دربارهٔ من:
آخرین نظردهندگان:
- Anonymous دربارهٔ تماشای ریحان
- لیام دربارهٔ @hrmoh
- سمانه ، م دربارهٔ @hrmoh
- M دربارهٔ شرح یک تجربه: سیانوژن روی گوشی LG Optimus 4X
- مسعود دربارهٔ @hrmoh
مشترک شوید:
ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.
جستجو:
کدهای تقلب
۸۵/۰۴/۳۱اگر اهل بازیهای کامپیوتری باشید احتمالاً با واژهی کد تقلب و کاربرد آن آشنا هستید. کد تقلب معمولاً یک کلمه یا یک توالی خاص از کلیدهاست که ورود آن در یک بازی کامپیوتری امکاناتی را در اختیارتان میگذارد که در حالت عادی در دسترس قرار ندارد. گاهی ممکن است این کدها به شما اسلحه یا تجهیزات خاص یا کاملتر بدهند (مثل کد IDKFA در سری DOOM که سری کامل اسلحهها و کلید درها را در اختیار میگذاشت)، گاهی صدمات ناشی از برخورد با غولها را ترمیم میکنند، گاهی قهرمان را نامیرا میکنند (مثل کد IDDQD در سری DOOM)، گاهی اجازه میدهند بدون آن که مرحلهای را تمام کنید به مرحلهی بعد از آن بروید و گاهی هم باعث میشوند اتفاقات خندهدار بیفتد (مثلاً یک غول نخراشیده را با ورود یک کد تبدیل به جوجه کنید).
به نظر میرسد دلیل اصلی وجود این کدها این باشد که برنامهنویسان این بازیها بتوانند بدون پشت سر گذاشتن مراحل بازی یا با پشت سر گذاشتن آسان مراحل آنها راحتتر محصولاتشان را برنامهنویسی یا اشکالزدایی کنند. بعضی از این کدها هم در واقع جایزههایی هستند که در ازای پشت سر گذاشتن مجموعهای از مراحل با امتیازات بالا به بازیکن داده میشوند و بعدها این کدهای جایزه به اسم کد تقلب منتشر میشوند.
روشهای دیگری هم برای تقلب در بازیها وجود دارند. گاهی این امکانات با دستکاری فایلهای تنظیمات بازیها در اختیار قرار میگیرند (مثلاً مشکل محدودیت جمعیت که قبلاً در مورد نسخهی آزمایشی بازی برپایی ملتها در مورد آن صحبت کرده بودم با دستکاری یک فایل حل میشود). علاوه بر آن برنامههایی هم وجود دارند که trainer یا آموزان نامیده میشوند. این برنامهها معمولاً توسط افرادی غیر از عرضهکنندگان بازیها نوشته میشوند و کارشان این است که با اجرا در پسزمینه امکان تقلب را در اختیار بازیکنها بگذارند. این برنامهها با دستکاری بخشهایی از حافظهی دادههای بازی باعث میشوند دادههای برنامهی بازی به نحوی که امکان تقلب فراهم آید تغییر کند.
بد نیست این را هم بگویم که استفاده از کدهای تقلب همیشه کار علاقمندان تازهکار بازیهای کامپیوتری نیست. گاهی بعضی بازیها اشکالات برنامهنویسی پیشبینی نشدهای دارند که باعث میشوند بازیکن علیرغم حرفهای بودنش نتواند از بعضی مراحل عبور کند. مثلاً ممکن است در یک بازی همیشه در یک شرایط خاص به محض عبور قهرمان بازی از یک در بازی قفل کند. در این حالتها کدهای تقلب میتوانند حتی به کمک حرفهایها هم بیایند.
پیدا کردن این کدها کار سختی نیست. معمولاً فقط کافی است در موتور جستجوی دلخواه خود واژهی cheat code را با اسم انگلیسی بازی ترکیب کنید تا به مقصود برسید. هر چند در مورد بازیهای خیلی جدید باید کمی منتظر بمانید تا یابندگان این کدها آنها را بیابند یا با گذشت زمان ناشر بازی فهرست آنها را در اختیار سایتهای تخصصی بازیهای کامپیوتری بگذارد.
برای من یکی، این کدها یک کاربرد مهم دیگر هم دارند و آن کنار گذاشتن بازیهایی است که به نحوه خطرناکی به آنها معتاد شدهام! همیشه به محض پیدا کردن کدهای تقلب این بازیها از آنها به وفور در محیط بازی استفاده میکنم و چون بعد از آن دیگر به هیچ وجه نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و از آنها استفاده نکنم در اندک زمانی علاقهام به آن بازی خاص فروکش میکند!
