دربارهٔ من:
مشترک شوید:
ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.
جستجو:
عمر دو بایست در این روزگار …
15/02/13احتمالاً «تا به یکی» ایمیلهایش را بخواند و «با دگری» یکی یکی پاسخشان دهد.
با این حال به نظر من مشکل اصلی خود «مرد خردمند هنرپیشه» است که نتوانسته خودش را با محدودیتهای محیطی تطبیق بدهد. ایدهآل گرایی افراطی عموماً مانع پیشرفت است!
۶ نظر
باکمالات:
تاریخ: 15/03/04 ساعت: 13:27سلام حمید جان
بالاخره آمدی، پس از یک سال و …
فکر کردم گمت کرده ام و حال که آمده ای کم حرف و بی حوصله،
انگار جای پای روزها و ماه ها و غبار هفته ها که بی صدا آمدند و بی خبر رفتند، برای تو جز کشمکش بی پایان میان خودت، آن خودی که باید باشی و نیستی و آنِ دیگرت، آنی که نمی خواهی باشی و هستی، حاصلی در پی نداشته و اینک کلافه و سردرگم ملول از حس غریبی هستی که همچون گل های بهاری از پس تازیانه های سرما سر برآورده است …. این حال همه ماست حمید جان… حسرت و ملال.
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود گشته ایم ما
گفت آنچه یافت می نشود آنم آرزوست
خسروبیگی:
تاریخ: 15/03/08 ساعت: 17:18سلام مهندس
این حال بی حالی
حال همه ماست
صبح زود روز بعد از انتخابات ۸۸
در شهر اراک
ناخودآگاه احساس میکردم
گرد مرگ پاشیده اند
وقتی از رادیوی ماشین
خبر نتایج انتخابات را میشنیدم…
هنوز احساس میکنم
که باد آن گردها را نبرده است!
اما باید زیست دیگر…
چاره چیست؟
بی انگیزگی اپیدمی شده
اما یادمان باشد
که در نومیدی بسی امید است
از اینکه دوباره دیدم نوشتی خیلی خوشحالم
اما:
۱- نفهمیدم…
۲- فکر کنم مشکلی در فیدت باشد
چون در فیدخوان مطلبت را ندیدم
با بازدید مستقیم به اینجا آمدم
بیشتر بنویس…
در هر حال
شادی و سربلندیت
آرزوی منست
پیروز باشی
اندیشه:
تاریخ: 15/03/12 ساعت: 16:15سلام بر حمیدرضا و سعیدخان باکمالات
بعد از این همه مدت، یک متنی نوشته ای که نیاز به خواندن «اغراض ما بعد الطبیعه» دارد!
خبر پیشرفتهایت را از یکی از دوستان شنیدم. اما به نظر می رسد که هنوز متاهل نشده ای؟!
با آرزوی توفیق
مجتبي:
تاریخ: 15/06/07 ساعت: 14:40من اولين تجربه هاي كاري در يك شركت نرم افزاري مي گذرانم كه حدود يك سال و نيم از آن گذشته. هميشه به كد خوب و برنامه خوب اهميت دادم. اين اواخر اما وقتي به پروژه ام نگاه انداختم ديدم چقدر با چيزي كه من بتوانم بگويم «خوب» فاصله دارد.
ياد شما افتادم. مطلبي خوانده بودم كه در آن پروژه هايتان را در آن توضيح داده بوديد؛ چيزي شبيه به رزومه. در آنجا كه گفته بوديد اولين پروژه تان كدهايي بوده كه آنچنان «خوب» نبوده اند. ياد اين خاطره كه افتادم اميدوار شدم كه، اگر در اين سبك كار باقي ماندم، روزي هم كدهاي خوبي زده باشم 🙂
ارادتمند
خانم خسروبیگی:
تاریخ: 15/07/02 ساعت: 12:13سلام من خانم خسروبیگی هستم همیطوری سرزدم وبلاگتون من بروجردزندگی میکنم میگن زمان قدیم اجدادمادوتاداداش بودن یکیشون رفته اراک من دوست دارم بدونم درموردشون کی بوده الان کجاهستن -من چون اسم خسروبیگی تووبلاگتون بودمزاحم شدم
بابک راستی:
تاریخ: 15/09/22 ساعت: 13:52می خواستم در مورد مقاله ای که DRY و WET را توضیح داده بودی تشکر کنم اونجا این امکان نبود، خب اینجا تشکرم می کنم.
موفق باشی.
خروجی آر.اس.اس نظرات این نوشته:»
ارسال نظر برای این نوشته امکانپذیر نیست.