علاقمنديها

فهرست شعرها

شعر قبلي

شعر بعدي

دعا

(بهار 74)

يك افق فرياد من از زندگاني سبزتر
تا كراني از كرانهاي خدا پرواز كرد

غنچة فرياد من در دشت خاموشي دميد
بر درخت زندگي شب تا سحر لب باز كرد...

قطره‌اي از اشك من در تاري شيرين شب
چشمه‌اي شد مهربان و گونه‌ام را ناز كرد

رقص بيدي با سرود سرد بادي مشكبو
ناله‌اي از ناي من را داستان پرداز كرد

چون شكفت از شاخة غم غنچه‌اي از عشق، لب
يك افق فرياد را در دل طنين انداز كرد

چون تن از دل نغمة عشقش به گوش جان شنيد
در سكوت شب دعا و گريه را دمساز كرد