… I’m struggling to get used to the Tahoma “look”. There’s one character
that looks like a pregnant dung beetle hiding under a blade of grass,
and I can’t figure out what it is. …
از اینجا.
نوشتههای گاه و بیگاه حمیدرضا محمدی
… I’m struggling to get used to the Tahoma “look”. There’s one character
that looks like a pregnant dung beetle hiding under a blade of grass,
and I can’t figure out what it is. …
از اینجا.
این بیت معروف را در نظر داشته باشید (راستی این بیت از کیست؟):
میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است!
امروز به لطف حاشیهٔ دوستی در گنجور (اینجا) این بیت را دیدم:
گر ماه من ز مهر بود دور؛ دور نیست
تا بوده مهر و ماه ز هم دور بودهاند
رهی معیری
که مثل بیت اولی همزمان از دو فاصلهٔ حقیقی و مجازی صحبت میکند. به نظرم جالب آمد.
تبلیغ مایکروسافت برای ترغیب کاربران اینترنت اکسپلورر ۶ به استفاده از ویرایش ۸ آن را دیدهاید؟
شما شیر ۹ سال مانده را میخورید؟! اصل تبلیغ را در این صفحه ببینید. آمارهای جالبی هم در مورد امنیت ادعا شده برای اینترنت اکسپلورر ۸ ارائه داده.
راستی! شعار تبلیغاتی مایکروسافت برای اینترنت اکسپلورر ۷ را به خاطر دارید؟ : «ما صدای شما را شنیدیم…»
بعد از مشکلاتی که برای میزبانی گنجور پیش آمد تصمیم گرفتم این بار برای گنجور از یک شرکت معتبر خارجی خدمات میزبانی بگیرم و نهایتاً از مدیاتمپل که از شرکتهای توصیه شده توسط سایت وردپرس برای میزبانی وب بود خدمات میزبانی خریدیم.
نکتهٔ جالبی که در مورد سرویس میزبانی این شرکت نظرم را جلب کرد نحوهٔ سنجنش میزان استفاده از منابع در سرویس میزبانی گرید این شرکت است. جایی که با توجه به فضای ۱۰۰ گیگابایتی و پهنای باند یک ترابایتی (با هزینهٔ سالیانهٔ حدود ۲۰۰ دلار) محدودیتهای معمول میزبانهای وب عملاً کارایی ندارد.
این شرکت معیاری را به اسم GPU (ربطی به Graphics Processing Unit ندارد 😉 مخفف Grid Performance Unit است) طراحی کرده که بر اساس میزان مصرف منابع سیستم؛ کاربران را محدود میکند و جالب آن که گزارش کاملی که در این زمینه ارائه میدهد میتواند کاملاً کارایی لازم بر اشکالیابی و پیدا کردن اسکریپتهای ناکارا یا مشکلدار را داشته باشد.
این طرح به نظرم به راحتی میتواند مشکل شرکتهای میزبانی را حل کند تا به جای متهم کردن نمونه سایتهای تصادفی به مصرف بیش از حد منابع و مسدود کردن این گونه سایتها بر اساس حدس و گمان یا با استفاده از نرمافزارهای مشکوک بدون ارائهٔ گزارش و بدون اخطار قبلی یا بعدی (من حدس میزنم همین نرمافزار معلومالحال 😉 وبلاگ رازیگر نقطه کام را که عملاً مدتهاست بهروز نشده عامل مصرف بیش از حد منابع سیستم شناخته و تا به امروز برای بیش از چند هفته مسدودش کرده بدون آن که احتمالاً صاحب سایت از قضیه خبر داشته باشد. گواه این قضیه هم آن است که در کش گوگل هم همین قضیه به ثبت رسیده!) و نهایتاً عدم واکنش در مقابل تقاضا برای تأدیهٔ مبالغ پرداختی 😉 گلوگاههای فشار روی سرورها را پیدا کنند و روباتهای تخیلی را (که من حدس میزنم خزندهٔ موتورهای جستجو واقعیترین نمونههایشان باشند) به حمله و فشار روی سرورها متهم نکنند.
در مورد آیپد این روزها احتمالاً زیاد خواندهاید و شنیدهاید. اگر علاقمند هستید به نظرم این نوشته را از دید دوستی که در ایران این ابزار را خریداری کرده و استفاده کرده بخوانید (اینجا).
بشخصه چندان در مورد این وسیله کنجکاو نیستم. اما امروز نوشتهٔ جالبی را دیدم روی سایت گاردین، دربارهٔ آیپد که به نظرم طنز شیرینی دارد. دوست داشتید اینجا بخوانیدش (انگلیسی). خلاصهاش آن که آیپد را همان اول کار گرانترین مستطیل دنیا میخواند، تعریف میکند که چطور گاردین توانسته آیپد نویی را که در اولین روز عرضه از شیر مرغ هم نایابتر است (بدون خون و خونریزی) برایش تهیه کند. از سنگینی آن شکوه میکند و حدس میزند برنامهای برای آن نوشته شده باشد که میزان کالریی را که صاحب آیپد حین نگه داشتن آن مصرف میکنند بتواند محاسبه کند. اظهار میکند که صفحهٔ نمایش آن بازتاب بدی دارد و اولین چیزی که در آن میبینید چهرهٔ خودتان است و میگوید اثر انگشت روی آن میماند. برای اتصال دستگاه به کامپیوتر باید از آیتیونز استفاده کرد. آیتیونز را از هر جنایت نرمافزاری که مایکروسافت دنیا را به آن آلوده دو برابر بدتر میداند. صفحهٔ نمایش دستگاه را برای تماشای فیلم فوقالعاده و برای کتاب خواندن نامناسب میداند و در نهایت توصیه میکند که دوستداران یک چنین دستگاهی منتظر بمانند تا نمونهٔ ارزانتر و سبکترش بیاید.
