دربارهٔ من:
آخرین نظردهندگان:
- Anonymous دربارهٔ تماشای ریحان
- لیام دربارهٔ @hrmoh
- سمانه ، م دربارهٔ @hrmoh
- M دربارهٔ شرح یک تجربه: سیانوژن روی گوشی LG Optimus 4X
- مسعود دربارهٔ @hrmoh
مشترک شوید:
ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.
جستجو:
کدامیک هرزنامههای بیشتری میگیرند: «علی» یا «زهرا»؟
۸۷/۰۹/۰۶من روزانه ده تا بیست هرزنامه دریافت میکنم. شما روزانه چند هرزنامه دریافت میکنید؟ پاسخ این که یک کاربر پست الکترونیکی چقدر اسپم دریافت کند بسته به شرایط متفاوت است. مسلماً آدمهای معروف هرزنامههای بیشتری دریافت میکنند. مخصوصاً اگر آدمهایی باشند که شرایط کاری یا معروفیتشان با کامپیوتر و اینترنت ارتباط داشته باشد و مجبور باشند نشانی پست الکترونیکیشان را به صورت عمومی اعلام کنند. آن وقت تعداد زیادی از هرزنامهفرستان نشانی پست الکترونیکیشان را میدانند و منطقاً آنها را در صدر فهرستهای ارسال ایمیلشان نگه میدارند. یک نمونهی شاخص از این آدمهای معروف، بیل گیتس بنیانگذار مایکروسافت است که چند سال پیش اظهار کرده روزانه چهار میلیون هرزنامه دریافت میکند!
عوامل دیگری هم در میزان دریافت هرزنامه تأثیر دارند. یک عامل مهم میتواند خود نشانی پست الکترونیکی باشد. نشانیهای پست الکترونیکی دو قسمت دارند: سمت چپ علامت @ که نام دارندهی پست الکترونیکی را مشخص میکند و سمت راست آن که نشاندهندهی سایت یا سرویس پست الکترونیکیی است که صندوق مزبور به آن تعلق دارد. سمت راست نشانی پست الکترونیکی شرکتی ِ کارمندان، معمولاً نشاندهندهی سایت شرکت محل کار آنهاست. مسلماً کسانی که پست الکترونیکیشان نشاندهندهی آن است که در شرکتهای بزرگ کار میکنند هدفهای بهتری برای هرزنامهها هستند. بنابراین -اگر به عنوان نمونه- سمت راست ایمیل شما @microsoft.com باشد به نسبت ِ بیشتر ِ کسانی که از سرویسهای پست الکترونیکی رایگان استفاده میکنند هرزنامههای بیشتری دریافت میکنید.
جالب است بدانیم که -بر طبق آمارها و پژوهشها- سمت چپ نشانی پست الکترونیکی -یعنی نام دارندهی آن- نیز در میزان دریافت هرزنامه تأثیر دارد!
یک راه مؤثر برای تولید فهرست ایمیلها، استفاده از فرهنگهای لغت و فهرستهای نامهاست. یک برنامهی کامپیوتری این نامها را از فرهنگ لغت میخواند، آنها را با حروف، نشانهها و اعداد ترکیب میکند و سپس نتایج را با @ و نشانی سایت سرویسدهندهی ایمیل ترکیب میکند. به این روش میتوان میلیونها بلکه میلیاردها نشانی ایمیل ساخت که اگر چه درصد بالایی از آنها ممکن است معتبر نباشند ولی درصد قابل توجهی از آنها نیز معتبر و موجودند و علاوه بر آن، ایمیلهایی هستند که در فهرستهای آمادهی ایمیلهای واقعی وجود ندارند. از آنجا که نامهای کمیاب در فهرستها و فرهنگ نامهای کمتری یافت میشوند کسانی که نام کمیاب دارند یا برای پست الکترونیکیشان نامهای مستعار ابتکاری و کمیاب انتخاب کردهاند کمتر از کسانی که نامهای متداول و معمولی دارند در معرض دریافت هرزنامه به این روش قرار میگیرند. از جهت دیگر فرهنگهای نامها معمولاً به ترتیب الفبا مرتب هستند. چرخهی تولید نشانی احتمالی پست الکترونیکی به روشی که شرح داده شد و ارسال هرزنامه به آن، زمانی که صحبت از میلیونها نشانی پست الکترونیکی باشد، با وجود پیشرفتهای سختافزاری و نرمافزاری و پهنای باندهای مگابایتی، هنوز هم بسیار زمانبر است و گاهی چندین روز زمان میبرد و به دلایل مختلف ممکن است پیش از تکمیل قطع شود و به پایان نرسد. با یادآوری این که فرهنگهای نامها معمولاً به ترتیب الفبا مرتب هستند به این نتیجه میرسیم که کسانی که حروف ابتدایی نامشان در صدر الفبای انگلیسی قرار دارد (مانند ali) -چون همیشه در صدر چرخهی دریافت هرزنامه هستند- اکثراً به نسبت کسانی که حروف ابتدایی نامشان در پایین این فهرست قرار دارد (مانند zahra) هرزنامههای بیشتری دریافت میکنند. آمارگیریها و نمونهبرداریهای واقعی نیز تفاوت محسوسی را بین آمار هرزنامههای دریافتی ایمیلهایی که با حروف ابتدایی الفبا شروع میشوند و آنهایی که با حروف انتهایی آغاز میشوند نشان داده، برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.