نتایج یک نظرسنجی
۸۵/۰۴/۲۹نتایج یک نظرسنجی تلفنی که از سوی مؤسسهای در آمریکا و به روش گرفتن شمارههای تصادفی و پرسش از مخاطبان انجام شده دربردارندهی آمار و ارقام جالبی راجع به وبلاگنویسان است که میتوانید نتایج کامل آن و همچنین فهرست سؤالهای پرسیده شده را از اینجا دریافت کنید.
بر اساس این نظرسنجی ۸% از کاربران اینترنت این جامعهی آماری وبلاگ مینویسند و ۳۹% آنها وبلاگ میخوانند (پاسخی برای این پرسش). موضوع ۳۷% از وبلاگها زندگی روزمره و تجربیات شخصی افراد است.
نیمی از وبلاگنویسان (۵۲%) انگیزهی اصلی خود را از وبلاگ نوشتن تشریح خلاقانه و به اشتراک گذاری تجربیات شخصیشان عنوان کردهاند و علاوه بر آنها ۲۵% دیگر نیز این دلیل را به عنوان محرک ثانویه و کماهمیتتر وبلاگنویسیشان اعلام کردهاند.
۳۷% از وبلاگنویسان در درجهی اول از وبلاگهایشان به عنوان راهکاری برای ارتباط و تماس با دوستان و آشنایانشان یا آشنایی با افراد جدید استفاده میکنند و علاوه بر آنها این دلیل، محرک ثانویه و کماهمیتتر وبلاگنویسی ۳۴% دیگر از پرسششوندگان نیز بوده است.
فقط ۱۵% از وبلاگنویسان وبلاگ را یک راهکار کسب درآمد میدانند.
دلیل اصلی وبلاگنویسی ۳۴% و دلیل ثانویه وبلاگنویسی ۳۰% از وبلاگنویسان به اشتراک گذاری مهارتهای عملی عنوان شده.
وبلاگهای اغلب وبلاگنویسان ِ بالای ۳۰ سال تخصصی و تکموضوعه هستند، حال آن که در وبلاگهای جوانترها (که ۵۴% پرسش شوندگان را تشکیل میدادهاند) اغلب میتوان از هر دری سخنی یافت.
یک سوم وبلاگنویسان گفتهاند که برای مخاطبانشان مینویسند ولی بیشتر آنها برای خودشان مینویسند.
به وبلاگ ۹% از وبلاگنویسان در رسانههای خبری اشاره شده است.
روزی امروز
۸۵/۰۴/۲۶نام خود را در مرورگر فایرفاکس ۲ ثبت کنید : فکر بکری برای افزایش تعداد کاربران فایرفاکس
سیستم عامل ملی
۸۵/۰۴/۲۶
با این طرح فارسیسازی یا بومیسازی لینوکس و نرمافزارهای کدباز مبتنی بر آن از پایه و اساس مشکل دارم! فکر میکنم این طرح، طرح اشتباهی بوده و نباید انجام میشده، لااقل این طوری نباید انجام میشده (به عنوان توضیح بد نیست تأکید کنم که من حداقل در این نوشته مشکلی با فاز پیادهسازی نرمافزاری این طرح ندارم). اگر بانیان این طرح واقعاً در اجرای آن و نهادینه کردن آن در سازمانهای دولتی جدی باشند به لحاظ اشتباهات بنیادی هزینههای هنگفتی را به صورت هزینهی مجدد بر دوش بیتالمال خواهند گذاشت، به گونهای که هزینههای بیهوده و پولهای به هدر رفته در این طرح شاید اگر توسط یک ناظر بیطرف مورد محاسبه قرار بگیرد بیشتر از مبلغی باشد که به قول آقایان در صورت پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی -بدون اتکا بر سیستم عامل و نرمافزارهای ملی- در قالب خرید نرمافزار از کشور خارج میشود (البته احتمالاً آقایان ترجیح میدهند این پول دور ریخته شود تا از کشور حتی به صورت ضروری و مفید خارج شود 😉 ، هر چند بعید است حتی اجرای جدی این طرح هم مانع از خروج سرمایه از کشور به آن صورتی آقایان قصد دارند از آن ممانعت کنند بشود).
روزی امروز
۸۵/۰۴/۲۵موفقیتهای لینوکس در ایران : ماشاالله!
راست به چپ نویسی در GMail به کمک فایرفاکس : این امکان در رابطهای عربی و عبری جیمیل پیشبینی شده ولی در رابط انگلیسی در دسترس قرار ندارد که با کمک یک افزونه فایرفاکس در دسترس قرار میگیرد.
یک نوشتهی فجیع!
