علاقمنديها

فهرست شعرها

شعر قبلي

شعر بعدي

لاله و شب‌بو رز

(خرداد 74)

در شبِ تاري كه در آن نور حق تابيده بود
دل عروج لاله را تا اوج بودن ديده بود

بوي رز آن شب نمي‌آمد خداوندا بگو
دست نامرد كدامين باد او را چيده بود؟

بوي شب‌بو آن شب از بستان نمي‌آمد چرا؟
آن گل شب‌زنده‌دار آن شب مگر خوابيده بود؟

×××

ارتش طوفان در آن شب از براي فتح باغ
با رز و شب‌بو و لاله مدتي جنگيده بود

لاله كان شب با هجوم سرد طوفان جنگ كرد
صبح فردا شربت پرواز را نوشيده بود

گر چه رز پرپر شد آن شب، صبح فردا بوي او
در چمن‌زار بهشت جاودان پيچيده بود

×××

آسمان -آبي‌ترين آواز بلبل در قفس-
در عزاي لاله سيلابي ز خون باريده بود

در كنار گور شب‌بو، لاله، رز در باغ گل
صبح فردا لاله و شب‌بو و رز روييده بود