بنشینم و صبر پیش گیرم

اگر زمانی حس و حال شعر خواندن داشتید و دنبال یکی از خوبهایش می‌گشتید، توصیه می‌کنم این ترجیع بند زیبا و بلند سعدی را بخوانید.

تصویرها و تشبیه‌های جالبی دارد، وزن آهنگین و سریعی دارد (هموزن لیلی و مجنون نظامی است)، زمینی و ساده است و در کل بسیاری از چیزهایی را که یک شعر باید داشته باشد تا از آن احساس لذت به آدم دست دهد در خود دارد.

ترجیع بند و بند ترجیع

قالب شعر «ترجیع بند» است: یعنی ترکیبی است از چند تکه‌ی غزلگونه که پس از پایان هر تکه یک بیت خاص تکرار می‌شود یا به زبان بهتر به یک «بند» ثابت از شعر، مکرراً «ترجیع» می‌شود یعنی مخاطب به آن بازگشت داده می‌شود.

بند ترجیع در این شعر این است:

… بنشینم و صبر پیش گیرم،

دنباله‌ی کار خویش گیرم.

ادامه خواندن “بنشینم و صبر پیش گیرم”

هوشمندانه اما نه کاملاً

این تبلیغ را خیلی جاها دیده‌ام و احتمالاً شما هم آن را دیده‌اید:

classmate.com ad

محتوایش یک چیزهایی است در مورد پیدا کردن دوستان قدیمی و همکلاسیها و چیزهایی مثل این. یادم هست که وقتی از mail.com استفاده می‌کردم این تبلیغ را زیاد می‌دیدم.

همین چند دقیقه پیش سایت آی.ام.دی.بی را باز کردم تا اطلاعات فیلمی را ببینم که این را دیدم:

classmate.com US,Tehran!;)

شکل دیگری از همان تبلیغ است که انگاری می‌خواهد باهوش‌تر باشد: از روی آی.پی بازدیدکننده بفهمد کجایی است و کمی خودمانی‌تر و نزدیک‌تر بشود تا بلکه او را وادار به کلیک کند احتمالاً. هوشمندانه‌تر است، اما … .

دو بریده از دو فیلم

دو تکه از دو فیلم (هالیوودی) بریده‌ام که اخیراً دیده‌ام و یک جورهایی با ایران و ایرانی ارتباط دارند. گفتم شاید برای شما هم جالب باشد آنها را ببینید.

اولی تکه‌ای است از کارتون آن سوی پرچین، یکی از شخصیتهای فیلم گربه‌ی خانه‌ای است که شخصیتهای دیگر تصمیم دارند به آن وارد شوند و از یخچال آن خوراکی بدزدند. راسو مأمور می‌شود تا سر گربه را گرم کند. گربه در گفتگو با راسو می‌گوید که یک گربه‌ی ایرانی است و اسمش «پرنس تایگریاس محمود شهباز» است! ببینید:

[MEDIA=10]

ادامه خواندن “دو بریده از دو فیلم”

شباهت (یا توهم شباهت)؟

فیلم شاه آرتور را می‌دیدم چند روز پیش، به نظرم آمد که بازیگر نقش آرتور (کلایو اون) شباهت عجیبی دارد به یکی از بازیگران ایرانی: رامبد شکرآبی، یادم افتاد که پیش از این -وقتی یکی از فیلمهای سری ایندیانا جونز را می‌دیدم- احساس کرده بودم چهره‌ی نقش اول آن فیلمها (هریسون فورد) شباهت زیادی دارد به چهره‌ی یکی دیگر از بازیگران ایرانی (عرت‌الله مهرآوران). اسم شبیه‌های ایرانی را به یاد نمی‌آوردم، اولی را همان شب بعد از چند جستجو پیدا کردم و دومی را هم همین چند دقیقه پیش. مشکل اینجاست که وقتی سعی کردم عکسهایی پیدا کنم که در آنها شباهت قابل قبولی بین این دو زوج باشد به نتیجه‌ی قانع کننده‌ای نرسیدم! نهایتاً گریزی به فیلم شاه آرتور زدم تا از آنجا بلکه یک تصویر چهره‌ی مشابه بیابم که با مرور فیلم به این نتیجه رسیدم که احتمالاً شباهت آنچنانیی بین زوج اول وجود نداشته و احساس من در مورد شباهت (احتمالاً هر دو زوج) توهمی بیش نبوده!

