شما نمی‏توانید مایکل ملوی را بکشید

هم‌پیمانان قتل از سخت‌جانی مایکل عصبانی و شگفتزده شده بودند. آنها هزار و هفتصد دلار روی کسی سرمایه‌گذاری کرده بودند که آسیب‌ناپذیر به نظر می‌رسید و تا آن روز از بیش از سی توطئه‌ی مرگبار جان سالم به در برده بود.

کشتن مایکل ملوی این بار به توصیه‌ی بستون، گروه مستقیماً دست به کار شد و تصمیم گرفتند روشی را برای کشتن مایکل انتخاب کنند که در آن مطمئن شوند کارش تمام شده. در روز پایانی زندگی مایکل، پس از آن که طبق معمول افراط در نوشیدن او را کاملاً بی‌هوش کرد، کرایسبرگ و مورفی او را به خانه‌ی مورفی بردند. یک سر لوله‌ای را در داخل دهان او گذاشتند و سر دیگر آن را به یک چراغ گاز روشن وصل کردند. تنفس مونوکسید کربن اندک اندک اثر خود را گذاشت، چهره‌ی مایکل ارغوانی رنگ شد و نهایتاً پس از آن که کرایسبرگ مطمئن شد کار مایکل تمام است با پزشک معتمد گروه و عضو انجمن شهر، دکتر فرانک منزلا تماس گرفت و او گواهی فوت مایکل را بر اثر بیماری ذات‌الریه (با توجه به دانه‌های ارغوانی رنگ ظاهر شده بر روی صورت مایکل) و اعتیاد شدید به الکل صادر کرد. مایکل ملوی در اسرع وقت به خاک سپرده شد و آنتونی و رفقا خسارت بیمه را دریافت کردند. اما ماجرا به اینجا ختم نشد. کشتن مایکل ملوی، کار آسانی نبود و طبیعی بود که بعضی از رفقا که زحمت بیشتری در این راه کشیده بودند و مصائب بیشتری را متحمل شده بودند سهم بیشتری بخواهند. کم کم بحث و جدل بین رفقا، جریان مایکل را -به عنوان سخت‌جان‌ترین آدم نیویورک یا شاید آمریکا و حتی دنیا- بر سر زبان مردم انداخت. بستون توسط شرکای اولیه سربه‌نیست شد. پلیس به جریان مشکوک شد و نهایتاً دستور نبش قبر و معاینه‌ی جسد مایکل صادر شد. پس از انجام معاینات و تأیید خفگی مایکل در اثر تنفس مونوکسید کربن، آنتونی و رفقا دستگیر و در دادگاهی که هفت ساعت به طول انجامید محکوم شناخته شدند. هری گرین و دکتر فرانک منزلا به زندان افتادند و آنتونی مارینو، فرانک پاسکوا، دانیل کرایسبرگ و ژورف مورفی با صندلی الکتریکی اعدام شدند.

مایکل ملوی سخت‌جان و جریان قتل وی، موضوع و الهام‌بخش چندین فیلم، کتاب و ترانه شد. به عنوان نمونه یکی از قسمتهای سریال تلویزیونی داستانهای شگفت‌انگیز ساخته‌ی اسپیلبرگ با عنوان یکی برای جاده به داستان مایکل ملوی می‌پردازد و ردپای این داستان باورنکردنی در نمایشنامه‌ها، آهنگها و آثار تلویزیونی دیگر نیز مشاهده می‌شود. در واقع هر چند تلاش هم‌پیمانان قتل برای کشتن مایکل ملوی سرانجام به کشته شدن او انجامید اما همین اتفاقات باعث شهرت او پس از مرگ و زنده ماندن نام مایکل ملوی گردید.

متن این داستان، که در چهار قسمت تنظیم شده ترجمه و برداشتی‌ست آزاد از مطلبی با عنوان New York Gangs Murder Trust and Michael Malloy.

منبع برخی مطالب نقل شده، صفحه‌ی مایکل ملوی در ویکیپدیای انگلیسی است: اینجا.

تصویر از اینجا برداشته شده.

فهرست چهار قسمت این ماجرا

قسمت اول : مایکل ملوی آتش‌نشان بود …

قسمت دوم : مایکل ملوی نیاز به کمک داشت

قسمت سوم : سگها هفت جان دارند، گربه‌ها نه جان و مایکل ملوی …؟!

قسمت چهارم : شما نمی‌توانید مایکل ملوی را بکشید

6 دیدگاه برای “شما نمی‏توانید مایکل ملوی را بکشید”

  1. خیلی ممنون حمیدرضا
    فوق العاده بود کلی لذت بردم.از این کارا بکن بازهم.
    نوشتن داستانهای جذاب به صورت سریالی و ادامه دار البته باعث جذاب شدن کار میشه اما به نظر من طولانی کردن مدت ادامه ها و قسمتها دلیل ایجاد فراموشی و خستگی از دنبال کردن ادامه ی ماجرا میشه.مخصوصا اگه زمان خوندن بین هر قسمت زیاد باشه.
    من فکر میکنم کار شما خیلی خوب بود چهار قسمت برای یک ماجرا در چهار روز خیلی مناسبه.
    باز هم تشکر.
    همیشه بهتون سر میزنم.

  2. سلام
    اشکالی نداره اگه با دادن لینک و معرفی منابع از مطالب شما در این فروم استفاده کنیم؟؟

    زیر فروم رو هم بخونین البته
    کار زیبایی می کنید تبریک میگم
    آهان اینم لینک مطلب شما در فروم ما با ذکر منبه
    فقط این اینکی که عکس رو ازش دادین برای ما فلفلینگ شده من امیدان دارم… پیشنهاد میکنم خودتونم از تو سایت برش دارین انرژی منفی مخابراتو میاره اینطرفی
    موفق باشین و یا حق

  3. خیلی جالب بود.
    منو یاد کتابهای عجیبتر از علم انداخت که دوران نوجوانی میخوندم (هنوزم به این جور ماجراها علاقه دارم)

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.