دربارهٔ من:
آخرین نظردهندگان:
- Anonymous دربارهٔ تماشای ریحان
- لیام دربارهٔ @hrmoh
- سمانه ، م دربارهٔ @hrmoh
- M دربارهٔ شرح یک تجربه: سیانوژن روی گوشی LG Optimus 4X
- مسعود دربارهٔ @hrmoh
مشترک شوید:
ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.
جستجو:
بنشینم و صبر پیش گیرم
۸۶/۱۱/۲۸اگر زمانی حس و حال شعر خواندن داشتید و دنبال یکی از خوبهایش میگشتید، توصیه میکنم این ترجیع بند زیبا و بلند سعدی را بخوانید.
تصویرها و تشبیههای جالبی دارد، وزن آهنگین و سریعی دارد (هموزن لیلی و مجنون نظامی است)، زمینی و ساده است و در کل بسیاری از چیزهایی را که یک شعر باید داشته باشد تا از آن احساس لذت به آدم دست دهد در خود دارد.
ترجیع بند و بند ترجیع
قالب شعر «ترجیع بند» است: یعنی ترکیبی است از چند تکهی غزلگونه که پس از پایان هر تکه یک بیت خاص تکرار میشود یا به زبان بهتر به یک «بند» ثابت از شعر، مکرراً «ترجیع» میشود یعنی مخاطب به آن بازگشت داده میشود.
بند ترجیع در این شعر این است:
… بنشینم و صبر پیش گیرم،
دنبالهی کار خویش گیرم.
این بند یک مشخصهی مشهود دارد و آن این که به تنهایی مفهوم کاملی را نمیرساند. وقتی این جملات را میشنوید انتظار دارید که پیش از آن شرح داده شده باشد که چرا الان باید گوینده «بنشیند و صبر پیش گیرد، …». و یکی از رازهای زیبایی این شعر در همین است که به تناسب مقدمهی ترجیع لحن آن تغییر میکند: گاه لحن خبری، گاه لحن سؤالی و گاه لحن اعتراضی دارد.
در بند اول لحن سؤالی و اعتراضی دارد، ببینید:
بسیار ملامتم بکردند
کاندر پی او مرو که بدخوست
ای سخت دلان سست پیمان!
این شرط وفا بود که بیدوست
بنشینم و صبر پیش گیرم؟!
دنبالهی کار خویش گیرم؟!
در بند دوم شاعر چارهای جز صبر پیشه کردن ندارد، این کار را پیشهی مردمان خردمند میداند و به آن راضی است (طمع را باید طــَـمــ۬۫ــع به سکون میم بخوانیم تا وزن شعر درست باشد، راجع به این کلمه مطمئن نیستم، کلیات سعدی دم دستم نیست تا آن را با نسخهی چاپی مقایسه کنم):
چون مرغ به طمع دانه در دام،
چون گرگ به بوی دنبه در بند،
افتادم و مصلحت چنین بود! :
بیبند نگیرد آدمی پند
مستوجب این و بیش ازینم
باشد که چو مردم خردمند،
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
در بند سوم شاعر تهدید میکند که اگر محبوبش بخواهد به رفتارهای گذشتهاش ادامه دهد دیگر صبر پیشه نخواهد کرد! :
مِن بعد مکن چنان کزین پیش!
ورنه به خدا که من ازین پس،
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
در بند بعدی شاعر میخواهد صبر پیشه کند، اما دلش نمیگذارد! :
دردا که به خیره عمر بگذشت!
ای دل! تو مرا نمیگذاریک،
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
در بند بعدی هم شاعر به صبر و دنبالهی کار خود گرفتن راضی است، اما این بار محبوبش نمیگذارد این کار را بکند! :
من خود نه به اختیار خویشم
گر دست ز دامنم بدارد،
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم
همین روند تا آخر شعر ادامه پیدا میکند:
میرفت و به کبر و ناز میگفت:
«بیما چه کنی؟» به لابه گفتم:
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
تصویرها و تشبیهها
این یکی را ببینید («که»ی اول مصرع دوم را باید کشیده بخوانید تا وزن شعر رعایت شود):
مهپاره به بام اگر برآید،
که فرق کند که ماه یا اوست؟!
میدانید؟! بعضی وقتها پیش میآید که آدم یک دروغی میسازد و بعد آنقدر آن دروغ را تکرار میکند و به واقعیات و راستها ربطش میدهد که خودش هم آن را باورش میشود! این از آن دروغهایی است که شاعر خودش هم باورش شده: آنقدر محبوبش را به ماه شبیه دانسته و تشبیه کرده که حالا در فکر فرو رفته که محبوب ماهپارهاش اگر به پشت بام برود آیا کسی متوجه میشود که این ماه اصلی نیست؟!
