آخرین نظرگاهها

آخرین نظرگاهها
این که بتوانی آثاری را که در طول وبگردیهایت در سایتها و وبلاگها باقی می‌گذاری یکجا داشته باشی، بتوانی پیگیریشان کنی و حتی یک وبلاگ از مجموع مطالب آنها بسازی خواسته‌ای خواستنی و شدنی است! ظهور سرویسهایی همچون coComment و co.mments آغازی بر تحقق این خواسته می‌تواند باشد. سرویس coComment به کاربر امکان می‌دهد که با نصب یک افزونه فایرفاکس زمانی که برای وبلاگهایی که از سکوهای نرم‌افزاری پشتیبانی شده توسط این سرویس استفاده می‌کنند نظری ارسال می‌کند به صورت خودکار نظر ارسال شده را به فهرستی که این سرویس برایش ایجاد می‌کند اضافه کند. ستون کناری «آخرین نظرگاهها» که امروز اضافه‌اش کردم با استفاده از خروجی این سرویس کار می‌کند. هر چند فعلاً سکوهای نرم‌افزاری پشتیبانی شده توسط این سرویس محدود هستند و این سرویس به این دلیل محدودیتهای زیادی دارد (مخصوصاً برای وبگردان ایرانی که بسیاری از وبلاگهایی که به آنها سر می‌زنند از سکوهای مورد پشتیبانی این سرویس استفاده نمی‌کنند، البته کاربران این سرویسها نیز می‌توانند با اضافه کردن کدی به قالب وبلاگشان این مسأله را برای خوانندگانشان حل کنند) و البته در مورد من به نظر می‌رسد باعث کندی بارگذاری صفحات هم شده اما می‌تواند به عنوان یک نقطه شروع قابل قبول باشد.

ضمناً بد نیست اشاره کنم که عنوان «روزی» را از ستون سمت راست برداشتم، چون به هر حال با فاصله کمتر از یک روز محتوای آن به وبلاگ اضافه می‌شود و با وجود «آخرین نظرگاهها» می‌توانست باعث شلوغی بیهوده ستون سمت راست شود.

روزی امروز

آمار دوربینها و یک ابزار ویرایش عکس

فلیکر فرادادههایی را که معمولاً دوربینهای دیجیتال راجع به مشخصات خودشان و همچنین تنظیمات و وضعیت دوربین در حین گرفتن عکس ثبت می‌کنند (و با نام EXIF خوانده می‌شوند) برای عکسهای آپلود شده ذخیره می‌کند و آنها را نشان می‌دهد.

EXIF Data

برایم جالب بود بر اساس این داده‌ها آمار مقایسه‌ای پراستفاده‌ترین دوربینها را بدانم. در این صفحه آنچه را که می‌خواستم یافتم. جالب اینجاست که طبق این آمار (که البته دینامیک است و شاید زمانی که شما به آن مراجعه می‌کنید اوضاع عوض شده باشد) در بین گوشیهای دوربیندار سونی اریکسون کی۷۵۰آی رتبه اول را دارد. البته در نظر داشته باشید که همه گوشیهای دوربیندار اطلاعات EXIF را پشتیبانی و ذخیره نمی‌کنند. در هر صورت علاوه بر این اطلاعات آماری، در این سایت و در این صفحه مجموعه‌ای از ابزارهای آنلاین در اختیار کاربران قرار گرفته که با استفاده از آنها می‌توانند بدون نیاز به فتوشاپ و نرم‌افزارهای مشابه آن مجموعه‌ای از افکتهای بدیع را به آسانی ایجاد کنند.

بیلبورد
تمبر

دنیای برچسبها

قدیمیها ضرب المثلی دارند که می‌گوید:

هر چیز که خوار آید

یک روز به کار آید

پدرم به سفارش همین ضرب المثل عادت دارد وقتی توی کوچه‌ها راه می‌رود اگر پیچی، مهره‌ای یا هر چیز ریزی سر راهش ببیند برمی‌دارد می‌گذارد جیبش و می‌آورد خانه! این شده که ما در خانه چهار پنج قوطی از این جور آت و آشغالها داریم و هر دفعه قصد سوئی به جانشان می‌کنیم به ضرب مثل کله می‌شویم!

