باعث میشود بتوانیم به راحتی مطالب مرتبط از چندین سایت مختلف را در یک برگه داشته باشیم. اگر کاربر تازهکار فایرفاکس هستید به شما توصیه میکنم دکمهی برگهی جدید را به نوار ابزارتان اضافه کنید تا راحتتر بتوانید سایتها را در برگههای جدید باز کنید:
علاوه بر این بد نیست بدانید که با کلیک وسط بر روی هر لینک میتوانید آن را در یک برگهی جدید باز کنید. اما در صورتی که از کلیک وسط برای دستیابی به نرمافزاری مثل دیکشنری ببیلون استفاده میکنید با کلید ترکیبی کنترل+کلیک چپ هم میتوانید لینکها را در برگهی جدید باز کنید.
داشتم میگفتم: بعضی وقتها پیش میآید که اشتباهی برگهای را میبندیم یا اصلاً بعد از آن که برگهای را بستیم پشیمان میشویم (در واقع به قول یکی از دوستان، نیاز به دکمهی غلط کردم 😉 داریم). در این حالت میتوانیم با کلیک راست روی نوار برگههای فایرفاکس و انتخاب عنوان Undo Close Tab آخرین برگهی بسته شده را باز کنیم و این کار را به تعداد لازم تکرار کنیم تا به برگهی مورد نظر برسیم. قابلیتی که اینترنت اکسپلورر آن را ندارد:
فناوری جستجو در سال ۲۰۱۹؟!
باز هم در مورد جستجو: دیروز داشتم فیلم جزیره را نگاه میکردم، یک چیز جالبی در مورد فناوری جستجو در این فیلم هست. داستان فیلم در سال ۲۰۱۹ میلادی اتفاق میافتد. در آن سال طبق روایت این فیلم یک سری کیوسک جستجوی اطلاعات در شهرها قرار داده شده که قهرمانان فیلم میتوانند با استفاده از یکی از آنها مشخصات و محل زندگی فرد مورد نظرشان را پیدا کنند. فکر میکنید فناوری این کیوسکها مال چه شرکتی است؟ گوگل؟! اشتباه میکنید:
فناوری جستجوی ام.اس.ان است که به یاری قهرمانان فیلم میآید. اما یک لحظه صبر کنید! به نظر میرسد که این فناوری حتی در سال ۲۰۰۷ دیگر حضور جدی ندارد و حداقل نامش عوض شده (شده لایو سرچ) و احتمال آن که در دههی دوم قرن بیست و یکم فناوری غالب باشد خیلی کمتر شده. به هر حال، فیلم در سال ۲۰۰۵ ساخته شده و علاوه بر مایکروسافت، شرکتهایی مثل سیسکو، نوکیا و اپل نیز جزء پشتیبانان مالی آن بودهاند (منبع).
یک چیز جالب دیگر هم در این فیلم دیدم و آن وجود دستگاهی شبیه مایکروسافت سرفیس در یکی از صحنههای فیلم است. ببینید:
داشتیم زندگینامه میخواندیم … 😉
چند روز پیش، در مطلبی، اشارهای دیدم به نام جان کارماک، یکی از طراحان اولیه و برنامهنویسان بازی دووم. از جمله ویژگیهای جالب زندگی این آقا این است که علاوه بر برنامهنویسی و کامپیوتر و بازی، یک علاقه و فعالیت جانبی دارد در مورد هوانوردی و ساخت سفینهی فضایی برای سفر توریستی به فضا (اینجا و اینجا را ببینید).
امروز هم در مطلب دیگری اشارهای دیدم به نام مارک شاتلورث راهبر تیم برنامهنویسی لینوکس اوبونتو، که او هم (جدا از این که اصلاً توی اسمش «شاتل» دارد 😉 ) در کنار علاقههای کامپیوتریش، آنقدر به فضا و سفرهای فضایی علاقمند بوده که در سال ۲۰۰۲ دومین نفری بوده که به خرج خودش و به صورت توریستی راهی فضا شده.
این تشابهها به نظرم جالب آمدند!
