گزیر

::گاهنوشتهای حمیدرضا محمدی::

دربارهٔ من:

آخرین نظردهندگان:

مشترک شوید:

ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.

جستجو:

Valid XHTML 1.0 Transitional RSS Feed

چون نمی دیدم به خاطر می سپردم!

۸۵/۰۵/۱۲

کلاس دوم راهنمایی بودم، روش تدریس معلم زبانمان این طوری بود که وقت درس دادن از بچه‌ها می‌خواست کتابهایشان را ببندند، بعد کتاب خودش را به حالت باز رو به بچه‌ها می‌گرفت، یک بار در حالی که با انگشت به عکسهای کتاب اشاره می‌کرد جمله‌ی متناظر با هر عکس را می‌خواند (فکر کنم در هر صفحه سه تا عکس جا می‌گرفت) و بعد هر بار، یک نفر را صدا می‌زد، انگشتش را رو به یکی از عکسها می‌گرفت و از او می‌خواست جمله‌ی متناظر با آن عکس را بگوید (مثلاً عکس، عکس یک پنجره بود و باید سؤال‌شونده جمله‌ی It is a window. را می‌گفت). خوب تا اینجای کار مشکلی نبود. مشکل از اینجا شروع می‌شد که من با وجود این که همیشه میز اول می‌نشستم هیچکدام از عکسها را نمی‌دیدم و بنابراین تنها تفاوتی که بین آنها می‌دیدم جای تقریبی انگشت آموزگار بود که یا بالا بود یا وسط و یا پایین صفحه و یا روی صفحه‌ی سمت چپی بود و یا سمت راستی. واقعیتش فکر هم می‌کردم که همه مثل خودم کتاب را می‌بینند و ضمن آن که از این که معلم زبان انتظار داشت بچه‌ها با یک تکرار جای جمله‌ها را حفظ شوند تعجب می‌کردم از این هم تعجب می‌کردم که این بچه‌های نه چندان خوش‌حافظه چطور به این سرعت می‌توانند این جزئیات تصویری را حفظ شوند (این که با اشاره به کدام موقعیت باید کدام جمله را بگویند). به هر حال من در این موقعیت به صورت ناآگاهانه آن ضعف نادانسته را (یعنی ضعف شدید بینایی را) با یک قوه‌ی تقویت شده یعنی حافظه‌ام جبران می‌کردم و همان بار اولی که معلم جای جمله‌ها را نشان می‌داد موقعیت آنها را حفظ می‌شدم. یک سال بعد بود که تازه متوجه ضعف شدید بیناییم شدم و عینک گرفتم. جالب است بدانید که اولین نمره‌ی عینک چشمهای نزدیک‌بینم چیزی حدود ۳ دیوپتر بود و با این وجود من بدون عینک مشکل جدیی در زندگی روزمره و حتی کلاسهای درسم نداشتم (در دوران دبیرستان دوستی داشتم که نمره‌ی عینکش حدود یک و نیم بود و با این وجود آنقدر به عینکش وابسته بود که وقتی یک روز عینکش شکست، در پیدا کردن راه خانه دچار مشکل شد)!

محض تکمیل مطلب بد نیست اشاره کنم که من دو سه سالی است که چشمهایم را عمل کرده‌ام (عمل لیزک) و دیگر نیازی به عینک ندارم.

نوشته شده در ساعت ۲۳:۴۸
Comments Off on چون نمی دیدم به خاطر می سپردم!

وقایع اخیر لبنان از نگاه وبلاگنویسان بحرینی

۸۵/۰۵/۱۱

هیثم صباح وبلاگنویس بحرینی در مطلبی با عنوان آیا می‌دانستید که؟ به نقل از روزنامه‌ی کریستین ساینس مونیتور می‌نویسد:

آیا می‌دانستید که ۸۷ درصد لبنانیها از ستیز حزب‌الله با اسرائیل حمایت می‌کنند که این آمار نشان دهنده‌ی ۲۹ درصد رشد حامیان حزب الله نسبت به نظرسنجی صورت گرفته در ماه فوریه است؟ موضوع جالب‌تر، میزان حمایت بالای گروههای غیرشیعه از مقاومت حزب الله است: ۸۰ درصد مسیحیان، ۸۰ درصد دروزیها و ۸۹ درصد سنیهای شرکت کننده در این نظرسنجی از حامیان حزب الله بوده‌اند.

