نخوانید

بعد از ناهار موقع خوبی است برای این که به بهانه‌ی نوشتن از دست خواب بعدازظهر فرار کنی! دوست داشتم فکرهایم را در این مورد که چرا وبلاگ می‌نویسم بنویسم. چون تجربه نشان داده که معمولاً بعد از گذشت زمان، نظرم در مورد خیلی از مسائل عوض می‌شود و خوب! حداقل نوشتن این گونه موضوعات -هر چند معمولاً نتیجه مملو از انبوهی از مزخرفات بی‌ارزش است- برای خودم خوب است (توجه کنید که همان اول اخطار را دادم که این نوشته احتمالاً چیزی جز تراوشات بی‌ارزش و مزخرفات همیشگی من نیست و اگر دنبال این هستید که از وقتتان استفاده‌ی مفیدتری بکنید توصیه می‌کنم از همینجا بی‌خیال این نوشته شوید).

احتمالاً دیده‌اید یا شنیده‌اید که خیلی از نرم‌افزارهای کامپیوتری از خودشان لاگ به جا می‌گذارند. لاگ اینجور نرم‌افزارها معمولاً یک سری فایل متنی یا دودویی است که موارد گوناگونی از گزارش عملکرد نرم‌افزار (فایلها و دایرکتوریهای تولید یا حذف شده و …) گرفته تا مشکلات و خطاهایی که نرم‌افزار در حین کار به آنها برخورد کرده در آن نوشته می‌شود. این لاگ می‌تواند بعداً توسط شخص یا نرم‌افزار اولیه یا نرم‌افزار دیگری بازبینی شود تا ضمن رفع خطاهای سیستم از عملکرد نرم‌افزار اطمینان حاصل شود. واژه‌ی «وبلاگ» گویا ترکیبی از دو واژه‌ی «وب» (= شبکه‌ی جهانی اینترنت) و همین «لاگ» مورد اشاره است: لاگی که روی وب گذاشته می‌شود. تفاوتی که در اینجا وجود دارد این است که این «لاگ» را نه یک نرم‌افزار بلکه یک انسان می‌نویسد. اما چرا یک انسان لاگ می‌نویسد؟! آیا قرار است مشکلات و خطاهای کارکردی او از این لاگها استخراج شود یا به این طریق از عملکرد درست او اطمینان حاصل شود؟ البته به نظرم این کار امکانپذیر است. انبوهی از نوشته‌های معمولاً بی‌ارزش از لحاظ محتوایی که در این فرایند تولید می‌شود می‌تواند مواد اولیه‌ی فوق‌العاده‌ای باشند برای دانشهایی که با انسان و شناخت او سر و کار دارند (روانشناسی، رفتارشناسی و …)، حتی این کارکرد را می‌توان تعمیم داد به نوشته‌هایی که دارای محتوای علمی، آموزشی، تاریخی و مانند آن هستند، حتی از نوع ترجمه‌هایش یا کپی/پیستیهای محضش، چون به هر حال کلیت این لاگها نشان‌دهنده‌ی سلیقه‌ها، انتخابهای شخصی و علاقمندیهای اشخاص است و می‌تواند خصوصیات فردی انتشاردهنده‌ی آنها تا حدودی از کلیت این لاگها استخراج شود. اما این لاگها با این هدف تولید نمی‌شوند و معمولاً آن تحلیل مورد اشاره هم روی آنها انجام نمی‌شود.

شاید ادامه داشته باشد …

پرطرفدارترین وبلاگهای دنیا

هیچ می‌دانستید که در فهرست صدتایی پرطرفدارترین وبلاگهای دنیا سه تا وبلاگ (سایت) ایرانی حضور دارند؟ تازه یکی از آنها در فهرست ده تای اول قرار دارد! بعید می‌دانم بتوانید نام این سه وبلاگ را حدس بزنید. ببینید:

پرطرفدارترین وبلاگهای دنیا؟!

