دربارهٔ من:
آخرین نظردهندگان:
- Anonymous دربارهٔ تماشای ریحان
- لیام دربارهٔ @hrmoh
- سمانه ، م دربارهٔ @hrmoh
- M دربارهٔ شرح یک تجربه: سیانوژن روی گوشی LG Optimus 4X
- مسعود دربارهٔ @hrmoh
مشترک شوید:
ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.
جستجو:
روزی امروز
۸۵/۰۲/۰۷پادکست : ویکیپدیا
زبان وبلاگ : بیلی و من: گفتگو با مهدی جامی نویسندهی وبلاگ سیبستان (۲)
چهره ايرانی مسيح : سيبستان
شرع ناب و عرف ناباب : سیبستان:حضور زنان در ورزشگاه و مخالفت مراجع
صفحهکلید مجازی : یک پزشک
نوکیا ان ۷۳ و ان ۹۳ : Engadget
خوشنامی یهودیان و تام و جری! : Safa in Los Angeles: Tom & Jerry
وفای به عهد : Safa in Los Angeles
داستان امیرارسلان نامدار : من که تا به حال فقط اسمش را شنیده ام و نه داستانش را
روزی امروز
۸۵/۰۲/۰۶وبلاگ ایجاد کنید : مقاله فارسی منتشر شده توسط وزارت امور خارجه آمریکا – از طریق مانی منجمی
ابتكار وبلاگ نويس ها در ارتباطات : باز هم از وزارت خارجه آمریکا
هی تاکسی! : Automatt.com
احمد شاملو : عکسی از شاملو: آلبوم فلیکر یک پزشک
گوگل ۲۰۸۴ : Google 2084
ایران دانش هسته ای را در اختیار دیگر کشورها قرار می دهد : Iran Says It Will Share Nuclear Skills – New York Times
روسیه ماهواره جاسوسی اسرائیل علیه ایران را در مدار قرار داد : Russia Launches Israeli Satellite To Help Spy On Iran
روزی امروز
۸۵/۰۲/۰۵یک پلاگین وردپرس که بهش احساس نیاز می کردم : Headzoo – aLink
روزی امروز
۸۵/۰۲/۰۲افق انتظار در عرصه ی اینترنت : همه اش را نخواندم، شاید یک روز بخوانم، لینک از سیبستان
وبلاگ و شرکتهای تجاری: تهدید یا فرصت : خوب ترجمه ش این نیست ولی اونی که من فهمیدم نوشتم
چیز چگونه کار می کند : لینک از خسروبیگی، شاید بعدا به درد خورد، نگهش می دارم
ابزارهای وب دو : Web Tools 2.0
چرا وبلاگ می نویسم؟
۸۵/۰۱/۳۰نمیدانم چرا احساس میکنم باید بگویم که چرا این کار را میکنم (انگار همه با هدفی وبلاگ مینویسند!). در هر صورت من (فعلا) برای حفظ و افزایش مهارتهای نوشتاریم مینویسم (شاید بعداً هدفم عوض شد!). من اعتقاد دارم که برای این خوب بتوانم صحبت کنم باید زیاد حرف بزنم (واقعیتش من آدم خیلی کم حرفی هستم و البته آن مقداری هم که حرف میزنم بیشتر با خودم است!) و همین طور برای این که بتوانم بنویسم باید نوشتن را زیاد تمرین کنم. شاید اگر تصمیم گرفتهاید وبلاگ مرا بخوانید (البته خودم میدانم که فعلاً هیچ خوانندهای ندارم، این را برای خوانندگان اعصار بعد میگویم که گذرشان به اینجا میافتد) به خاطر این حرف من تصمیمتان را عوض کنید! چون من برای خودم دارم مینویسم نه برای شما! در هر صورت این هم یک جورش هست! میتوانید تصمیمتان را بگیرید!
حرف اول
۸۵/۰۱/۲۹سلام!