بقیه دارد …
فهرست سری نوشتههای من دربارهی هرزنامهها:
قسمت اول: ریشهی نام اسپم
قسمت دوم: هرزنامهها
قسمت سوم: کدامیک هرزنامههای بیشتری میگیرند: «علی» یا «زهرا»؟
قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!
قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامهها
قسمت ششم: ماشینهای صاحبنظر
قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»
قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن
قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راهحلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی
هرزنامهها
۸۷/۰۹/۰۵ایمیل یا پست الکترونیکی از اولین چیزهایی است که با آشنایی با اینترنت صاحب آن میشویم. به همین دلیل ایمیلهای اسپم یا هرزنامهها هم شناختهشدهترین نوع اسپمها هستند. به طور کلی هر نوع نامهی الکترونیکی که در حجم انبوه و برای افرادی که تقاضای دریافت چنین نامهای را نکردهاند -فارغ از محتوای نامه- ارسال شود هرزنامه به حساب میآید.
هرزنامهها با انگیزههای مختلفی فرستاده میشوند، که در این بین، متداولترین انگیزه «پول» است. عدهای با هدف فروش و بازاریابی (و دستیابی به پول به شکل قانونیتر به نسبت دستهی دوم) دست به ارسال هرزنامه میزنند و عدهای دیگر با هدف دستیابی به پول از طریق فریفتن دیگران و کلاهبرداری. هرزنامههای نوع دوم در نگاه اول عجیب و وسوسهکننده هستند، نامههایی که ادعا میکنند شما برندهی بختآزماییی شدهاید که در آن شرکت نکردهاید (چند نمونه را در نظرات این نوشته ببینید)! نامههایی که در آنها ادعا میشود که شما طبق تحقیق وکلای معتبر از بستگان فلان سیاستمدار تازه از دنیا رفتهی نیجریایی هستید و وارث چند میلیون دلار ثروت او شدهاید و … . و شما برای آن که به پولی که برنده شدهاید یا به ارث بردهاید دست پیدا کنید باید مقادیری ناچیز هزینههای ابتدایی را بپردازید! جالب اینجاست که این گونه شیادیها با وجود این که این روزها تعداد زیادی از کاربران اینترنت با آنها آشنایی دارند هنوز هم کارایی دارد و گه گاه شکارهای درشتی را هم به دام میاندازد: به عنوان یک نمونه، در این صفحه، داستان زنی را بخوانید که همین اخیراً، در مجموع مبلغ چهارصد هزار دلار به کلاهبرداران اینترنتی پرداخت کرده است!
جالب است بدانیم که بیشتر هرزنامهها از سوی چند کشور خاص فرستاده میشوند. شاید باور کردنش کمی مشکل باشد (در حد باور کردن آمار دریافت فایرفاکس از سوی ایرانیها در روز انتشار فایرفاکس ۳)، که کشور ما در این بین، جزء این چند کشور خاص است (طبق آماری که آقای کیوان نیری از سیستم ضد اسپم خودش استخراج کرده ایران بعد از آمریکا، روسیه و چین، چهارمین کشور دنیا از لحاظ حجم ارسال اسپم است، این نوشتهی انگلیسی را از ایشان ببینید)! البته، در کشوری که فهرست چنددههزارتایی ایمیلهای ملت، بدون مزاحمت قانون و توسط شرکتهای اسم و رسمدار به فروش میرسد انتظار آفریده شدن چنین افتخاراتی را هم باید داشت! بگذریم …
بقیه دارد …
فهرست سری نوشتههای من دربارهی هرزنامهها:
قسمت اول: ریشهی نام اسپم
قسمت دوم: هرزنامهها
قسمت سوم: کدامیک هرزنامههای بیشتری میگیرند: «علی» یا «زهرا»؟
قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!
قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامهها
قسمت ششم: ماشینهای صاحبنظر
قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»
قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن
قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راهحلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی
ریشهی نام اسپم
۸۷/۰۹/۰۳اگر به تبلیغات بالای پوشهی اسپم حساب جیمیلتان دقت کرده باشید، احتمالاً شما هم مثل من تا حالا متوجه شدهاید که بیشتر وقتها موضوع این تبلیغات به جای آن که دربارهی نرمافزارها و ابزارهای مقابله با اسپم یا به اصطلاح «هرزنامه»ها باشد، دربارهی خوراکیهاست!
در واقع واژهی «اسپم» پیش از آغاز عصر اینترنت نام تجاری نوعی غذای کنسرو شده بوده، که هم اکنون هم با همان نام تجاری (و البته بنا بر اصرار شرکت تولید کننده با صورت نوشتاری تماماً بزرگ (SPAM) برای متمایز بودن با اسپم اینترنتی و همچنین نشان دادن این که این نام یک نام اختصاری است) عرضه میشود و گویا بر خلاف هرزنامهها که همه جا ناخواستهاند خیلی هم خواستار دارد. در هر صورت ریشهی واژهی اسپم به معنی هرزنامه هم گویا، همان نام تجاری اسپم خوراکی است.
داستان انتخاب واژهی اسپم برای هرزنامههای الکترونیکی گویا از این قرار است که فراوانی «اسپم» در دوران جنگ جهانی دوم در اغذیهفروشیهای انگلستان -درست همان وقتی که به لحاظ شرایط جنگی خیلی از خوراکیهای گوشتی در این کشور مشمول جیرهبندی بودند الا «اسپم» که در همه جا پیدا میشد- دستمایهی داستان یکی از قسمتهای یک سریال کمدی دههی هفتاد میلادی شبکه تلویزیونی بی.بی.سی قرار گرفت، که در آن تکرار این واژه در منوی رستوران داستان آن قسمت از سریال و همچنین همراهی یک گروه همآواز جنبهی فراوانی این خوراکی را در آن زمان به طنز کشید. تحت تأثیر این سریال، بعدها و در آغاز دوران اینترنت، یکی از روشهای حالگیری افراد ناخواسته در اتاقهای گفتگو، پر کردن صفحات با واژهی SPAM بود و به همین دلیل اندک اندک واژهی «اسپم» به همه جور آشغال الکترونیکی ناخواسته از قبیل نامه، نظر وبلاگی و مانند آن که به صورت انبوه ارسال میشوند اطلاق شد (اصل ماجرا را در ویکیپدیای انگلیسی و در این قسمت بخوانید).
احتمالاً 😉 ادامه دارد …
فهرست سری نوشتههای من دربارهی هرزنامهها:
قسمت اول: ریشهی نام اسپم
قسمت دوم: هرزنامهها
قسمت سوم: کدامیک هرزنامههای بیشتری میگیرند: «علی» یا «زهرا»؟
قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!
قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامهها
قسمت ششم: ماشینهای صاحبنظر
قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»
قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن
قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راهحلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی
دوستداران رنگ
۸۶/۰۴/۱۳شما از چه رنگی خوشتان میآید؟!
من؟! من؟! … بگذارید فکر کنم … آهان! از آبیی که قرمز باشد! همان آبیی که آدم را به وجد میآورد، آبی ِ رنگ بدنهی این مگس!:
یا آبی ِ رنگ کرکهای این طاووس:
از قرمزهای همان رنگی هم بدم نمیآید، مثل رنگ سینهی این پرنده:
و از زردهایش و … . راستی شما از چه رنگی خوشتان میآید؟!
وبلاگی هست (سایتی؟!) برای دوستداران رنگها به این نشانی. در این وبلاگ انگلیسی زبان (که آدم اصلی و ادارهکنندهاش یک ایرانیالاصل است به نام داریوش منصف که البته فکر میکنم فارسی نمیداند) مطالب گوناگونی راجع به رنگ و رنگها مییابیم. مطالبی مثل این: تفاوت رنگها در فرهنگها و زبانهای مختلف، یک افزونهی فایرفاکس که رنگها را در صفحات وب برای افراد کوررنگ تصحیح میکند، این که چرا بعضی رنگها نشانهی بعضی مفاهیم خاص هستند [قرمز : رنگ خطر، آبی : پسرانه، صورتی : دخترانه و …] (۱ و ۲)، میزان استفاده از رنگ در پرچم کشورهای مختلف، زیبایی رنگ پرهای پروانهها و حتی مطالبی از قبیل این که چرا مدفوع آدمها آن رنگی است؟!.