۸۵/۰۴/۲۴این که «علم» انبوهی از مفاهیمی است که باید برای درکشان زحمت کشید و نگاه تحقیرآمیز به بعضی برونریختهای دانشهایی که موضوعشان پرداختن به -به ظاهر- یک سری مفاهیم بدیهی است طرز تفکری بوده که گرفتار آن بودهام و البته الان هم با درجاتی به شکل آگاهانه یا ناآگاهانه گرفتار آن هستم.
توفیق تصادفی قبول شدن در رشتهی کامپیوتر و تحصیل در آن یکی از اتفاقاتی بود که در تعدیل این طرز تفکر من نقش داشت، چرا که پایههای رشتهای را که در آن تحصیل کردهام یک سری مفاهیم به ظاهر بدیهی و سادهی ریاضی و غیرریاضی (شمارش، روایت مجدد فرایندهای ساده با زبان کد [برنامهنویسی] و …) تشکیل میدهد.
آشنایی با اینترنت و وبگردی کمک دیگری به تضعیف این طرز تفکر در من بوده: جایی که میبینی برای سادهترین و بدیهیترین کارها و رفتارها دستورالعمل ارائه میشود و انبوهی از متخصصانی که روزانه در این شبکهی عظیم به تولید و انتشار محتوا مشغولند، در واقع دارند خیلی از پاسخهای ساده و خام ذهنیشان را به پرسشهای شخصی خودشان سازماندهی و مستند میکنند و از جانب دیگر انبوه مخاطبان این عرضهکنندگان محتوا به طور مدام اما به صورت غیرسازماندهی شده مشغول مشارکت در تکمیل این مستندات و تبدیل آنها به اجزایی از پایگاه دادههای عظیم دانش بشری هستند. روندی که شاید به روزی منتهی شود که یافتن پرسشی هر چند انتزاعی که در این پایگاه دادهها پاسخی برای آن یافت نشود کاری مشکل باشد (میدانم! به شکل فجیعی خیالبافی کردم 😉 و البته سادهلوحانه یک بینهایت بدیهی را محدود و تمام شدنی پنداشتهام!).
جهش گوگلی
۸۵/۰۴/۲۳
رتبهی گوگلی صفحهی اول اینجا به صورت جهشی و ناگهانی از ۰ به ۵ رسیده (با استفاده از این ابزار اگر نوار ابزار گوگل را ندارید یا نمیخواهید از آن استفاده کنید میتوانید رتبهی گوگلی سایت مورد نظرتان را ببینید). البته گویا این طبیعت رتبهی گوگلی است (ارتقای ناگهانیش را میگویم) و خیلی هم اتفاق مهمی نیست، فقط چون خواستم برای استفادهی احتمالی بعدی خودم و دیگران حدود زمانی را که یک سایت تازه راه افتاده به یک رتبهی گوگلی مناسب میرسد دستم باشد این اتفاق را ثبت کردم. (توضیح برای آنها که نمیدانند: رتبهی گوگلی تقریباً امتیازی است که گوگل به سایتها میدهد و از آن در مرتب کردن نتایج جستجوی خودش استفاده میکند، به عنوان نمونه وقتی شما یک کلمهی خاص را جستجو میکنید که در دو سایت با شرایط یکسان یافت میشود گوگل سایتی را که رتبهی گوگلیش بالاتر است بالاتر و زودتر از آن یکی نشان میدهد.)
بهتر نوشتن و نوشتن از زبان دیگری
۸۵/۰۴/۲۲خودم را آدم باهوشی میدانم! آنقدر که احساس میکنم میتوانم در صورت لزوم طوری دروغ بگویم که هیچکس متوجه نشود. اما خوب از یک طرف زیادی محتاطم و از طرف دیگر از دروغ گفتن لذت نمیبرم (این را گفتم که خیالتان راحت باشد خیلی بهتان دروغ نمیگویم!). داشتم فکر میکردم به این که چقدر امکان دارد من بتوانم به صورت ناشناس یا از زبان کس دیگری مطلب بنویسم. امکان که خوب مسلماً دارد! منظورم این است که چقدر امکان دارد که من این کار را بکنم و کسی که لحن نوشتن مرا میشناسد نفهمد نویسندهی آن مطلب من بودهام یا حتی احتمال ندهد که کسی لحن مرا تقلید کرده.
اشتباه نکنید! در حال حاضر نمیخواهم این کار را بکنم. در واقع داشتم لحظاتی پیش مطلبی را نگاه میکردم که مدتها قبل بنا به مصالحی آن را به نام شخص دیگری منتشر کرده بودم (و البته آن شخص خودش هم از ابتدا در جریان بوده و با موافقت خود او این کار انجام شده است). البته در آن نوشته من تلاش نکردهام زبان و لحن خودم را عوض کنم، در واقع مهم انتشار مطلب بوده و حتی اگر کسی متوجه میشد نویسندهی اصلی مطلب کس دیگری است (یا حتی منم) مشکلی پیش نمیآمد.