جسارت سعدی را در این بیت ببینید:
آن گوی، معنبرست در جیب؟!
یا بوی ِ دهان ِ عنبرین بوست؟!
ابیات و تکههای برگزیده
طنز بیت سوم این تکه را داشته باشید:
ای سیم تن سیاه گیسو!
کز فکر سرم سپید کردی! ،
بسیار سیه، سپید کردست
دوران سپهر لاجوردی
صلح است میان کفر و اسلام
با ما تو هنوز در نبردی؟!
این بیت را در یکی از ترانههای مناسبتی صدا و سیما زیاد شنیدهام (فکر میکنم):
بر جان عزیزت آفرین باد
بر جسم شریفت اسم اعظم
این بیت هم معروف است:
من در همه قولها فصیحم،
در وصف شمایل تو اخرس!
مصرع دوم این بیت از نظامی است (ابتدای لیلی و مجنون):
جز نقش تو نیست در ضمیرم
جز نام تو نیست بر زبانم
۱۵ نظر
دوگنبد:
تاریخ: ۸۶/۱۱/۲۹ ساعت: ۱۷:۰۲دوست محترم
دوگنبد خبرخوانی آنلاین است که به کمک فیدبرنر و گوگل ریدر نوشتههای تازهٴ وبلاگها و همچنین اخبار فارسی را جمعآوری و منتشر می کند. پیوند سایت / وبلاگ شما به سایت دوگنبد اضافه شده. لطف متقابل شما موجب سپاس و امتنان خواهد بود:
http://www.dogonbad.com
حسين:
تاریخ: ۸۶/۱۲/۰۵ ساعت: ۸:۵۸جالب بود.
منصوري زاده:
تاریخ: ۸۷/۰۱/۰۹ ساعت: ۲۰:۱۲سلام
سال نو مبارک
باز که غيبت زد!
منصوره:
تاریخ: ۸۷/۰۶/۱۰ ساعت: ۲۱:۴۶خیلی عالی بود
رضا طاهری:
تاریخ: ۸۷/۰۷/۲۹ ساعت: ۲۰:۴۹از این نوشته اتان در وبلاگم بهره برده ام و آدرستان را هم افزوده ام .
مهدي:
تاریخ: ۸۸/۰۳/۱۰ ساعت: ۱۱:۱۴درود
خيلي ممنون از حسن انتخابت
من يكي از دوستداران استاد سخن هستم
به توضيحاتت اين را اضافه مي كنم كه ترجيع بند سعدي بدون هيچ گونه اغراق و تعصب بهترين نمونه ي ترجيع بند فارسي است. همه ي ويژگي غزليات سعدي را دارد:
سليس، روان، سرشار از مضامين عاشقانه ي صميمي، سهل و ممتنع و بي نظير در لفظ
بازم ازين كارا بكن
عزيزت:
تاریخ: ۸۸/۰۹/۰۲ ساعت: ۱۶:۱۸عالي بود من دوستت دارم عزيزم
علی:
تاریخ: ۸۸/۱۱/۲۶ ساعت: ۰:۱۶مرسی خوب بود
آرش:
تاریخ: ۸۹/۰۱/۲۳ ساعت: ۱۰:۳۳سلام.
آفرین به این حسن انتخاب.
بدون شک بهترین ترجیع بند فارسی همینه.
خیلی لذت بردم.
فاطمه:
تاریخ: ۸۹/۰۷/۲۱ ساعت: ۲۰:۱۳خیلی ۲۰ بود . مرسی
بي نام:
تاریخ: ۸۹/۰۹/۳۰ ساعت: ۱۱:۵۹با سلام.
به نظر بنده در بند سوم سعدي تهديد به صبر كردن كرده نه صبر نكردن
ناشناس:
تاریخ: ۸۹/۱۲/۰۸ ساعت: ۱۳:۵۴از گزينش بسيار خوبتان از سعدي شيرازي بسيار سپاسگزارم. من هم با اجازه اين ترجيعبند را كپي كردم. همواره شاد باشيد و كامياب.
مهىي:
تاریخ: ۹۰/۰۱/۲۴ ساعت: ۱۶:۳۸بد نبود
محمد حسین فصیحی:
تاریخ: ۹۰/۱۰/۲۶ ساعت: ۲۰:۰۵نمیشه بگی خوب بود ولی بد هم نبود
کامبیز:
تاریخ: ۹۱/۰۸/۲۶ ساعت: ۱:۵۰به نظرم این شعر جزو برترین اشعار سعدی شیرازی بوده و به یاد ندارم که انرا برای کسی خوانده باشم و مورد پسند واقع نشده باشد .
خروجی آر.اس.اس نظرات این نوشته:»
ارسال نظر برای این نوشته امکانپذیر نیست.