حیات در میان بوتهها (۲) – به سمت هوا
۸۶/۰۷/۰۶مقدمه
حیات در میان بوتهها (Life In The Undergrowth) نام یک مجموعهی مستندی پنج قسمتی ساخت بی.بی.سی است که اولین بار در سال ۲۰۰۵ از این شبکهی تلویزیونی پخش شده (طبق گفتهی دوستان کانال چهار خودمان هم این مجموعه را نشان داده یا دارد نشان میدهد). در این مجموعه همراه با دیوید اتنبرو صحنههای شگفتانگیزی از زندگی بیمهرگان شامل حشرات، عنکبوتها و موجودات مشابه را به نظاره مینشینیم.
آنچه در این نوشته میبینید مرتب شدهی یادداشتها و برگزیدهی تصاویری است که از قسمت دوم این مجموعه ثبت کردهام، سنجاقکها، پروانهها، بیدها و شبپرهها، زنبورها (در زندگی فردیشان)، مگسها و بعضی حشرات بالدار دیگر موضوع اصلی این قسمت از این مجموعه است. (یادداشتهایم از قسمت اول مجموعه، ناقص است که سعی میکنم در اولین فرصت آن را کامل کنم و آن را هم در دسترستان قرار دهم.).
از زیردریایی به هلیکوپتر
سنجاقکها بیشتر عمرشان را در آب سپری میکنند، در آنجا به شکار حشرات و ماهیهای کوچک و حتی همنوعان خودشان مشغولند. در این حال شکل و قیافهی آنها چندان شباهتی با سنجاقکهای بالغ ندارد:
دایناسورهای پارک ژوراسیک
۸۶/۰۶/۰۶گفته بودم که دوست دارم (مهمترین) دایناسورهای فیلم پارک ژوراسیک را فهرست کنم، حالا فرصتش پیش آمده. هر چند ما متأسفانه یا به ضرس قاطع 😉 خوشبختانه، سعادت ملاقات حضوری با این صاحبخانههای ماقبل تاریخی کرهی زمین را نداریم و احتمالاً هیچگاه نخواهیم داشت، اما در هر صورت تأمل در احوالاتشان -حداقل به جهت تفریح- خالی از فایده نیست!
ولاسیرپتور : بوقلمونی که تغییر چهره داد!
تصویری که از این گونهی دایناسوری، در فیلمهای پارک ژوراسیک نمایش داده میشود کاملاً تحریف و اغراق شده است و میشود گفت احتمالاً تنها تشابه تصویر سینمایی با گونهی واقعی، اسم و دایناسور بودنش است. ابعاد تخمینی این گونه (که بین هفتاد تا هشتاد و سه میلیون سال پیش -در دورهی زمین شناسی کرتاسه– میزیسته است و سنگوارههای آن تا کنون تنها در نواحی داخلی کشور مغولستان یافت شده) چیزی در حدود ابعاد یک بوقلمون بوده است. حال آن که در فیلم پارک ژوراسیک آنها را در ابعادی با بلندی قد بزرگتر از یک انسان بالغ میبینیم!
پارک ژوراسیک
۸۶/۰۶/۰۲داشتم فیلم پارک ژوراسیک را میدیدم (شماره یک آن را)، برای دومین بار و این بار دقیقتر. چند نکته به نظرم آمد و همینطور بد ندیدم فهرست دایناسورهای فیلم را یکجا جمع کنم (احتمالاً در نوشتههای آینده). اگر فیلم را ندیدهاید میتوانید خلاصهی فارسی رمان آن را از اینجا دریافت کنید.
برادران اتنبرو
در فهرست بازیگران فیلم نام ریچارد اتنبرو نظرم را جلب کرد. اتنبرو؟! این نام را قبلاً جای دیگری دیدهام : در مجموعهی مستندهای حیات وحش بی.بی.سی. درست است! این بازیگر و کارگردان مشهور انگلیسی برادر ارشد طبیعیدان و مجری و سازندهی برنامههای حیات وحش دیوید اتنبرو است. هر دو برادر لقب سر دارند. ریچارد اتنبرو به خاطر کارگردانی فیلم گاندی برندهی جایزهی اسکار شده است (فکرش را بکنید! یک «انگلیسی» دربارهی گاندی فیلمی ساخته که جایزهی اسکار برده!).