محمد المسکتی دیگر وبلاگنویس بحرینی حرفهای جالبی در مورد مبلغ کمک عربستان سعودی به لبنان دارد (نقل به مضمون):

عربستان سعودی پنجاه میلیون دلار به لبنان کمک کرد … . بد نیست در مورد این مبلغ کمی حساب و کتاب کنیم: درگیری لبنان با اسرائیل باعث شد نفت عربستان به جای بشکه‌ای ۷۸ دلار و ۱۸ سنت بشکه‌ای ۸۵ دلار به فروش برسد. حالا بیایید تولید روزانه‌ی نفت عربستان را که چیزی حدود ده و نیم الی یازده میلیون بشکه در روز است در میزان افزایش قیمت هر بشکه نفت تولیدی این کشور ضرب کنیم و میزان سود عربستان از این مناقشه را با میزان کمک اهداییش به لبنان مقایسه کنیم!

می‌توانید مطلب کامل را اینجا بخوانید.

نوشته شده در ساعت ۲۱:۰۵
Comments Off on وقایع اخیر لبنان از نگاه وبلاگنویسان بحرینی

درس زندگی!

۸۵/۰۵/۱۱

آدم کم‌دقتی نیستم و معمولاً با صرف زمان کمی می‌توانم اشکالات واضح نوشته‌هایم را برطرف کنم. اما با این وجود وقتی دو سه روز بعد از نشر نوشته‌هایم آنها را بازخوانی می‌کنم زیاد پیش می‌آید که در آنها غلطهای املایی یا نگارشیی را ببینم که قبلاً به چشمم نیامده بودند. البته فکر می‌کنم دلیل این مشکل را می‌دانم: وقتی نوشته‌های خودم را بازخوانی می‌کنم به جای آن که جمله‌هایی را بخوانم که جلوی چشمهایم قرار گرفته، جملاتی را می‌خوانم که توی ذهنم هستند و کلمات و خطوط نوشته شده فقط نقش خط دهنده را برای ذهنم بازی می‌کنند! البته به تجربه دریافته‌ام که بلند خواندن نوشته‌ها راه حل بهتر و مؤثرتری است برای پیدا کردن غلطهای نگارشی، اما خوب پیدا کردن این غلطها برایم آنقدر مهم نیست که راضی شوم برایش اینقدر زیاد انرژی صرف کنم! 😉

این واقعیت در مورد نوشته‌ها مرا به دو حقیقت جالب رسانده: اول این که هر چقدر هم هوشیار باشم و دقت به خرج بدهم بدون کمک دیگران خیلی بعید است زمانی که ذهنم درگیر کاری است (در این مورد خاص: نوشتن) بتوانم تمام اشکالات آن کار را دربیاورم و رفع کنم. دومین مورد هم آن است که وقتی ذهنم با گذشت زمان دیگر در حال و هوای کاری نیست و در واقع من خودم هم تبدیل به ناظر و مشاهده‌گر نتیجه‌ی آن کار می‌شوم به آسانی می‌توانم خطاهای نادیده‌ام را ببینم و رفع اشکال کنم.

شاید این قاعده جهانشمول باشد و غیر از نوشتن بتوانم کارها و فعالیتهای دیگرم را هم با همین دید بازبینی کنم و انجام دهم: در حین انجام کارهای مهم هر چند هم به خودم مطمئن باشم بهتر است از دیگران برای بازبینی و خطایابی استفاده کنم و پس از سپری شدن مدت زمانی از انجام هر کار، وقتی دیگر ذهنم درگیر آن کار نیست، بد نیست خودم هم بنشینم و نتیجه‌ی آن کار را خطایابی و رفع اشکال نهایی کنم.