اینها لینکهایی هستند که به طور پیش‌فرض در قالبهای پرشین‌بلاگ (دوتای اول) و بلاگفا (سومی) گنجانده شده‌اند. اینطور که معلوم است این محبوبیت خیره‌کننده :mrgreen: کنجکاوی تکنوراتیها را هم برانگیخته، فکر نمی‌کنم خیلی خوشحال بشوند وقتی بفهمند سیستم محبوبیت‌سنجشان کثرت حضور چند لینک پیش‌فرض را با محبوبیت آنها اشتباه گرفته است. بیچاره اینهایی که می‌آیند می‌نشینند این آمارها را تحلیل می‌کنند!

راستی! دارم به یک چیز دیگر فکر می‌کنم! به نظرتان پرشین بلاگ و بلاگفا سفارش بمب گوگلی قبول می‌کنند؟! 😉

آمارم را از کی می‌گیرم؟!

هر کسی که سایت یا وبلاگ راه می‌اندازد به مرور زمان کنجکاو می‌شود بداند چند نفر سایتش را دیده‌اند، از کجا به سایتش رسیده‌اند، دنبال چه چیزی می‌گشته‌اند و مانند آن. غیر از کنجکاوی شخصی انگیزه‌های دیگری هم وجود دارد که اشخاص را به سمت استفاده از سرویسهای آمارگیری می‌کشاند، مثلاً ممکن است سایتی دنبال فعالیت تجاری به صورت جذب آگهی باشد: این گونه سایتها نیاز دارند پربازدیدکننده بودن خود را به آگهی‌دهندگان بالقوه ثابت کنند و استفاده از سرویسهای آمارگیریی که امکان در دسترس گذاری آمار سایت را به صورت عمومی فراهم می‌کنند راه حل مناسبی برای این مسأله است. در هر صورت اگر اهل سایت یا وبلاگداری باشید فکر می‌کنم دیر یا زود به سراغ اینجور سرویسها خواهید رفت. بد ندیدم تجربیاتم را با برخی از این سرویسهای آمارگیری در این نوشته بازگویی کنم. در صورتی که نیاز به اطلاعات دقیق‌تری راجع به مطرح‌ترینهای این عرصه دارید فکر می‌کنم این نوشته (زبان نوشته انگلیسی است) -با وجود این که کمی قدیمی شده- بتواند راهنمای خوبی برایتان باشد.

یادم می‌آید زمان راه‌اندازی اولین سایت شخصیم، سرویس دهنده‌ی -در آن روزها البته- رایگان ِ وبم خدمات آماری جالبی را از بازدیدکنندگان ارائه می‌داد. این سرویس دهنده مدتی بعد این خدمات را از فهرست خدمات سایتهای رایگان خود خارج کرد و الان هم که دیگر کلاً سایتهای رایگان خود را غیر فعال کرده. غیر از این سرویس، آن روزها AWStats را هم -روی فضای میزبانی وب خریداری شده‌ای که کنترل آن دست من بود- نصب کرده بودم (این بسته‌ی نرم‌افزاری ِ نوشته شده با زبان پرل، روی برخی بسته‌های میزبانی وب به صورت پیش‌فرض نصب شده است). البته برای به‌روز شدن آمار این دومی باید یک سری کارهای اضافی به صورت دستی یا زمانبندی شده انجام می‌دادم که -خوب!- خیلی دردسر داشت.

سرویس آمارگیری گوگل مجموعه‌ی کاملی از خدمات آمارگیری است که من از همان ابتدا آمار اینجا را به کمک آن تعقیب کرده‌ام. اما فکر می‌کنم با توجه به این که این سرویس آمار به‌روز و لحظه‌ای نمی‌دهد و همچنین امکانات آن بیشتر، تحلیلهای با دید تجاری/تبلیغاتی و با بازه‌های زمانی طولانی مدت را مد نظر دارد، به تنهایی نمی‌تواند پاسخگوی تمامی نیازمندیهای وبلاگداران باشد. استفاده از آن برای در دست داشتن آمار کامل سایتها در طول عمر آنها فکر خوبی است که من هم با همین تفکر هنوز هم از این سرویس استفاده می‌کنم. مخصوصاً این که با کمک این افزونه‌ی وردپرس نه تنها نیازی به مراجعه‌ی مستقیم به سایت سنگین و پر از فلش این سرویس ندارم، بلکه می‌توانم آمار جمع‌آوری شده‌ی هفتگی این سرویس را به صورت عمومی در دسترس بگذارم (اینجا را ببینید).