با یک نگاه سرسری به نوشته چند تا از تکیه کلامهای زبان نوشتاریم را به صورت واضح و مکرر در آن دیدم (قبلاً با این نگاه آن را نخوانده بودم). این قضیه کاملاً نشان میدهد که اصلاً لازم نیست کسی لحن نوشتن مرا بشناسد تا متوجه شود نویسندهی آن مطلب منم. کافی است دو تا نوشتهی دیگر از من (البته با حال و هوای همان نوشته) دم دستش باشد و یک مقایسهی آماری کلمه به کلمه بکند تا میزان مشابهت دستش بیاید.
تکرارهای بیش از اندازه و همچنین جملاتی که به علت طولانی شدن بیش از حد ممکن است خواننده متوجه ارتباط فعل آخر آن با سایر اجزای جمله نشود از جمله عیبهایی است که خودم تا حالا در نوشتههایم پیدا کردهام. در مورد اخیر اغلب خودم در همان حین نوشتن متوجه طولانی شدن بیش از حد جملهها میشوم اما خوب خیلی وقتها تنبلتر از آنی هستم که آن جملات گنگ را بازنویسی کنم یا عیبشان را در بیاورم. راه حل نسبتاً غیر استاندارد و احتمالاً غلطی که برای حل آسان این مشکل پیدا کردهام (یا بهتر بگویم از کسی یاد گرفتهام) استفاده از ویرگول برای تنفس دادن به خواننده است. البته از این راه حل زیاد استفاده نمیکنم. سعی میکنم جاهایی که فکر میکنم واقعاً گنگ نوشتهام از این راه حل استفاده کنم و هر جا که جمله علی رغم طول زیاد از لحاظ ساختاری درست است سعی میکنم به تواناییهای خواننده اعتماد کنم!
در عصر ابزارهای آنلاین و روزگار وب ۲.۰ باید ابزارهایی برای شناسایی و برطرف کردن عیبهای نوشتاری عرضه شده باشد. مثلاً این یکی که من پیدایش کردم یک شمارندهی سادهی کلمات است. عیبش این است که فقط آمار تککلمهایها میدهد و حداقل برای من که تکیهکلامهای نوشتاریم معمولاً ترکیبی هستند زیاد مفید نیست. اگر ابزاری باشد که به طور خاص آمار تکرار چندکلمهایها را بدهد خیلی جالبتر است (کسی چنین ابزاری را سراغ ندارد؟ البته اگر آنلاین باشد خیلی بهتر است و ایجاد چنین ابزاری هم خیلی کار سختی نیست). در ضمن اگر علاقمند بودید عیبهای معمول نوشتاریتان را پیدا کنید این مقاله که توسط یک ویراستار حرفهای نوشته شده میتواند یک راهنمای مناسب برای این کار باشد.
بحث ابتداییم را اینطوری تکمیل میکنم که اگر روزی بخواهم به صورت ناشناس مطلب بنویسم و برایم مهم باشد که ناشناس باقی بمانم مطمئناً فکرهایی برای لحن و زبانم میکنم. انتخاب آگاهانهی یک سری تکیهکلام خاص و همچنین غلطنویسی آگاهانه میتواند از اولین راه حلهای پیش رو باشد. هر چند باید مواظب طبیعت ناآگاهانهی لحن خودم (یعنی همان ایرادها و تکیهکلامهای مختص خود من) باشم تا به مرور زمان هویت مرا را لو ندهد.
روزی امروز
۸۵/۰۴/۲۰بازی کوبیدن سر به سبک زیدان : و البته بدجنسی به سبک ایتالیایی (ایمیل طراح بازی را نگاه کنید)
امتحان فلسفه
۸۵/۰۴/۲۰استاد فلسفله روز امتحان نهایی صندلیش را روی میز گذاشت و گفت: «سؤال امتحان این است: بر اساس آموختههای فلسفیتان در این کلاس ثابت کنید این صندلی وجود ندارد.»
همهی دانشجویان مشغول شدند: مدادها مینوشتند و پاککنها پاک میکردند تا ثابت شود آن صندلی وجود ندارد غیر از یک نفر که ظرف سی ثانیه جوابش را نوشت و برگه را تحویل داد.
روز اعلام نمرهها همه با کمال تعجب متوجه شدند که بالاترین نمره را همان دانشجویی گرفته که برگهاش را زودتر از همه تحویل داده!
جواب آن دانشجو به سؤال امتحان فقط این دو کلمه بود: «کدام صندلی؟»