این یکی از آن فکرهای خوبی بود که امروز به ذهنم رسید. واقعیتش چند روزی بود که شدیداً به فکر راهاندازی یک وبلاگ و بهرهمند کردن جامعه انسانی از روزنوشتهای درربارم(!) بودم. اما باز هم آن مشکل همیشگی مانع بود : وسواس انتخاب اسم، انتخاب نوع سرویس و مانند آن. نمیدانم چطور شد که سر یک اسم (چیزی مثل گذار) با خودم به توافق رسیدم، اما خوب این اسم قبلاً ثبت شده بود و باید اسم دیگری انتخاب میکردم (فکر میکنم به اسم اعتقاد چندانی ندارم اما خوب …).
در مورد سرویس هم هر کدام را به یک دلیل کنار گذاشتم:
بلاگر: مجانی است، پس میتوانم امیدوار باشم که بقای نوشتههایم میتواند بیش از عمر من باشد. خوب این خوب است. اما چند مشکل بزرگ: تاریخ شمسی (جاوااسکریپت؟ نه …)، آن نوار مسخره بالای آن هم که تناسبی با نوشتههای فارسی ندارد (مال شما دارد؟ آدرس بدهید!) و البته این که به خاطر همان نوار مسخره و احتمالاً چیزهای دیگرش نمیتوان طرح آن را با استاندارد w3.org همخوان کرد (اینجا را هم ببینید). (واقعاً آخر چقدر مهم است که با یک استاندارد سخت گیرانه و شاید الکی همخوان باشیم؟)
مجانیهای دیگر (وردپرس دات کام، بلاگسام و بلاگثینگ) را هم بعد از آزمایش کنار گذاشتم. البته در این زمان (خوانندگان اعصار بعد متوجه باشند!) وبلاگز دات یو اس هم عضو جدید نمیپذیرد. اما خوب از اسمش خوشم نمیآید و اگر هم … .
از طرف دیگر حدود یک ماه (؟) پیش یک ایده درخشان (D-:) به ذهنم رسیده بود و قصد داشتم آن را در قالب یک سایت اینترنتی پیادهسازی کنم. برای همین و مطابق با کارکرد آن ایده نام gozir.com را ثبت کرده بودم. اما خوب (من معمولاً همیشه! در نوشتههایم دچار یک تکیه کلام خاص میشوم، گهگاه نوشتههایم را ویرایش میکنم و سعی میکنم از تعداد تکرارها کم کنم. اما خوب! …گفتم که گفته باشم!) با توجه به آن که بعید به نظر میرسید انگیزهام آنقدر کافی باشد که بتواند این کار را تمام کند، یک بار در اوج ناامیدی در روزهای آغاز سال (فکر میکنم)، روی آن دامنه وردپرس نصب کردم و سعی کردم وبلاگ شخصیش کنم. اما بعد با بازگشت امیدها (!) دوباره همه چیز را پاک کردم و منتظر ماندم که انگیزه کار خودش را بکند اما خوب … .
فکر خوب من که امروز یقهام را گرفت آن بود که (با توجه به …) بهتر است فعلاً از همین نام ثبت شده استفاده کنم. بعداً اگر نظرم برگشت یک کاریش میکنم.
دوست داشتم سر فرصت، نوشتههای آغازین بعضی وبلاگهایی را که معمولاً میخوانم نگاه کنم، یکی دو بار هم سعی کردم این کار را بکنم اما …. اما خیلی هم بد نشد! چون فکر میکنم از نوشته آغازین خودم خوشم آمده!
احتمالاً بعدها در مورد خودم بیشتر خواهم نوشت، محض شروع بدانید که من حمیدرضا محمدی هستم، بیست و پنج سال دارم، لیسانس کامپیوتر (نرمافزار) از دانشگاه اصفهان دارم و در شهر محل تولدم (سِنِجان، نزدیک اراک) ساکن هستم. مدتی در شرکت گاز کار کردهام و اکنون در قالب فنآوران دادهافزار کارا بعضی علاقمندیهایم را دنبال میکنم. (کافی بود؟ اینجا را هم ببینید.)