آمار بازدید هفتگی

از جمله سرویسهای آمارگیری فوق‌العاده جالبی که مدتی به بازبینی لحظه به لحظه‌ی آمار آن (برای سایت دیگری غیر از اینجا) معتاد شده بودم سرویس آمارگیری بلاگبیت بود. البته این سرویس آمارگیری رایگان نبود و فقط برای یک دوره‌ی آزمایشی یک ماهه می‌شد آن را به صورت رایگان تست کرد. از قابلیتهای جالب این سرویس: آمار لحظه به لحظه، مشخص کردن موقعیت جغرافیایی بازدیدکننده (که دقت اطلاعات آن در مورد ایران هم قابل قبول به نظر می‌رسید) و همچنین امکان تعقیب رفتار بازدیدکنندگان همیشگی به کمک مشخص کردن آنها با برچسب بود. البته این سرویس مشکلاتی با زبان فارسی داشت که بیشتر به نمایش کلمات کلیدی مربوط می‌شد. به هر حال این سایت را شرکت فیدبرنر خریداری کرد و -بعد از چندین ماه انتظار- الان چند روزی است -فکر می‌کنم- که احتمالاً به کمک قابلیتهای این سرویس امکان تعقیب آمار بازدیدکنندگان را هم به فهرست خدمات خود اضافه کرده است.

سرویس آمار بازدیدهای فیدبرنر

سرویس 103bees.com هم از آن سرویسهای آمارگیریی است که تلاش می‌کند به صورت تخصصی اطلاعات آماری مربوط به مراجعات از طریق موتورهای جستجو را استخراج کند. این سرویس آن زمانی که من آن را آزمایش می‌کردن با فارسی مشکل داشت که الان این مشکلات حل شده.

103bees

سرویس دیگری که مدتی است به کمک آن فعالیتهای بازدیدکنندگان یک بخش جانبی از اینجا را زیر نظر گرفته‌ام CLICKTALE نام دارد. هر چند این سرویس تمامی بازدیدها را پوشش نمی‌دهد اما یک ویژگی خاص دارد و آن این که حرکات بازدیدکنندگان را (این که چطور در صفحه حرکت کرده‌اند و روی کدام لینکها کلیک کرده‌اند) به صورت متحرک پخش مجدد می‌کند و این می‌تواند برای کسانی که قصد دارند به صورت علمی‌تری رفتارهای بازدیدکنندگان سایتها را مورد بررسی قرار دهند، علاقمندیهای آنها را بسنجند و نقاط جالب توجه صفحات از نظر آنها را پیدا کنند بسیار مفید باشد.

clicktale

کسانی که از وردپرس استفاده می‌کنند می‌توانند به کمک این افزونه نیز آمار بازیدکنندگان خود را تعقیب کنند که در نوع خود جالب است و با عبارات فارسی هم مشکلی ندارد.

سرویس measuremap که مدتها پیش توسط گوگل خریداری شد و ثبت نام در آن فقط با دریافت دعوتنامه امکانپذیر است از آن سرویسهایی است که مدتهاست آرزوی استفاده از آن را دارم. این سرویس همانند بلاگبیت مختص وبلاگ و وبلاگداران طراحی شده و مدتهاست که به صورت آزمایشی کار می‌کند و به صورت محدود کاربر می‌پذیرد.

در پایان این نوشته بد نیست به چند نکته در مورد انتخاب سرویسهای آمارگیری و نحوه‌ی استفاده از خدمات آنها اشاره کنم:

یک نکته مهم در انتخاب سرویس آمارگیری آن است که سعی شود سرویس آمارگیریی انتخاب شود که بازدیدهای ماشینی (رباتهای خزنده‌ی موتورهای جستجو) را با آمار بازدید واقعی مخلوط نکند. در واقع اکثر سرویسهای آمارگیری جدید، چون اطلاعات بازدیدها را با استفاده از کدهای جاوااسکریپت جمع‌آوری می‌کنند و بازدیدکنندگان ماشینی معمولاً این کدها را نادیده می‌گیرند یا توانایی اجرای آنها را ندارند خود به خود این خاصیت را دارند.