الغرض! علت نقل این روایت آن بود که بگوییم حالا حکایت ماست! از دست دادن یادگاریهایی از دوران دانشجویی که دوستشان داشتم (مثل یک ویرایشگر متن گرافیکی مبتنی بر داس و چند پروژه درسی دیگر) باعث شده دچار وسواس شدیدی بشوم و تقریباً هر آت و آشغالی را که روی کامپیوتر تولید می‌کنم یا روی اینترنت به هر نشانیی که برمی‌خورم و حس می‌کنم روزی ممکن است به کارم بیاید یک جا نگه می‌دارم. این شده که مثلاً اگر داشته‌ام روی یک طرح گرافیکی کار می‌کرده‌ام چون عادت دارم معمولاً هر جا تصمیم جدیدی می‌گیرم یا به مرحله جدیدی از کار می‌رسم، یک کپی جداگانه از کار تا آن لحظه را نگه می‌دارم، گاهی حجم این فایلهای میانی باورنکردنی شده. چون گاهی هم نتیجه این وسواسها به کار آمده و به دردم خورده‌اند فکر می‌کنم با توجه به آن که نگهداری این آت و آشغالها هزینه آنچنانی ندارد ادامه این روند ضرری ندارد که هیچ، فایده هم دارد.

بحث اصلیم اینجا چیز دیگریست. چه شما وسواسهایی شبیه من داشته باشید چه نداشته باشید، اگر روزانه چند ساعت را پای کامپیوتر بنشینید به مرور زمان داشته‌هایی برای نگه داشتن و بعداً دوباره پیدا کردن و مراجعه کردن خواهید داشت و برای بازیابی احتمالاً مثل من به این واقعیت رسیده‌اید که جستجوی نام فایلها همه جا راهکار کارامدی نیست. در خیلی از موارد نامها را به یاد نمی‌آوریم یا آنچه ما در ذهن داریم با نام واقعی متفاوت است. روش جدیدی که اخیراً دارد جهانشمول می‌شود برچسب گذاری آیتمهاست، از نشانیهای اینترنتی و عکسها شروع شده (حدس می‌زنم البته!) و دارد به همه چیز حتی خود آدمها سرایت می‌کند.

یکی از دلایل موفقیت شیوه برچسبگذاری این است که شخصی و سلیقه‌ای است. مثلاً چون من در محتویات این نشانی اینترنتی اسم شهر محل زندگیم را دیده‌ام آن را با نام شهر محل زندگیم برچسب می‌زنم. حالا به احتمال قوی برای بسیاری دیگر ممکن است این نشانی از جنبه‌های دیگر اهمیت پیدا کند: جنبه‌های ادبیاتی، تاریخی، سیاسی و مانند آن. اما من هر دفعه این نشانی را بخواهم دوباره پیدا کنم به احتمال قوی با اسم شهر محل زندگیم به آن می‌رسم.

اما اینجا یک مشکل دیگر هم وجود دارد: حداقل برای من وجود دارد و آن این است که برچسبگذاری مؤثر به منظور بازیابی آیتمها بیشتر به این بستگی دارد که من چقدر از خودم شناخت داشته باشم و چقدر یادم باشد که برای چه چیزی دارم برچسب می‌زنم. در واقع خیلی از برچسبگذاریها -برای من به شخصه- مثل این بوده که نشانیی را به من بدهند و از من بخواهند موضوعات آن را بگویم! من فکر می‌کنم در زمان برچسبگذاری پیش از آن که سعی کنیم آیتمها را از دید موضوعی دسته‌بندی کنیم باید سعی کنیم به این فکر کنیم که «اگر فردا من خواستم این آیتم را دوباره پیدا کنم احتمالاً چه برچسبی را جستجو خواهم کرد؟» این مسأله باعث می‌شود تا از این روش و از این ابزار استفاده مؤثرتری بکنیم و مجبور نباشیم هر چند وقت یک بار برای حذف زوائد برچسبها و سازماندهی مجدد آنها وقت تلف کنیم.

آرشیو سی دی ها

من عادت دارم هر چند وقت یک بار کارهای خودم، برنامه‌ها و فایلهای داونلود شده و آت و آشغالهای دیگر مثل آن را روی سی‌دی رایت می‌کنم و در صورتی که آن موارد جزء نیازهای فعلیم نباشند آنها را از روی کامپیوتر پاک می‌کنم.

ادامه خواندن “آرشیو سی دی ها”

سکته عروضی

شعر خواندن مهارتیست که هر کسی ندارد. آشنایی با واژه‌ها و لحن موسیقیایی زبان از جمله پیشنیازهای خواندن درست و لذت‌آفرین شعر است. بسیاری از ما با کلمات آشناییم و در بازخوانی یک متن یا شعر امروزی مشکلی نداریم. اما پیش می‌آید که کتابی، گزیده شعری یا دیوانی از شعرای قدیم به دستمان می‌رسد و تلاش می‌کنیم تا لذتی را که نیاکانمان با بازخوانی آن آثار در خود می‌آفریدند، در خویش بازآفرینی کنیم. در این راه -اگر کم تجربه باشیم- احتمالاً به مشکلاتی برخواهیم خورد. واژه‌های مرده و نامأنوس را در فرهنگهای لغات می‌یابیم و … . و یک مشکل کوچک را سعی می‌کنم -اگر تازه‌کارید- من برایتان حل کنم.

