نرگس یعنی چشم، البته نه کاملاً، در واقع نرگس اسم گلی است که شاعران فارسیگو چشم زیبا را با ترکیبهایی مثل «چشم ِ نرگس» و «نرگس ِ چشم» به آن تشبیه کردهاند. این کلمه آنقدر برای رساندن این معنا استفاده شده که خیلی جاها حتی به تنهایی به معنای چشم زیبا به کار رفته است (اصل این کلمه هم یونانی است و نام مردی زیبارو در اساطیر یونان باستان است که وقتی در آیینهی آب، چشمش به جمال خودش روشن شد عاشق خودش شد ❗ و برای این که به وصال معشوق برسد خودش را در آب انداخت و غرق شد، بعدها هم گویا در کنارهی مزار او -که همان آبی باشد که خود را در آن انداخت- گلی رویید که به یاد او نامش را نرگس گذاشتند [شنیدهام یا خواندهام که ناصرالدین شاه در خاطراتش اشاره کرده که روزی در آینه، چشمش -به همان سبک آقای نرگس، گویا- به جمال خودش روشن شده و در وصف این واقعه فرمایش نمودهاند که «از خودمان بسیار خوشمان آمد!» البته آن آقای نرگس از خودش یک کمی بسیارتر خوشش آمده بوده، چرا که در غیر این صورت احتمالاً نیاز نبود آقای میرزا رضا کرمانی توی زحمت بیفتند! 😉 ]).
طارم به معنای سقف است (تلفظ درستش، گویا، طارَم است به فتح ر). البته وقتی پای شعر در میان باشد ممکن است این سقف کمی متفاوت با سقفهای معمولی باشد. مثلاً اگر بگویند «طارم فیروزهای رنگ» منظورشان آسمان است، همچنین اگر بگویند «طارمی که چشم زیر آن مینشیند» منظورشان ابروست یعنی همان سقفی که بالای سر چشم قرار گرفته.
این دو کلمهی کلیدی برای فهمیدن معنی این بیت از حافظ کافی است:
به جز آن نرگس مستانه – که چشمش مرساد!- ،
زیر این طارم پیروزه، کسی خوش ننشست!
چشمش مرساد یعنی «الهی کسی چشمش نکند!»، یعنی «چشمزخم از او دور بادا!»، یعنی «الهی چشم بد به او نرسد» (مــَر ِساد = نرساد، نرسد). توی این بیت تناسب قشنگی است آوردن هم نرگس و هم چشم که البته این نرگس خیلی با آن چشم تفاوت دارد.
«هیچ چیزی غیر از آن چشم زیبا نمیتواند به این قشنگی، زیر این ابرو جا خوش کند!» این جمله، معنی آن بیت حافظ میتواند باشد، اما این معنی، معنی ِ نزدیک این شعر است، یعنی همان معنیی که با نگاه اول به ذهن خطور میکند. در این معنی، نرگس را چشم معنا کردهایم و طارم را ابرو و یک جملهی وصفی در ستایش زیبایی چشم معشوق ساختهایم.
اما معنی اصلی این بیت معنی دور آن است (معنایی که پس از تعمق بیشتر در شعر به آن میرسیم). در این معنی نرگس را به معنای «صاحب آن چشمان زیبا» در نظر میگیریم و طارم فیروزهای را «آسمان» معنی میکنیم: «غیر از آن زیبای بیهمتا هیچ کس زیر این آسمان آبی پیدا نمیشود که همیشه خوش باشد و گرفتار رنج و غمی نباشد.» معنا، معنای بلند، فلسفی و غمگینانهایست که با معنای اول از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
یک جمله و دو معنای کامل ِ کاملاً متفاوت و هر دو زیبا. در کلام کدام شاعر میتوان نظیری برای آن یافت؟
این تفسیر از این بیت حافظ را در یکی از کتابهای دکتر سیروس شمیسا دیدهام که ندارمش و الان هم نمیدانم کدام کتاب است، اما حدس میزنم کتابی باشد که دربارهی بدیع و صنایع بدیعی در ادبیات فارسی نوشتهاند.