نوشته شده در ساعت ۲۰:۰۸
Comments Off on درس زندگی!

فال حافظ برای وبلاگ شما!

۸۵/۰۵/۱۰


برای دریافت کد فال حافظ به این صفحه مراجعه کنید.

خیلی‌ها دوست دارند دیوارهای خانه یا محل کارشان را با تابلو، نوشته یا آویزهای تزئینی بیارایند. در مورد وبلاگها و سایتها هم اینجور خوش‌سلیقگیها را زیاد می‌بینیم (هر چند طرفداران کارایی و کارآمدی در طراحی وب چندان موافق استفاده از این عناصر نیستند). انواع لوگوهای رنگارنگ، عکسها و بنرها، تیترهای خبری سایتهای معروف به صورت ثابت و متحرک، تکه‌های آهنگ، آب و هوای شهرها و مانند آنها انواع المانهای تصویری هستند که بسیاریشان فقط برای زیباتر به نظر رسیدن صفحات به کار گرفته می‌شوند و معمولاً کارکردشان حداکثر نشان دادن عقاید و دلبستگیهای شخصی نویسنده یا صاحب آن صفحات است.

ادامه »

نوشته شده در ساعت ۲۳:۵۴

روزی امروز

۸۵/۰۵/۰۹
نوشته شده در ساعت ۲۳:۵۹

چرا از فایرفاکس استفاده می‌کنم؟

۸۵/۰۵/۰۸

امروزه از اینترنت می‌توان به صورتهای مختلف استفاده کرد: در آن دنبال منابع علمی گشت، با آن سرگرم شد یا از آن راه و رسم کسب و کار بهتر را آموخت و … . فارغ از علت نیاز به استفاده از اینترنت، برای وبگردی لازم است ابزارهای نرم‌افزاری خاصی را به کار بگیریم. مرورگر یا بــِــرَوزر یکی از آن ابزارهایی است که در بهینه کردن عملکرد ما و میزان استفاده‌ای که می‌توانیم از اینترنت بکنیم نقش مهمی دارد. اگر این واژه برایتان ناآشناست اشاره می‌کنم که مرورگر همان برنامه‌ی کامپیوتریی است که شما برای خواندن این صفحه از آن استفاده می‌کنید. همان اینترنت اکسپلورر احتمالاً، همان که با کلیک بر روی آن آیکون e آبی رنگ اجرا می‌شود، همان که …! همان که خودتان می‌دانستید یا اگر نمی‌دانستید امیدوارم تا حالا متوجهش شده باشید!

به هر صورت من مدتهاست از برنامه‌ی دیگری برای وبگردی استفاده می‌کنم که اسمش فایرفاکس است (برای اطلاعات بیشتر در مورد اسم این برنامه اینجا را ببینید) و فکر می‌کنم استفاده از این برنامه باعث شده بتوانم از اینترنت خیلی بهتر استفاده کنم. این که چرا من فکر می‌کنم استفاده از این برنامه باعث استفاده‌ی مفیدتر و بهترم از اینترنت شده سؤالی است که ممکن است پاسخش باعث شود شما هم -حتی اگر یک کاربر تازه‌کار کامپیوتر باشید- مثل من از این برنامه استفاده کنید. خواهش می‌کنم سعی کنید با حوصله نوشته‌ی من را که سعی کرده‌ام تا حد امکان ساده و غیرفنی تهیه‌اش کنم بخوانید تا اگر متقاعد شدید که شما هم باید از این برنامه استفاده کنید روش دریافت این برنامه از اینترنت و نصب آن را هم یاد بگیرید.