شعر شاعران قرنهای آغازین شعر فارسی -سوم و چهارم هجری- به لحاظ تصویرسازی و خلوص زبان -به نظر من شاید- بسیار ساده و نزدیکتر به زمان و زبان ماست به نسبت شعر بعضی قرنهای بعد که انبوه عربی‌بافیها و صنعتگریها ملغمه‌هایی را آفریده که گاه حتی اگر از پس زبانشان بر آییم از پس بیانشان -به لحاظ اشاره‌های دور و نزدیک به روایات و استعارات معمول زمان خودشان و منسوخ زمان ما- برنمی‌آییم.

شعر قرن سوم و چهارم (و پنجم) یک مشخصه زبانی خاص دارد و آن زبان آهنگینی است که از کنار هم نشینی دسته‌ای از واژه‌های خوش‌تراش که گاهی خشک و خشن می‌نمایانند به دست آمده. این مشخصه باعث می‌شود که این شعر، شعر بلند خواندن باشد، به این مفهوم که برای درک لذت شعری بالاتر آنها لازم است آنها را بلند بخوانیم. -تا حدود زیادی شعر امروز و برخی قرنها شعر مفهومی و اندیشه‌ای هستند، لذا شاید بتوان با خواندن چشمی آنها نیز به لذت نهفته در آنها رسید-. در جایی شعرهای خراسانی -سبک همین قرنهای مورد بحث شعر فارسی- را به قلعه‌های استوار و خشن تشبیه کرده بود که به نوعی شکستگیهای کنگره‌های این قلعه‌ها گاهی بر هیبت آنها می‌افزاید. شعر این سبک، بنابر این تشبیه شکستگیهایی دارد -که البته مختص این قرن و این سبک هم نیست و در قرنهای بعد هم دیده می‌شود- که با وجود آن که زبان آنها را قوی و استوار می‌نمایاند یکی از عوامل مشکلزا برای خواننده کم‌تجربه امروزی است. این شکستگیهای زبانی و وزنی به تعبیر قدیمیها سکته عَروضی خوانده می‌شود. اما این سکته عروضی چیست؟

سعی کنید این بیت از رودکی را بخوانید:

مرا بسود و فروریخت هر چه دندان بود

نبود دندان، لابل چراغ تابان بود

متوجه سکته شدید؟ مصرع اول روان است، مصرع دوم سکته خفیف! دارد. این یکی را بخوانید باز هم از رودکی:

آمد بهار خرّم با رنگ و بوی طیب

با صد هزار نزهت و آرایش عجیب

در این بیت شکستگی در مصرع اول به چشم می‌خورد و در نمونه زیر از نظامی سکته کامل است!:

بسم الله الرحمن الرحیم

هست کلید در گنج حکیم

راز اینجاست که ترازوی کلمات زبان فارسی -که مشخص می‌کند چه واژه‌ای هم وزن واژه دیگر است- سه حرف با حرکت کوتاه متوالی منتهی به سکون مثل چِکُنَم یا دو حرف با حرکت کوتاه منتهی به یک حرف با حرکت بلند مثل نَتَوان را با کلمات دوبخشی مثل باران، شبنم و مانند آن هموزن نشان می‌دهد. این هموزنی همچنان که در خواندن متوجه می‌شویم کامل نیست و با یک سکته همراه است اما اگر در خواندن شعر مهارت پیدا کنیم متوجه می‌شویم که چگونه باید شعرهای اینچنینی را بدون از دست دادن لحن آهنگین بازخوانی کنیم.

در نمونه اول از رودکی … د و فرو … در مصرع اول با …دان، لا… در مصرع دوم باید هموزن انگاشته شود، همچنین در بیت دوم از رودکی …رم با… در مصرع اول با …هت و آ… در مصرع دوم.

در نمونه آورده شده از نظامی دو سکته متوالی وجود دارد: …مللا… در مصرع اول با …ت کلی در مصرع دوم و … رحما… در مصرع اول با …دَرِ گن… در مصرع دوم هموزن انگاشته شده‌اند.

جالب است بدانید که سکته عروضی در شعر شاعرانی مثل حافظ و روانگویان دیگر نیز دیده می‌شود -به وفور- اما معمولاً این سکته به جای آغاز یا وسط مصرع در پایان مصرع آورده شده که بسیار طبیعی و روان جلوه می‌کند:

بگشا پسته خندان و شکرریزی کن

خلق را از دهن خویش مینداز به شک

که در آن …زی کن آخر مصرع اول با …ز به شک مصرع دوم هموزن انگاشته شده است.