من روی نکته‌ی دیگری هم حساسم و آن این که دوست ندارم سرویس آمارگیری با گذاشتن لوگو، آیکون یا عکسی از سرویس مورد نظر در سایت فعال شود. معمولاً -برای من یکی حداقل- پیدا کردن جای مناسبی برای این لوگو سخت است، شکل اکثر این لوگوها هم به مذاق من خوش نمی‌آید، غیر از اینها فکر زمانی را بکنید که این سرویس‌دهنده‌ها به دلایل مختلف در دسترس نیستند و غیر از کندیهای ناشی از این قضیه، باعث بروز به‌هم‌ریختگیهای غیرقابل پیشبینی در قالب صفحات می‌شوند.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه شود این است که سعی کنید در صورت امکان کدهای جاوااسکریپت ارائه شده از سوی سرویسهای آمارگیری را در پایین‌ترین قسمت ممکن در قالب صفحات (مثلاً قبل از تگ </body>) قرار دهید. این کار باعث می‌شود که کندی بارگذاری اسکریپت یا در دسترس نبودن سرویس آمارگیری انتخاب شده باعث ایجاد مشکلات کمتری برای بازدیدکننده‌ی سایت شود.

چرا سایتم را ثبت نمی کنم؟

طرح ساماندهی سایتهای اینترنتی به نظرم یک طرح ناشیانه است برای اعمال حاکمیت بر حوزه‌ی تولید و نشر محتوای مجازی: طرحی است که متولیان آن دید درستی نسبت به ماهیت اینترنت و کارکردهای آن ندارند و تنها هدفشان کنترل و مهار فضایی است که تجربه‌های اخیرشان آن را فضایی خطرناک و نیازمند کنترل نشان داده.

سایتم را ثبت نمی کنماصرار احتمالی بر اجرای این طرح باعث ضعف جریان تولید محتوای فارسی بر روی وب خواهد شد و باعث خواهد شد فارسی‌نویسان، دیگر رغبتی به حضور در این فضا به صورت شفاف و با ذکر مشخصات واقعی خود نشان ندهند. کسانی که می‌توانند با تکیه بر زبانی غیر از فارسی در این فضا حضور داشته باشند در ازای رهایی از خطرات احتمالی استفاده از این زبان (مسدود شدن سایتها، اجبار به پاسخگویی در قبال مطالب نه چندان جدی و بااهمیت، متهم شدن به عناوین گوناگون و …) از زبانهای دیگر برای حضور در این فضا استفاده خواهند کرد و در هر صورت، تبعات این طرح برای جامعه‌ی اینترنتی فارسی زبان جز ضرر چیز دیگری نخواهد بود.

باید منتظر ماند و دید تفکر پشت این طرح برای اجرایی کردن آن تا کجا پیش خواهد رفت.

پی‌نوشت: اگر تمایل دارید این لوگو را در سایت یا وبلاگ خود بگذارید اینجا را ببینید.

گربه، گوشت و باقی قضایا

این تکه‌هایی از جواب یک ایمیل است و مال خیلی وقت پیش، یک دفعه نمی‌دانم چرا یادش افتادم و هوس کردم بگذارمش اینجا. البته مطمئن نیستم که به این حرفهایی که آن وقت زده باشم کاملاً اعتقاد داشته باشم! :

در مورد وبلاگ و وبلاگستان و اینجور حرفها خوب میدونی نمیخوام بگم من مثلا یه جور جدایی فکر میکنم و اینجور حرفها، اما فکر میکنم در همین حدی که با ملت ارتباط دارم برای من کافیه. مهم هم نیست که روزانه ۱ نفر وبلاگ منو میخونه یا ۱۰۰۰ تا (هیچ مشکلی هم ندارم اگه فکر کنی مثلاً گربه دستش به گوشت نمیرسه … ، چون واقعاً شاید علت این که اینجوری فکر میکنم همین باشه 😉 )، چون این کاری که دارم میکنم جدا از این که چند نفر دارن میخوننش خودمو ارضا میکنه، همین هم کافیه.

میدونی وبلاگ هدف نیست، برای من یکی یه بازیچه است، یه فعالیت جانبیه، اما من با این فعالیت جانبی دارم یه هدف جدی رو دنبال میکنم و اونم اینه که فردا وقتی یه بنده خدایی یه کلمه ی فارسی رو جستجو میکنه حداقل به کمک امثال ماها یکی دو تا نتیجه خوب دم دستش بیاد تا احساس نکنه که واسه این که اطلاعات مفیدی رو که دنبالشه پیدا کنه حتماً باید قید زبون مادریشو بزنه و مثلاً اگه انگلیسی سرچ نکنه به جایی نمیرسه.

ببخشید اگه جمله‌بندیهایم و طرز نوشتنم غیرآدمیزادی و غیرقابل درک بود و موفق باشی.

شاید خیلی مهم نباشد

۱- نمی‌دانم شما نقاشیهای پیش از دبستانتان، دفتر مشقهای دوره‌ی ابتداییتان، دستنوشته‌های دوره‌های سنی دور یا چیزهایی مشابه اینها را هنوز دارید و نگه می‌دارید یا نه. فکر می‌کنم وبلاگ -فارغ از ارزش مطالب تولیدی یا حتی صرفاً توزیعی ;)- می‌تواند برای کسانی -مثل خود من- که دوست دارند از گذشته‌های خودشان یادگارهایی از آن دست داشته باشند یک ابزار و راهکار جالب باشد و شاید فقط یادگاری درست کردن برای آینده بتواند یک هدف کافی و یا تنها هدف یک وبلاگنویس از وبلاگ نوشتنش باشد.

۲- دارم فکر می‌کنم به این که چقدر سخت با فارسی ِ کتابی می‌شود حرف زد: آیا استفاده از زبان محاوره برای نوشتن کار درستی است؟ زبان محاوره‌ایی که احتمالاً اساساً لهجه‌ی بومی نویسنده‌ی مطالب و حجم بالایی از مخاطبانش نیست و علی رغم این موضوع، احتمالاً هم او و هم همان دسته از مخاطبانش با این زبان مشکلی ندارند (یا شاید من اشتباه می‌کنم و دارند؟!).

۳- جملات بلند را چند درصد از خوانندگان تا آخر می‌خوانند و از آن عده‌ای که می‌خوانند چند درصدشان مجبور می‌شوند برای فهمیدن معنای جمله آن را از نو مرور کنند یا از تلاش مجدد برای درک آن منصرف می‌شوند؟

رسانه‌های شخصی و درون سازمانی

شرکت گاز که بودم یکی از کارهای جنبی ِ در آن روزها به نظرم کم‌اهمیت اما در این روزها به نظرم پراهمیتم، طراحی یک سایت درون سازمانی (اینترانت یا شبکه‌ی اطلاع‌رسانی داخلی) بود. هدف اولیه این بود که در گام اول افراد سازمان را با درج مطالب سرگرم‌کننده و جذاب نسبت به این پدیده علاقمند کنیم تا به این ترتیب آنها نشانی اینترانت را به خاطر بسپارند و آن را صفحه‌ی اول مرورگر پیش فرضشان قرار دهند و هر روز به آن سر بزدند. به مرور سعی کردیم مطالب جدی، اطلاعیه‌ها و اخبار درون سازمانی را با استفاده از این رسانه‌ی پرطرفدار در دسترس قرار دهیم و این رسانه را از یک «پاتوق» و مرکز تفریحی مجازی به مرکز دریافت آخرین اخبار سازمان تبدیل کنیم که حتی کم کردن فرکانس درج مطالب تفریحی (با وجود درآوردن سر و صدای مخاطبین این رسانه) از میزان مراجعه به آن نکاست.

شبکه اطلاع رسانی داخلی شرکت گاز استان مرکزی

البته خوب یک اشکال مهم در اینجا وجود داشت و آن این که این رسانه تقریباً یک رسانه‌ی یک طرفه بود. البته مخاطبین می‌توانستند پیشنهادات خود را از طریق این رسانه مطرح کنند یا در نظرسنجیهای آن شرکت کنند اما در تولید محتوای رسانه‌ی درون‌سازمانی شرکت نداشتند. در چنین رسانه‌ای پس از مدتی در صورتی که تولیدکننده (یا تولیدکنندگان) اصلی محتوا از سازمان خارج شوند یا سایر وظایف محوله به آنها اجازه‌ی رسیدگی به این فعالیت را ندهد این شبکه‌ی اطلاع رسانی به یک رسانه‌ی مرده با اطلاعات قدیمی و از رده خارج تبدیل خواهد شد که توان تحقق اهداف از پیش تعیین شده برای آن را نخواهد داشت.

بگذریم! هدف از طرح این مسأله چیز دیگری بود. داشتم فکر می‌کردم بسیاری از ما در طول تجربه‌های کاری، درسی، تحقیقاتی و … خود به مشکلاتی برمی‌خوریم که پیدا کردن راه حلهای آنها زمانبر و گاهی هزینه‌بر است. اما در عین حال زیاد پیش می‌آید که در یک موقعیت زمانی دیگر به همان مشکل قبلی بربخوریم و به لحاظ در دسترس نبودن یا از بین رفتن منابع اطلاعاتی یافته شده‌ی قبلی مجبور شویم هزینه‌های زمانی و مالی گذشته را تکرار کنیم. نمونه‌ی خیلی بارزش درصد بالای جستجوهای اینترنتی تکراری است که برای یافتن راه حل مسائل مشابه انجام می‌دهیم که شاید یکی از امکانات جدید گوگل (تاریخچه‌ی جستجوها) راه حلی برای رفع این معضل باشد. این معضل گاهی به صورت دیگری هم در تیمهای کاری یا تحقیقاتی نمود پیدا می‌کند: آن هم به این صورت که برای حل مشکلات مشابه، افراد مختلف، به صورت موازی دنبال راه‌حل می‌گردند و در کل، هزینه‌های تیم (یا سازمان) را بالا می‌برند و زمان دستیابی به هدف یا تولید محصول را افزایش می‌دهند.

آیا استفاده از ابزارهای تولید محتوی و وبلاگها نمی‌تواند یک راه حل مؤثر برای حل این مشکل باشد؟ وبلاگها معمولاً حالت شخصی دارند و با وجود آن که بسیاری به مطالب آن دسترسی دارند اگر محتوای آن توسط نویسنده تولید شده باشد و موضوع آن کاری یا تحقیقاتی باشد بزرگترین استفاده کننده از آن خود نویسنده خواهد بود (البته این فرضیه ممکن است فقط در مورد خود من مصداق داشته باشد!). بگذارید طور دیگری مطلب را بگویم. شما دو انتخاب دارید: انتخاب اول این است که تجربیات خود را در یادداشتهای محرمانه و شخصیتان بنویسید و آن را در گاوصندوق شخصیتان نگهداری کنید تا هر وقت خواستید فقط خودتان آن را بخوانید. انتخاب دیگر آن است که تجربیات خودتان را در قالب راهنمایی برای دیگران بنویسید و آن را در تابلوی اعلاناتی که روزانه چند ده، صد یا هزار بازدیدکننده دارد بچسبانید. شما کدام مورد را انتخاب می‌کنید؟! من برای اولی انگیزه‌ای ندارم و آن را بیهوده‌تر از آنی می‌دانم که برایش وقت بگذارم. اما برای دومی، انگیزه دارم. حداقلش این است که (حتی اگر از نوشته‌های خودم استفاده نکنم استفاده‌ی دیگری از آنها می‌کنم و آن این است که ) خودم را در کار (یا موضوعات مورد علاقه‌ی) خودم حرفه‌ای و جدی نشان می‌دهم و به این ترتیب ممکن است با استفاده از ابزارهای ارتباطی روز، افرادی (=دوستانی) با علاقه‌های مشابه و حرفه‌ای در سطح خودم یا بالاتر پیدا کنم یا امکان همکاری در تیمهای حرفه‌ای را به کمک تجارب انتشار یافته‌ام پیدا کنم.

البته برای سازمانها و تیمهای تحقیقاتیی که برای آنها محرمانگی و عدم انتشار اسرار کاری از اصول اولیه‌ی بقا در بازارهای رقابتی به شمار می‌رود ممکن است نشر این گونه‌ی دستاوردها یک اشتباه مهلک باشد. در مورد این گونه سازمانها به نظرم استفاده از الگویی شبیه یک شبکه‌ی اطلاع‌رسانی داخلی با امکانات نشر و به اشتراک گذاری اطلاعات برای تمام افراد درگیر با پروژه‌ها، مدل قابل قبول‌تری باشد که محتوای تولید شده در طی آن فرایند می‌تواند حتی با گذشت زمان و از بین رفتن حساسیت روی یافته‌های قدیمی با تأخیر زمانی در سطح وسیع منتشر شود و امکان استفاده از آن برای همه‌ی علاقمندان فراهم آید.

پیشنهادهایی برای معماری اطلاعات وبلاگهای غیرخبری

این مطلب ترجمه‌ایست از نوشته‌ای با عنوان چرا هر چیزی که شما فکر می‌کنید درباره‌ی ساختار وبلاگ می‌دانید نادرست است؟!، که محض تکمیل این بحث آماده‌اش کرده‌ام.

مسأله‌ی مهمی که اینجا به راحتی به چشم می‌آید تفاوتهای اساسی بین مخاطبان این وبلاگ و وبلاگخوانهای فارسی زبان است. نظری به آمار مراجعین ارائه شده بیندازید و میزان استفاده از خبرخوانها را در میان مخاطبین این وبلاگ با میزان شناخت وبگردان فارسی‌زبان از این پدیده مقایسه کنید. از جانب دیگر در طرف وبلاگنویس نیز تفاوت عمده وجود دارد: وجود سیستمهای درآمدزایی همچون تبلیغات پرداخت در ازای کلیک و همچنین دید حرفه‌ای و علمی نسبت به پدیده‌ی نشر افکار، باعث شده تولید محتوای مفید و جذب مخاطب به واسطه‌ی آن، دیگر شکل یک فعالیت شخصی و جنبی را نداشته باشد. علاوه بر آن مطالعه‌ی رفتارهای مطالعه‌ای خوانندگان و کار روی مسائلی مثل این که چشم خواننده چطور مطالب روی صفحه‌ی مانیتور را دنبال می‌کند (!) تبدیل به بحثهای مورد علاقه‌ی تولیدکنندگان محتوای این جامعه‌ی وبلاگی شده است.

نویسنده‌ی این مطلب معتقد است که از آنجا که روش پیش فرض ارائه‌ی مطالب در خبرخوانها روش معمول ترتیب نزولی تاریخ انتشار است بهتر است یا حتی لازم است در طراحی ساختار ارائه‌ی مطالب وبلاگهایی که مطالبشان به تاریخ انتشار وابستگی ندارد (خبری نیستند) از ساختار دیگری که برای مخاطبان تازه‌وارد مفیدتر است استفاده شود.

ادامه خواندن “پیشنهادهایی برای معماری اطلاعات وبلاگهای غیرخبری”

روشهای ابتکاری نمایش مطالب در وبلاگها

نحوه‌ی نمایش مطالب وبلاگها تقریباً همه جا یکسان است: جدیدترین مطالب در صفحه‌ی اول قرار می‌گیرند و مطالب قدیمی به بایگانی منتقل می‌شود. اصلاً این نحوه‌ی نمایش مطالب برای بسیاری از ما یک جور تعریف از وبلاگ است. اما این شکل نمایش مطالب گاهی ضعفهایی دارد که وبلاگنویسان را به فکر تغییر این روند می‌اندازد. مهمترین ضعف این نحوه‌ی نمایش، از دید خارج شدن مطالب برجسته یا پرخواهان و پرخواننده‌ی یک وبلاگ است که ممکن است وبلاگنویس دوست نداشته باشد به همین راحتی و صرف انتقال به بایگانی از دید خواننده خارج شود. راهکارهایی برای برطرف کردن این ضعف اندیشیده شده. استفاده از خروجیهای سیستمهای آمارگیری و نمایش چند مطلب پرخواننده در صفحه‌ی اول یکی از این راهکارها بوده است. یک راهکار دیگر برای حل این مشکل را در این وبلاگ می‌بینید: امکان انتخاب سه شکل نمایش متفاوت مطالب از سوی بازدیدکننده. به این ترتیب بازدیدکننده‌ای که تازه به این وبلاگ می‌رسد می‌تواند به سرعت به بهترین مطالب وبلاگ دست پیدا کند.

technosailor.com

حاشیه: بیشتر وقت امروزم به طراحی و تکمیل عنوانهای منوی بالایی اینجا گذشت. این منو علاوه بر آن که باعث می‌شود ستون سمت راست کمی خلوت‌تر شود (بایگانی و روزانه‌ها که حالا اسمش شده پیوندها را به آنجا منتقل کرده‌ام) به اندازه‌ی کافی انعطاف‌پذیر است و می‌توانم با استفاده از آن راحت‌تر صفحات و مطالب غیروبلاگی را در دسترس قرار دهم.

منوی بالای وبلاگ

نتایج یک نظرسنجی

نتایج یک نظرسنجی تلفنی که از سوی مؤسسه‌ای در آمریکا و به روش گرفتن شماره‌های تصادفی و پرسش از مخاطبان انجام شده دربردارنده‌ی آمار و ارقام جالبی راجع به وبلاگنویسان است که می‌توانید نتایج کامل آن و همچنین فهرست سؤالهای پرسیده شده را از اینجا دریافت کنید.

بر اساس این نظرسنجی ۸% از کاربران اینترنت این جامعه‌ی آماری وبلاگ می‌نویسند و ۳۹% آنها وبلاگ می‌خوانند (پاسخی برای این پرسش). موضوع ۳۷% از وبلاگها زندگی روزمره و تجربیات شخصی افراد است.

نیمی از وبلاگنویسان (۵۲%) انگیزه‌ی اصلی خود را از وبلاگ نوشتن تشریح خلاقانه و به اشتراک گذاری تجربیات شخصیشان عنوان کرده‌اند و علاوه بر آنها ۲۵% دیگر نیز این دلیل را به عنوان محرک ثانویه و کم‌اهمیت‌تر وبلاگنویسیشان اعلام کرده‌اند.

۳۷% از وبلاگنویسان در درجه‌ی اول از وبلاگهایشان به عنوان راهکاری برای ارتباط و تماس با دوستان و آشنایانشان یا آشنایی با افراد جدید استفاده می‌کنند و علاوه بر آنها این دلیل، محرک ثانویه و کم‌اهمیت‌تر وبلاگنویسی ۳۴% دیگر از پرسش‌شوندگان نیز بوده است.

فقط ۱۵% از وبلاگنویسان وبلاگ را یک راهکار کسب درآمد می‌دانند.

دلیل اصلی وبلاگنویسی ۳۴% و دلیل ثانویه وبلاگنویسی ۳۰% از وبلاگنویسان به اشتراک گذاری مهارتهای عملی عنوان شده.

وبلاگهای اغلب وبلاگنویسان ِ بالای ۳۰ سال تخصصی و تک‌موضوعه هستند، حال آن که در وبلاگهای جوانترها (که ۵۴% پرسش شوندگان را تشکیل می‌داده‌اند) اغلب می‌توان از هر دری سخنی یافت.

یک سوم وبلاگنویسان گفته‌اند که برای مخاطبانشان می‌نویسند ولی بیشتر آنها برای خودشان می‌نویسند.

به وبلاگ ۹% از وبلاگنویسان در رسانه‌های خبری اشاره شده است.