کامپیوترهای پارک ژوراسیک
سال ۹۳؟ آن وقتها با کامپیوترها چه کارهایی میشد کرد؟ احتمالاً نمیشد تصویر زندهی خروجی یک دوربین مداربسته را روی صفحهی مونیتور دید و این اتفاق میتوانسته جزئی از فیلمهای علمی تخیلی باشد. در یکی از صحنهها دنیس ندری (عنصر خائن داستان) در حالی که دارد با خریدار دی.ان.ای ها تلفنی صحبت میکند تصویر او را هم از طریق یکی از دوربینها میبیند. فقط مشکل کوچکی وجود دارد و آن این است که برنامهی پخشکنندهی تصویر زنده مثل پخشکنندههای فیلم از پیش ضبط شده، نواری برای جلو و عقب بردن صحنهها دارد که همزمان با نمایش تصویر دوربین، به جلو حرکت میکند!
دنیس ندری برنامهنویس سیستمهای کنترلی پارک ژوراسیک است. در بعضی صحنههای میشود از روی مونیتور کدهای برنامههایش را خواند. به نظر میرسد بیشتر برنامههای کنترلی این پارک تخیلی را او با پاسکال نوشته است! سعی کنید دستورها را بخوانید:
اما نه همهی آن را! اینها دستورات کدام زبان برنامهنویسی هستند؟ :
آیا ممکن است روزی به واقعیت بپیوندد؟
در داستان پارک ژوراسیک دانشمندان توانستهاند دایناسورها را دوباره خلق کنند. اما چگونه؟ روش آنها بر این فرض استوار است که پشههای دورههای ماقبل تاریخ همانند پشههای امروزی خون انواع جانوران و از جمله دایناسورها را میمکیدهاند. تعدادی از این پشهها در صمغ درختان به دام افتادهاند، این تودههای صمغ سفت شده و بدن پشهها و خون مکیده شده در آنها تقریباً به همان حالت ماقبل تاریخی، سالم، باقی ماندهاند. حالا این دانشمندان این صمغهای خشک شده (=کهربا؟!) را پیدا کردهاند، باقیماندههای خون موجود در بدن پشهها را بیرون کشیدهاند، تکههایی از DNA دایناسورها را در آن تشخیص داده و جدا کردهاند و زنجیرهی DNA به دست آمده را با استفاده از DNA قورباغههای امروزی کامل کردهاند و نهایتاً عناصر حیاتی را داخل تخم جانوران دیگر پرورش داده و به دایناسورهای زنده رسیدهاند. اما آیا این روش نمیتواند یک دستورالعمل عملی برای خلق مجدد دایناسورها باشد؟!
بر طبق دلایل ارائه شده در این نوشتار، این دستورالعمل فقط در یک فیلم تخیلی میتواند کارایی داشته باشد. در سال ۹۲ (یک سال پیش از نوشته شدن رمان و ساخته شدن این فیلم) ادعا شد که تکههایی از زنجیرهی DNA دایناسورها از صمغهای خشک شدهی حاوی حشرات ماقبل تاریخ استخراج شده. اما خوب! DNA مادهای است که در زمان بسیار کمی شروع به متلاشی شدن میکند، مخصوصاً اگر در مجاورت آب قرار گیرد. صمغ درختان خاصیت ضد آب دارد و میتواند مادهی محافظ خوبی برای نگهداری بافتهای زنده باشد. اما بعضی از باکتریهایی که باعث پوسیدن بدن حشرات مرده میشوند در «درون» بدن این حشرات وجود دارند و با وجود خاصیت محافظتی صمغ، وقتی حشرات در درون آنها به دام میافتند باعث پوسیدگی اندامهای درونی آنها میشوند. همین عامل باعث میشود احتمال به دست آمدن نمونههای سالم یا خیلی خوب ماندهی حشرات به دام افتاده در صمغ کم باشد. در ضمن پشهها درصد کمی از حشرات به دام افتاده در کهرباهای ماقبل تاریخی یافت شده را تشکیل میدهند. بیشتر آنها زنبورهایی هستند که از صمغ درختان تغذیه میکردهاند. با این حال نمونههایی از پشهها نیز در این صمغهای خشک شده یافت شدهاند. در هر صورت حتی اگر روزی بتوان زنجیرهی کامل DNA یک دایناسور را از این صمغها یا به روشهای دیگر استخراج کرد ایجاد یک موجود زنده از روی آن یک چالش بزرگ دیگری است. اینها تکههایی از متن این نوشته بود که در خاطرم مانده بود. اگر یادماندههای من از این نوشته قانعتان نکرده، احتمالاً خواندن اصل نوشته قانعتان میکند که این کار غیرممکن است.