یکی از ویژگیهای -فکر میکنم- منحصر به فرد این وبلاگ آن است که کاربران میتوانند پس از ثبت نام در آن جعبه رنگهای خودشان را درست کنند، با استفاده از آنها رنگهای اصلی عکسها و اشیاء خوش رنگ را نشان دهند و آن را در نوشتهها و نظراتشان به کار بگیرند. برای نمونه این مطلب این وبلاگ را در مورد رنگ پوسترهای تبلیغاتی فیلمهای تابستان ۲۰۰۷ ببینید:
در همین زمینهی رنگ وبلاگ دیگری هم وجود دارد برای افراد کوررنگ (به این نشانی)، که در آن هم مطالب جالبی پیدا میشود. اینها سایتهای جالبی هستند و به نظرم ارزش آن را دارند که ساعاتی را به گشت و گذار در آنها بگذارنید.
پرطرفدارترین وبلاگهای دنیا
۸۵/۱۲/۱۹هیچ میدانستید که در فهرست صدتایی پرطرفدارترین وبلاگهای دنیا سه تا وبلاگ (سایت) ایرانی حضور دارند؟ تازه یکی از آنها در فهرست ده تای اول قرار دارد! بعید میدانم بتوانید نام این سه وبلاگ را حدس بزنید. ببینید:
اینها لینکهایی هستند که به طور پیشفرض در قالبهای پرشینبلاگ (دوتای اول) و بلاگفا (سومی) گنجانده شدهاند. اینطور که معلوم است این محبوبیت خیرهکننده کنجکاوی تکنوراتیها را هم برانگیخته، فکر نمیکنم خیلی خوشحال بشوند وقتی بفهمند سیستم محبوبیتسنجشان کثرت حضور چند لینک پیشفرض را با محبوبیت آنها اشتباه گرفته است. بیچاره اینهایی که میآیند مینشینند این آمارها را تحلیل میکنند!
راستی! دارم به یک چیز دیگر فکر میکنم! به نظرتان پرشین بلاگ و بلاگفا سفارش بمب گوگلی قبول میکنند؟! 😉
مصاحبه
۸۵/۱۱/۰۶هفتهنامهی عصر ارتباط در یکی از شمارههای اخیر خود مصاحبهی جالبی دارد با مدیرعامل شرکت سروشرسانه. محور بحث قضیهی تولید گوشی تلفن همراه است اما در این میان صحبتهایی مطرح میشود که تا حدود زیادی میتواند روشنگر سطح فکر و نوع تلقی مدیران و گردانندگان دولتی یا متکی به دولت ِ فناوری اطلاعات کشور از فناوریهای روز و نحوهی برخورد با آنها باشد. تکههایی از صحبتهای مصاحبهشونده را به عینه نقل میکنم:
دسترسی به اینترنت لازم است اما كافی نیست. وقتی دسترسی به اینترنت ایجاد میشود، ما از ریختههای دیگران استفاده میكنیم. بسیاری از این سایتهایی كه هم اكنون در دسترس افراد جامعه قرار دارد سایتهای مخربی هستند چه از نظر سیاسی، مذهبی و یا اخلاقی. بنابراین در كنار توسعهی شبكه باید حضورمان را در این بستر پررنگ كنیم. از همین رو با هماهنگیهایی كه انجام شد، قدمهای موثری در زمینه فیلترینگ برداشته شد. من نمیخواهم وارد بحث فیلترینگ شوم، چون بحث پیشپا افتادهای است و دنیا به این موضوع رسیده كه باید فیلترینگ صورت گیرد و اگر زمانی بحث حقوق بشر مطرح میشود، همه داستان است. تمامی انسانها نیز خود را فیلتر میكنند و در مملكت ما نیز قدمهای خوبی در این زمینه برداشته شده است.
موضوع اینترانت ملی گام موثری است كه بتوانیم جامعه را ایمنسازی و از آسیبهای جدی اینترنت حفظ كنیم ضمن اینكه در این میان هزینهها نیز تعدیل خواهد شد.
… راهاندازی ایرانسیما یكی از گامهای اساسی است كه در جهت تولید محتوا برداشته شده است …
سازمان صدا و سیما میتواند ساكت بنشیند و یكی گوشی تولید كند و بعد بگوید مسئولیت انتقال صدا و تصویر با من است و من این سرویس را ارائه خواهم داد، …، اگر از چند جهت به این موضوع نگاه كنیم، تولید گوشی تلفن همراه یكی از وظایف ماست. اگرنه چرا نرفتیم در صنعت یخچالسازی سرمایهگذاری كنیم! …
در این صفحه میتوانید متن کامل مصاحبهی مدیر کاملاً خصوصی ِ سروش رسانه را با عصر ارتباط مطالعه کنید.