گنجور

(۱)

گنج ادب را یادتان هست؟ مدتی است (فکر کنم چیزی حدود یک ماه) که آن را منتقل کرده‌ام اینجا. البته با تفاوتهای مهمی: مهم‌ترین تغییر این که منبع اشعار موجود دیگر درج نیست، بلکه تمامی اشعار از ری‌را وارد مجموعه شده‌اند. شش شاعر هم شده تقریباً تمامی شاعران موجود در ری‌را (سی و چند تا، تقریباً یعنی دقیقاً همه به استثنای دقیقی که چون فکر کردم تنها اثری که ری‌را از او دارد همان گشتاسپ‌نامه است و گشتاسب‌نامه هم جزئی از شاهنامه است، نقل مکرر آن ضرورتی ندارد). نحوه‌ی بخش‌بندی مثنوی، شاهنامه و اشعار نظامی را هم از حالت نامناسب قبل خارج کردم و حالا تمام بخش‌بندیها مطابق ری‌راست (به غیر از رباعیهای شاعران که در گنجور هر کدامشان یک صفحه و نشانی یکتا دارند). تغییرات دیگری هم دارد، مثلاً فهرست پرحجم غزلیات شمس را که پیش از این یک صفحه‌ی سیصد/چهارصد کیلوبایتی بود بخش‌بندی کردم و برای خیلی از آثار شاعران دیگر هم فهرستهای الفبایی به ترتیب حروف روی درست کردم. از آنجا که حالا برای این مجموعه فضا و دامنه‌ی جداگانه خریده‌ام، در ِ آن را هم به روی موتورهای جستجو باز کردم.

گنجور
ادامه خواندن “گنجور”

انگلیسی به لهجه‌ی برره‌ای

دزدان دریای کاراییب ۳ را دیده‌اید؟ اگر فیلم را به زبان اصلی دیده باشید احتمال دارد متوجه طرز حرف زدن عجیب بعضی از این دزدان و جانیان بانمک و دوست داشتنی شده باشید (مطمئن نیستم که در فیلمهای اول و دوم این طرز حرف زدن را زیاد دیده باشم). کاربرد زیاد عبارت Aye به جای بله یا yes، کاربرد واژه‌های مجعول Arrr! و Avast، کاربرد ضمیرهای مفعولی به جای صفت مالکیت (مثلاً Me eye به جای My eye حوالی دقیقه‌ی ۵۲ جایی که یکی از شخصیتها دنبال میمونی که چشم مصنوعیش را دزدیده می‌دود)، کاربرد عبارت be به جای افعال مناسب to be، مثلاً They be my charts. یا You be the cur that led these wolves to our door. و چیزهایی مثل این از خصوصیات این لهجه‌ی عجیب انگلیسی است: لهجه‌ی دزدان دریایی!

گول نخورید: دزدان دریایی واقعی اینطوری صحبت نمی‌کردند. این لهجه‌ی عجیب، کاملاً اختراعی و من‌درآوردی است (پی‌نوشت: این طور که دوستان اشاره کرده‌اند، این صحبت من درست نیست و این لهجه جعلی نیست، نظرات را ببینید) و آن را دو تا آدم بیکار، محض خنده و سرگرمی درست کرده‌اند. البته پشتکار به خرج داده‌اند و یک روز را هم به عنوان روز جهانی صحبت به سبک یک دزد دریایی معرفی کرده‌اند (نوزدهم سپتامبر هر سال)، برایش سایت راه انداخته‌اند و کلی تبلیغ کرده‌اند. کارشان هم آنقدر گرفته که فلیکر در سال گذشته با تغییر لوگو و قرار دادن عکسهایی که ملت به سبک دزدان دریایی گرفته بودند در صفحه‌ی گشت و گذار خودش (همینطور تقویم گشت و گذارش حتی برای روزهای دیگر) این روز را گرامی 😉 داشت:

روز جهانی صحبت به سبک یک دزد دریایی در تقویم فلیکر
روز جهانی صحبت به سبک یک دزد دریایی در صفحه گشت و گذار فلیکر

همین الان که داشتم باز در همین مورد جستجو می‌کردم دیدم که حتی عده‌ای هم پیدا شده‌اند که از گوگل خواسته‌اند این روز را با قرار دادن لوگوی ویژه جشن بگیرد (این صفحه را ببینید که متن آن هم کاملاً با همین لهجه‌ی مجعول نوشته شده).