اما چرا من از مرورگر پیش‌فرض ویندوز استفاده نمی‌کنم یا به بیان بهتر چرا از فایرفاکس استفاده می‌کنم؟

فایرفاکس در برابر اینترنت اکسپلورر
ادامه »

نوشته شده در ساعت ۱۸:۳۸

دیتاسنتر

۸۵/۰۵/۰۷

سایتها و سرویسهای آنلاین وقتی که به دلیل بروز اشکال یا بروزرسانی نرم‌افزارها و سخت‌افزارهایشان در دسترس نیستند گاهی در نمایش پیغام خطا سلیقه به خرج می‌دهند و باعث می‌شوند ناخرسندی کاربر با یک لبخند ِ لحظه‌ای کمی کاهش پیدا کند.

عکس زیر را قبلاً روی یکی از همین سرویسها دیده بودم. اسم عکس هست دیتاسنتر ❗ :

دیتاسنتر

مناسبت این نوشته هم عکس زیر بود که امروز روی سایت بلاگلاینز دیده می‌شد:

plumber

نوشته شده در ساعت ۱۳:۴۴

کاری که باید انجام شود

۸۵/۰۵/۰۵

خط فارسی به گونه‌ای نوشته می‌شود که حرکات حروف (کسره، ضمه و فتحه) در آن نمایش داده نمی‌شود، همچنین در مواردی املای کلمات با نحوه‌ی تلفظ آنها متفاوت است. این مسأله باعث می‌شود که تهیه‌ی بسیاری از ابزارهای نرم‌افزاری مرتبط با این زبان نیازمند وجود یک بانک اطلاعاتی کامل از تلفظ کلمات آن باشد. ایده‌ها و نرم‌افزارهای اینچنینی که من الان در ذهن دارم یکی نرم‌افزار تبدیل متن به صحبت یا بازخوانی متن فارسی است و دیگری یک نرم‌افزار تشخیص کامپیوتری وزن عروضی اشعار فارسی.

از طرف دیگر تولید چنین بانکی نیاز به حجم بالایی از کار نیروی انسانی برای جمع‌آوری، دسته‌بندی، ورود و تضمین صحت اطلاعات دارد که انجام آن از عهده‌ی اشخاص و حتی شرکتهای خصوصیی که ممکن است از تولید چنین بانکی سود ببرند خارج است. حتی اگر شرکتی هم چنین بانکی را تولید کند، مطمئناً به واسطه‌ی انگیزه‌های مالی از عرضه‌ی باز، عمومی و رایگان این محصول خودداری خواهد کرد.

این کار، کاری است که به نظر من باید توسط دولت انجام شود و محصول نهایی نیز به صورت رایگان و با ساختار باز در اختیار عموم قرار گیرد. حتی به نظر من دولت موظف است این کار را برای سایر زبانهای خاص محدوده‌ی جغرافیایی کشور نیز با اولویت‌بندی مناسب به انجام برساند که البته بعید است حتی برای زبان فارسیش هم کسی به این زودیها به فکر بیفتد.

بد نیست نهادهای دولتی ِ مرتبط با فناوری اطلاعات، به جای جنبه‌ی ملی بخشیدن به طرحهایی که از اساس در مورد آنها بحث و سؤال وجود دارد (سیستم عامل ملی، کامپیوتر ملی و مانند آنها) به فکرها و ایده‌هایی بپردازند که انجام هر چه زودترشان برای حفظ و تقویت بنیانهای ملی کشور (که زبان یکی از مهم‌ترین آنهاست) ضروری است.

نوشته شده در ساعت ۲۳:۳۴
Comments Off on کاری که باید انجام شود

روزی امروز

۸۵/۰۵/۰۴
نوشته شده در ساعت ۲۳:۵۹
Comments Off on روزی امروز

کشتم شپش شپش کش شش پا را!