چرا سایتم را ثبت نمی کنم؟
۸۵/۱۰/۲۵طرح ساماندهی سایتهای اینترنتی به نظرم یک طرح ناشیانه است برای اعمال حاکمیت بر حوزهی تولید و نشر محتوای مجازی: طرحی است که متولیان آن دید درستی نسبت به ماهیت اینترنت و کارکردهای آن ندارند و تنها هدفشان کنترل و مهار فضایی است که تجربههای اخیرشان آن را فضایی خطرناک و نیازمند کنترل نشان داده.
اصرار احتمالی بر اجرای این طرح باعث ضعف جریان تولید محتوای فارسی بر روی وب خواهد شد و باعث خواهد شد فارسینویسان، دیگر رغبتی به حضور در این فضا به صورت شفاف و با ذکر مشخصات واقعی خود نشان ندهند. کسانی که میتوانند با تکیه بر زبانی غیر از فارسی در این فضا حضور داشته باشند در ازای رهایی از خطرات احتمالی استفاده از این زبان (مسدود شدن سایتها، اجبار به پاسخگویی در قبال مطالب نه چندان جدی و بااهمیت، متهم شدن به عناوین گوناگون و …) از زبانهای دیگر برای حضور در این فضا استفاده خواهند کرد و در هر صورت، تبعات این طرح برای جامعهی اینترنتی فارسی زبان جز ضرر چیز دیگری نخواهد بود.
باید منتظر ماند و دید تفکر پشت این طرح برای اجرایی کردن آن تا کجا پیش خواهد رفت.
پینوشت: اگر تمایل دارید این لوگو را در سایت یا وبلاگ خود بگذارید اینجا را ببینید.
خودشیفتگی از نوع مجازی
۸۵/۰۹/۱۳۱- گاهی که کنجکاو میشوم ببینم چقدر «هستم» معمولاً نام دامنههای سایتهای مرتبط با خودم را با استفاده از ابزارهای مخصوص این کار ردگیری میکنم. امروز هم آمدم همین کار را بکنم که عبارتی که در عنوان صفحهی اول نخستین نتیجهی گوگل برای این عبارت نوشته شده توجهم را به خودش جلب کرد:
تا به حال ندیده بودمش! هر چند بارها و بارها همین عبارت را جستجو کرده بودم و در بسیاری از موارد روی اولین نتیجه کلیک کرده بودم. درست مثل ساعت دیجتیالیی که امروز برای اولین بار روبروی جایی که هر روز ساعت ورود و خروجم را به و از شرکت توی لیست مخصوص مینویسم دیدمش و فکر میکردم تازه نصبش کردهاند، اما فهمیدم که ماهها پیش از این که من بیایم این ساعت همینجا بوده! من را بگو که هر روز برای ثبت ساعت با کلی زحمت از موبایلم استفاده میکردم!
«دوز روازنهی خودشیفتگی شما!» : تعبیر جالبی است.
۲- بیشتر وقتها به جای عبارت شمارهی ۱، عبارت link popularity را جستجو میکنم و همیشه روی این نتیجه که گاهی اولین و گاهی دومین نتیجهی یافت شده است کلیک میکنم. این سایت نتایج جالبی را در اختیار علاقمندان به این گونه تحلیلها میگذارد. مثلاً این نمودار نشان دهندهی تاریخچهی بالا و پایین شدن تعداد لینکهای ورودی به سایت من است:
۳- این سایت از آن سایتهایی است که احتمالاً برای علاقمندان به طراحی وب و استانداردهای مرتبط با آن مفید است. بد نیست طراحیهایتان را با معیارهای این سایت بسنجید. نتایج مربوط به من را اینجا ببینید.
توصیه هایی برای جستجوی بهتر در اینترنت
۸۵/۰۴/۱۸هر جویندهای یابنده نیست. جویندهای یابنده است که در جای درست و با روش درست دنبال هدفش باشد. دفعهی بعد که خواستی بفهمی چطور می شود بهتر در اینترنت جستجو کرد؟ این نکتهها را در نظر داشته باش:
روزی امروز
۸۵/۰۳/۲۰جزایر سه گانه خلیج فارس و داستان بحرین : خبرگزاری فارس
لزوم وجود یک خبرخوان فارسی : راه اندازی یک سرویس خبرخوان فارسی (مبتنی بر وب) میتواند علاوه بر حل مشکلات فارسی زبانان باعث عمومیت یافتن استفاده از این شیوه در وبگردیهای آنان هم بشود.