در این فیلم -تا آنجا که من دقت کردم- هیچ حشرهی ماقبل تاریخی زندهای را نمیبینیم. پشههای به دام افتاده در کهرباها بسیار بزرگ به نظر میرسند:
البته این میتواند ناشی از خاصیت ذرهبینی کهرباها باشد. اما گویا در دورههای ماقبل تاریخ حشراتی وجود داشتهاند که از نظر ابعاد عظیمالجثه بودهاند. مثلاً نوعی حشره شبیه سنجاقک به نام مگانیورا وجود داشته که پهنای بالهایش به ۷۵ سانتیمتر میرسیده. این حشره شکارچی بوده و از برخی حشرات و دوزیستان کوچک تغذیه میکرده. دانشمندان عامل غولآسایی این حشره و بسیاری از موجودات ماقبل تاریخ را وجود میزان اکسیژن بیشتر (به اندازهی بیست درصد بیشتر از حالا) در اتمسفر زمین ماقبل تاریخ میدانند.
مورچگان ;) را چو بود اتفاق …
۸۶/۰۵/۱۹دیشب یکی از بخشهای خبری سیما لحظاتی از یک اتفاق نادر در حیات وحش را به نمایش گذاشت. گشتم و فیلمش را اینجا پیدا کردم. یک گروه توریست خوش شانس در یکی از پارکهای ملی حیات وحش آفریقای جنوبی در سال ۲۰۰۴ شاهد این ماجرا بوده و یکی از آنها از آن فیلم گرفته است. کل ماجرا چیزی حدود هشت دقیقه است که من تکههایی از آن را حذف کردهام تا ویدئوی کمحجمتری درست کنم (حدود چهار دقیقه) که میتوانید اینجا آن را مشاهده کنید:
در اینجا میتوانید به نسخهی با کیفیت بهتر این ویدئو دست پیدا کنید (یک چیزی حدود هفتاد مگابایت حجم دارد). در این صفحه نیز میتوانید چیزهای بیشتری راجع به این فیلم پیدا کنید. من اینجا خلاصهای از داستان را برایتان بازگو میکنم تا اگر نشد فیلم را ببینید حداقل بدانید چه اتفاقاتی داخل آن میافتد:
سیارهی آبی (۲) – اعماق
۸۶/۰۴/۲۹در قسمت دوم از سری سیارهی آبی به اعماق میرویم. آبهایی تاریک و خلوت با ساکنانی غیرمعمول و اغلب نه چندان دوست داشتنی که خوب! تحملش برای کسانی (مثل من) که به منظور سرگرمی این مجموعه را نگاه میکنند کمی مشکلتر از سایر قسمتهاست و حوصلهی بیشتری میطلبد. هر چند در این قسمت نیز با موجودات جالبی آشنا میشویم و صحنههای بدیعی را به نظاره مینشینیم.