۸۵/۰۵/۰۴

مسابقه در تکرار سریع جملاتی که تکرار حروف همسان یا همجنس، ادای آنها را سخت کرده، یکی از سرگرمیهای بچگی فارسی زبانهاست (در زبانهای دیگر هم مشابه دارد؟). به هر صورت جالب است ببینیم این سرگرمی دوران بچگیمان حتی در شعرها و ادبیات قدیمی فارسی نیز نمود پیدا کرده و نمونه‌هایی دارد (برای این به اصطلاح صنعت ادبی اسامی واج‌آرایی و نغمه حروف را انتخاب کرده‌اند).

چند تاییش را که من می‌شناسم اینجا می‌آورم، بد نیست اگر شما هم از ادبیات کهن فارسی نمونه‌هایی را سراغ دارید عنوان کنید.

الف- حافظ (تکرار حرف سین):

رشته‌ی تسبیح اگر بگسست، معذورم بدار!

دستم اندر ساعد ِ ساقیّ ِ سیمین ساق بود!

این که می‌گویم فقط یک حدس است: خواندن مصرع دوم این بیت مخصوصاً به صورت آرام و نامفهوم و با تأکید بر روی حرف سین، تکرار متوالی و سریع ذکر «سبحان الله» را به ذهن متبادر می‌کند و من احساس می‌کنم حافظ عمداً قصد داشته با خوانده شدن این بیت چنین احساسی به شنونده دست دهد، یعنی این تصویر را در ذهن شنونده بسازد که راوی، تسبیح گویان دارد به استقبال ساقی سیمین ساق می‌رود!

ب- حافظ (تکرار حرف خ):

خیال ِ خال ِ تو با خود به خاک خواهم برد

که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز

«خ» از آن حروفی نیست که بدون دقت کافی تکرارش تشخیص داده شود، بنابراین احتمال دارد شنونده‌ی این بیت تکرار زیاد این حرف را در آن تشخیص ندهد.

چیزی که در این بیت به نظر من جدای از این صنعت ادبی خیلی قشنگ است این است که اگر مصرع اول را به صورت یک جمله‌ی کامل بخوانید به صورتی که احساس نشود بقیه دارد، یک شعر عاشقانه‌ی ناامیدانه‌ی کامل را دارید (به تو نمی‌رسم، عشقت را با خودم به گور می‌برم 🙁 )! به همین دلیل می‌توانید با خواندن ِ به جای ِ مصرع دوم شنونده‌ی غمزده از مصراع اول را متعجب کنید، به او بفهمانید که مصرع اول یک جمله‌ی عاشقانه‌ی تراژیک نیست، بلکه یک جمله‌ی عاشقانه‌ی سرافرازانه و شاهدی بر یک انتخاب آگاهانه است (عشقت را با خودم به خاک می‌برم تا خاک گورم بوی تو را بگیرد!).

ج- سعدی (تکرار حرف ش):

شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی!

غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

به نظر من تکرار واضح و مصنوعی حرف شین تنها مشخصه‌ی قابل توجه این بیت است.

د- حافظ (تکرار حرف چ):

سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند

همدم گل نمی‌شود، یاد سمن نمی‌کند

البته تعداد تکرار حرف «چ» زیاد نیست ولی «چ» از آن حروفی است که تکرار کمش هم خودش را نشان می‌دهد.

ه- حافظ (تکرار حرف ک):

که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟

که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد؟

این بیت را اینجا پیدا کردم. البته به نظرم تکرار حرف «ک» خیلی تکرار جذاب و قشنگی نیست. در واقع حتی به نوعی کریه و زشت هم هست (البته فقط به خاطر نوع بیان این حرف و نه مسئله‌ی دیگر 😉 ). به هر حال مصرع اول این بیت به نظرم از آن جملاتی است که آدم اگر چند بار به صورت سریع و متوالی (به شیوه‌ی همان مسابقه یا رو کم کنیها) تکرارش کند تعداد «ک» هایش بیشتر هم می‌شود 😉 .

و- حافظ (تکرار حرف ش):

رسم عاشق کشی و شیوه‌ی شهرآشوبی

جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود

 

نوشته شده در ساعت ۱۸:۳۸