شعرهای دوره نوجوانی

دفتر شعر
پیش از کشف کامپیوتر سرگرمی عمده‌ی من کتاب بود و خوب بین این کتابها کتابهای شعر و کلاً شعر جایگاه ویژه‌ای داشت. یادم هست که از همان کلاس دوم ابتدایی چیزهایی به هم می‌بافتم و بعدها شعر گفتن و شعر بافتن (احتمالاً تحت تأثیر همان آت و آشغالهایی که می‌خواندم) ساعات طولانیی از اوقات فراغت مرا پر می‌کرد. هر چند حجم تولیداتم نسبتاً بالا بود اما عادت معدوم کردن هر آن چیزی که در شأن خود نمی‌دیدم 😉 باعث شده که حالا تقریباً حجم کمی از آن بافته‌ها را داشته باشم. این شعرها را قبلاً اینجا در دسترس گذاشته بودم و حالا منتقلشان کرده‌ام به همینجا. 😉 این هم فهرستشان:

فهرست

نان آور یتیمان بود

شب میلاد حسن(ع)

بیا ای شب!

گزیده‌ی یک قصیده

دعا

لاله و شب‌بو و رز

برای کربلا

پرواز قناریها

غزل

راز بقای تو

عاشقانه

دوستت می‌دارم

دل بهاری

سرانجام عشق

وقتی که …

گل

ای شهید!

تشنه‌ی نور

ای عشق!

ای دل! دیدی؟

چون گشت بهار