مقدمه
بیش از شصت درصد از سطح سیارهی زمین را اقیانوسهای با عمق بالاتر از یک مایل (یک و نیم کیلومتر) پوشانده است. فشار آب در اعماق این اقیانوسها برای انسان خردکننده و غیرقابل تحمل است. در این حال، نهنگهای غولآسای اسپرم -که برای تنفس باید به سطح آب بیایند و با فشاری معادل فشار اتمسفر مواجه شوند- برای تغذیه مجبورند تا عمق ۱۰۰۰ متری پایینتر از سطح دریا پایین بروند: جایی که فشار آب در آن ۱۰۰ برابر فشار هوا در سطح زمین است و این فشار وحشتناک ریههای نهگنهای اسپرم را تا حد یک صدم حجمشان در سطح دریاها فشرده میکند.
این معضل و معضل سرمای وحشتناک در عمق بالا باعث شده دسترسی به اعماق برای ما بسیار مشکل باشد. آن قدر مشکل که تعداد کسانی که تا به حال به ماه مسافرت کردهاند از تعداد کسانی که به عمق هزارمتری دریاها رسیدهاند بیشتر است! و تقریباً با هر سفر به اعماق دریاها موجودات جدیدی کشف میشوند.
سیارهی آبی (۱) – قسمت اول
۸۶/۰۴/۱۵مقدمه
نمیدانم چقدر به حیات وحش علاقمندم! آخر آنچنان با این مقوله از نزدیک برخورد نداشتم و غیر از دورهی کوتاهی از بچگیم -که مثل خیلی از بچههای همولایتی، تفریح عمدهام گشت و گذار در باغها و صحراها و جمعآوری ملخ و جک و جانورهایی از این دست بوده- خیلی اهل طبیعت و طبیعتگردی نبودهام. اما به هر حال همیشه از ورق زدن کتابهای مصور مربوط به حیات وحش لذت میبردهام، همچنان که از دیدن عکسهای مربوطه و همچنین تماشای فیلمهای مستند مرتبط.
چند وقتی است قصد دارم مجموعهی کامل یکی از مستندات حیات وحش ساخت بی.بی.سی را که در دسترسم قرار گرفته با دقت ببینم و این کار را از دیشب شروع کردهام. فکر کردم بد نیست برای این که از وقتی که برای این کار صرف میکنم بهترین استفاده را کرده باشم از روی فیلم جزوهبرداری کنم و عکسها و -اگر بشود- تکههای جالب این فیلمها را به این جزوههای آنلاین الصاق کنم. حداقل نفعی که دارد این است که بعدها با صرف زمان کمتری میتوانم تکههای مورد علاقهام را پیدا کنم. ضمناً این جزوهها میتواند راهنمای آنلاین خوبی باشد برای کسانی که میخواهند این جور فیلمها را ببینند.
مجموعهی مستند سیارهی آبی
مجموعهی تلویزیونی سیارهی آبی یا The Blue Planet یکی از تولیدات شبکهی تلویزیونی بی.بی.سی است که مشتمل بر هشت قسمت ۵۰ دقیقه به همراه دو قسمت اضافه شامل پشت صحنهها و حاشیههای تولید این مجموعهی مستند است و همچنان که نام آن نشان میدهد به حیات وحش در محدودهی دریاها، اقیانوسها و سواحل میپردازد. اطلاعات کاملتر راجع به این مجموعهی مستند را میتوانید در این قسمت از سایت بی.بی.سی بیابید و در این قسمت از همان سایت نیز به اطلاعات جامعتری راجع به موضوع مجموعه دست پیدا کنید. گویندگی این مجموعه بر عهدهی دیوید اتنبرو بوده و فکر میکنم جز در قسمتهای اضافی مربوط به حاشیهها خودش فقط در نقش گوینده ظاهر شده و چهرهی او را به آن صورت نمیبینیم.
این مجموعهی مستند ریتم نسبتاً یکنواختی دارد (البته من هنوز همهی قسمتهای این مجموعه را ندیدهام) و این باعث میشود که تماشای کامل آن نیاز به کمی حوصله داشته باشد. هر چند صداگذاری فوقالعاده و موسیقی همگام و سرحالآور زمینه تا حد زیادی کمک میکند به این که بتوان همگام با آن تا آخر هر قسمت پیش رفت. تیتراژ مجموعه را ببینید: