دسته گل!

خوب! من اصلاً یک برنامه‌نویس حرفه‌ای وب نیستم و تخصصم چیز دیگری است. به همین خاطر هم اصلاً عجیب نیست که وقتی گذر فرصت‌طلبانی که اصطلاحاً هکر نامیده می‌شوند به کارهایی از این دست که چند سال پیش انجام داده‌ام و بعدها فقط گاه گاهی دستی به سر و رویشان کشیده‌ام می‌افتد از ضعفهای ابتدایی آن کارها کمال استفاده را بکنند و هنرشان را به رخ بکشند (محض رفع کنجکاوی بگویم که قصد ندارم به دسته‌گلم لینک بدهم ولی پیدا کردنش کار سختی نیست).

این خیلی مهم نیست! سر فرصت درستش می‌کنم. اما مشکل اینجا بود که سر ملیت این بابا (هکر را می‌گویم) با میزبان وب اختلاف داشتیم. من با مرور پایگاه داده‌های سایت قربانی و مشاهده‌ی جدول جدیدی که با اسمی شبیه به اسامی چینی نامگذاری شده بود حدس زده بودم طرف چینی بوده باشد. اما میزبان ِ وب ِ سایت با بررسی فایلهای لاگ سرور و بررسی آی‌پیهای بازدیدکنندگان طرف را اسرائیلی تشخیص داده بود. به هر حال، وضعیت را به حالت عادی برگرداندیم و من ِ خوش‌خیال با فکر این که طرف به هر صورت دیگر کرمش را ریخته و گذرش این طرفها نخواهد افتاد حتی کلمه عبورها را هم عوض نکردم و همین شد که امروز باز همان اتفاق افتاد. اما این بار با نشانه‌ای از جناب هکر:

هکر ترک

می‌بینید که ادعا می‌کند ترک (ترکیه با توجه به شواهد بعدی موجود در صفحه) است. البته امکان دارد این دومی همان اولی نبوده باشد و همینطور امکان دارد طرف دروغ بگوید. ولی مهم نیست به هر حال فعلاً مردمان تمامی ملتها دارند ما را مورد عنایت قرار می‌دهند و فکر می‌کنند ما ککمان می‌گزد! طرف نمی‌داند که در مملکت ما سایتهای سازمانها و وزارتخانه‌های بزرگ گاه تا چند سال به‌روز نمی‌شوند (تازه آنها را که می‌شوند گاهی آدم خجالت می‌کشد نشان بدهد و بگوید این سایت فلان سازمان عریض و طویل کشور من است) و هیچ مشکلی پیش نمی‌آید اگر یک سایت مرده‌ی دیگر نیز به مجموعه‌ی سایتهای مرده‌ی ادارات دولتی ما اضافه شود.

وقایع اخیر لبنان از نگاه وبلاگنویسان بحرینی

هیثم صباح وبلاگنویس بحرینی در مطلبی با عنوان آیا می‌دانستید که؟ به نقل از روزنامه‌ی کریستین ساینس مونیتور می‌نویسد:

آیا می‌دانستید که ۸۷ درصد لبنانیها از ستیز حزب‌الله با اسرائیل حمایت می‌کنند که این آمار نشان دهنده‌ی ۲۹ درصد رشد حامیان حزب الله نسبت به نظرسنجی صورت گرفته در ماه فوریه است؟ موضوع جالب‌تر، میزان حمایت بالای گروههای غیرشیعه از مقاومت حزب الله است: ۸۰ درصد مسیحیان، ۸۰ درصد دروزیها و ۸۹ درصد سنیهای شرکت کننده در این نظرسنجی از حامیان حزب الله بوده‌اند.

محمد المسکتی دیگر وبلاگنویس بحرینی حرفهای جالبی در مورد مبلغ کمک عربستان سعودی به لبنان دارد (نقل به مضمون):

عربستان سعودی پنجاه میلیون دلار به لبنان کمک کرد … . بد نیست در مورد این مبلغ کمی حساب و کتاب کنیم: درگیری لبنان با اسرائیل باعث شد نفت عربستان به جای بشکه‌ای ۷۸ دلار و ۱۸ سنت بشکه‌ای ۸۵ دلار به فروش برسد. حالا بیایید تولید روزانه‌ی نفت عربستان را که چیزی حدود ده و نیم الی یازده میلیون بشکه در روز است در میزان افزایش قیمت هر بشکه نفت تولیدی این کشور ضرب کنیم و میزان سود عربستان از این مناقشه را با میزان کمک اهداییش به لبنان مقایسه کنیم!

می‌توانید مطلب کامل را اینجا بخوانید.

انگار می دانستم

پخش مستقیم بازی ایتالیا-آلمان را ندیدم، پرتقال-فرانسه را هم همینطور (مثل خیلی بازیهای دیگر که با ساعت خواب یک آدم خوشخواب تداخل می‌کرد!). قبل از این دو بازی هم حدس نمی‌زدم که کدامیک برنده خواهد بود (راستی اگر دوست داشته باشید می‌توانید حدسهای من در مورد جام جهانی را پیش از شروع شدنش اینجا ببینید). اما صبح فردای هر کدام از همان بازیها، پس از بیدار شدن جالب بود که یک جورهایی انگار می‌دانستم چه تیمی برده! ایتالیا-آلمان را با کمی ناراحتی و پرتقال-فرانسه را با کمی آسودگی خاطر! برایم عجیب بود، گفتم یک جا بنویسمش بلکه بعداً اگر باز هم اتفاق افتاد بدانم که قبلاً سابقه‌ی دانستن نتیجه‌ی اتفاقی که در جریانش نبوده‌ام را داشته‌ام!

روزی امروز

روزی امروز

روزی امروز

روزی امروز

یک ایرانی

امشب کانال سه تکه‌هایی از فیلم ترمینال اسپیلبرگ را نشان داد. در این فیلم ویکتور که اهل کشور خیالی کراکوژیاست پس از ورود به فرودگاهی در نیویورک به جهت آغاز جنگ داخلی در کشورش و به رسمیت شناخته نشدن حکومت کشورش توسط آمریکا مجبور می‌شود مدتی طولانی در فرودگاه ماندگار شود. The Terminal در بین تحلیلهای فیلم اشاره شد به این که داستان این فیلم اقتباسی از سرگذشت واقعی یک ایرانی است که در فرودگاهی در فرانسه به سرنوشتی مشابه دچار شده بوده. مسأله جالبی بود، فکر کردم ارزش دارد جستجویی در مورد آن بکنم: آنچنان که در منابع آمده این ایرانی (مهران کریمی ناصری) بعد از آن که طبق ادعای خودش پس از ورود به فرودگاه شارل دوگل پاریس در سال ۱۹۸۸ مدارک شناسایی و پناهندگیش ربوده شد و نتوانست هویت خود را به اثبات برساند به دلیل آن که راه پس و پیش نداشت مقیم فرودگاه شد. حتی با وجود آن که در سال ۱۹۹۹ دولت فرانسه به او اجازه اقامت موقت و گذرنامه پناهندگی داد به دلیل آن که او (گویا به لحاظ مشکلات روانی پیش آمده) منکر هویت ایرانی خود شد و ادعا کرد هویت وی درست شناسایی نشده حاضر نشد قدم به خاک فرانسه بگذارد. او که گویا هنوز هم ساکن فرودگاه شارل دوگل فرانسه است و خود را «آقا، آلفرد» می‌نامد با همراهی یک نویسنده انگلیسی کتابی از زندگی خود به نام مرد ترمینال به چاپ رسانده است و تا کنون دو فیلم (+ و +) نیز با اقتباس از ماجرای او ساخته شده است (هر چند هیچگاه رسماً اعلام نشده که داستان فیلم اسپیلبرگ مقتبس از زندگی اوست اما به گزارش برخی منابع از جمله مجله گاردین شرکت سازنده فیلم (دریمورکز) دویست و پنجاه هزار دلار بابت حق امتیاز داستان کریمی ناصری به او پرداخت کرده است).