اگر علاقمند بودید ویدئوی جالبی هست در این نشانی (اگر برای داونلود و با کیفیتش را می‌خواهید اینجا را ببینید با حجم حدود بیست و هفت مگابایت) که روش صحبت کردن به این لهجه را یادتان می‌دهد.

نظرات دو ستونه و وبلاگ ریاضی

۱

حسش هست که یک چیزی اینجا بنویسم! اما خوب موضوع خاصی مد نظرم نیست. لذا پیش می‌رویم ببینیم به کجا می‌رسیم!

۲

الان داشتم این مقاله را نگاه می‌کردم. چند وقت پیش همین صفحه را دیده بودم و نشانه‌گذاری کرده بودم تا بخوانمش. اما …! الان هم به قصد خواندن نیامده‌ام. از طریق وبلاگی که به آن لینک داده، گذرم دوباره به اینجا افتاده. موضوع مقاله مربوط به طراحی وب است و قانونی به اسم قانون فیت که در تعیین میزان دسترسی‌پذیری عناصر دیداری صفحات وب کاربرد دارد گویا. یادم باشد بعداً بخوانمش! منظور: داشتم نظرات پای نوشته را نگاه می‌کردم. شما هم ببینید، بد نیست:

ایده‌ای برای نمایش نظرات

ایده‌ی جالبی است: نظرات در دو ستون و در چند رنگ مختلف چیده شده‌اند.

۳

از ریاضی خوشتان می‌آید؟ دوست دارید یادی از درس و مدرسه و ریاضی بکنید (می‌دانم که احتمالاً بیشتر خواننده‌های اینجا هنوز درگیر درس و مدرسه هستند، اما خوب می‌دانید که؟! : کافر (؟!) همه را به کیش خود پندارد!). چند وقتی است که من مشترک این وبلاگ شده‌ام. حقیقتش نه برای این که بخوانم! فقط به خاطر این که ببینم! آخر می‌دانید طرف -صاحب سایت، که تا آنجا که در ذهن دارم هندی است- آدمی است که پشتکار عجیبی در نوشتن مطلب و همینطور تهیه تصاویر و گرافهای مرتبط با آن دارد. در انتخاب رنگ هم خوش‌سلیقه است. betterexplained مثلاً این مطلبش را ببینید که در آن توضیح داده چطور می‌شود با کمک قضیه‌ی فیثاغورث هر فاصله‌ای را اندازه گرفت. یا این مطلب را که باز در مورد قضیه‌ی فیثاغورث است و یا این را که در مورد اعداد موهومی است. البته مطالب غیرریاضی هم دارد، توی نوشته‌ها هم غلطهای علمی دارد که معمولاً در نظرات به آن اشاره شده و آنها را تصحیح کرده، اما خوب به نظر من که جالب است. گفتم شاید برای شما هم جالب باشد. راستی اسم جالبی هم برای دامنه‌ی سایتش انتخاب کرده: betterexplained!

اولین رهنمون؟!

ترنسفورمرز را دیدید؟! چند روز پیش کانال سه پخشش کرد. با اسم فارسی «اولین -یا شاید نخستین- رهنمون»! در هر صورت این چند جمله بخشی از گفتگوهای این فیلم است (در نسخه‌ای که من دارم -به طول دو ساعت و بیست و سه دقیقه- حوالی دقیقه‌ی بیست و هشت):

– Hey, guys, I think the other team figured it out : Iran!

– Come on, man! This is way too smart for Iranian scientists!

به هر حال چشممان به جمال دانشمندان ایرانی در فیلمهای علمی-تخیلی هم روشن شد! هر چند مطمئن نیستم، ولی فکر می‌کنم در دوبله‌ی صداوسیمایی این تکه، اسمی از ایران نبود.