نوشتهٔ دیگری که تصادفاً دیدمش و به نظرم جالب آمد گزارشی است در سایت بی.بی.سی انگلیسی در مورد مشابهتهای فیزیولوژیکی افراد مبتلا به شیزوفرنی و افراد صاحب ذهن خلاق. دوست داشتید بخوانیدش (اینجا).
یکی از قابلیتهای گنجور رومیزی این است که میتوانید به کمک آن یک یا چند بیت از یک شعر یا تمامی شعر را نشانهگذاری کنید تا بعداً بتوانید آن را راحتتر پیدا کنید.
برای نشانهگذاری یک بیت ابتدا باید شمارهگذاری را فعال کنید تا شمارههای ابیات در سمت راست آنها نمایش داده شود. بعد با کلیک بر روی هر شماره به جای آن یک ستاره نشان داده میشود که به معنای آن است که آن بیت نشانهگذاری شده. اگر روی ستاره دوباره کلیک کنید، ستاره برداشته میشود و جای آن را دوباره شمارهٔ بیت میگیرد. اگر میخواهید تمام بیتهای نشانهگذاری شده از این حالت خارج شوند روی دکمهٔ حذف نشانه کلیک کنید.
برای نشانهگذاری کل شعر (و نه یک یا چند بیت خاص) روی دکمهٔ نشانهگذاری روی نوار ابزار کلیک کنید.
فهرست نشانهها را میتوانید با کلیک بر روی دکمهٔ نشانهها روی نوار ابزار به صورت صفحهبندی شده ببینید و با کلیک بر روی دکمههای صفحهٔ بعد و صفحهٔ قبل بینشان حرکت کنید. اگر یک یا چند بیت خاص از شعر را نشانهگذاری کرده باشید در این فهرست، از متن شعر مصرع اول اولین بیت نشانهگذاری شده را مشاهده میکنید و اگر نه، مصرع اول کل شعر را.
نشانهها را میتوانید به کمک فرمانهای برونریزی (Export) و درونریزی (Import) از منوی نشانهها بین کامپیوترهای مختلف جابجا کنید یا از آنها پشتیبان تهیه کنید.
اینها چندتایی از ابیات زیبای سعدی هستند که در طول زمان من آنها را نشانهگذاری کردهام:
مگر آن که هر دو چشمش همه عمر بسته باشد
به ورع خلاص یابد ز فریب چشمبندان
حواستان بود که؟ کسی از فریب «چشمبندان» ممکن است در امان بماند که «چشمش در تمامی عمر بسته باشد».
تو که گفتهای تأمل نکنم جمال خوبان
بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی
این دو بیت متوالی از یک غزل:
جماعتی که نظر را حرام میگویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود
عجب فتادن مرد است در کمند غزال!
مقایسهٔ بر و روی معشوق با مردمان عادی (اگر در خواندن، جملهٔ «اعتقاد من این است که» را به حالت معترضه و متمم جملهٔ اصلی بخوانیم به نظرم رندانگی بیت دو چندان میشود):
اگر تو آدمیی -اعتقاد من این است
که- دیگران همه نقشند بر در حمام!
و این هم یک خودستایی شیرین -شاید هم کمی لوس- از سعدی:
من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس
زحمتم میدهد از بس که سخن شیرین است!
مگس زحمتش میداده! روی شعرش مینشسته!
روزنامهٔ اقتصاد پویا، یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، صفحهٔ آخر:
وقت کردید نگاهی به نسخهٔ PDF این صفحه از روزنامه بیندازید (اینجا)، اخبار جالب دیگری هم دارد، مثلاً این که محققان آلمانی چطور متوجه شدهاند که روباتها میتوانند برای انسانها خطرناک باشند و … .
سید حسن تقی زاده، کتاب «تاریخ علوم در اسلام» انتشارات فردوس، ۱۳۷۹، صفحهٔ ۲۵:
حکایت شده است از ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی که گوید سالی حج کردم و ایام تشریق را در منی بودم. شنیدم کسی صدا میکند «ای ابوالفرج!» ؛ پس خیال کردم شاید مرا میخواهد. لکن باز پیش خود گفتم در میان مردم اشخاص زیادی هستند که کنیهٔ ابوالفرج دارند و شاید دیگری را صدا میکند. پس جواب ندادم. وقتی دید کسی او را جواب نمیدهد صدا زد «ای ابوالفرج المعافی!» ؛ پس خواستم جواب بدهم باز گفتم بسا اتفاق میافتد که کسی دیگر هم اسم المعافی و کنیهٔ ابوالفرج داشته باشد و باز جواب ندادم. این دفعه صدا کرد «ای ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی!» ؛ پس مرا شکی نماند که مرا آواز میدهد. چه اسم و کنیهٔ من و اسم پدرم و شهر و وطن مرا نام برد. پس جلو رفتم و گفتم: «اینک منم چه میخواهی؟» گفت: «بلکه تو از نهروان مشرق هستی؟!» گفتم: «بلی!» گفت: «ما آن کسی را میخواهیم که از نهروان غرب است.» پس از مطابقت اسم و کنیه و اسم پدر و مسقط الرأس دو نفر تعجب کردم و فهمیدم که در مغرب جایی است که اسمش نهروان است غیر از نهروان عراق.
مؤلف؛ این حکایت را به این هدف آورده که به خواننده هشدار بدهد که نباید از تشابه اسامی و اماکن دچار اشتباه شود!
از متن یک مصاحبه با محمد حقوقی:
… بیهقی و امثال او به طور طبیعی از طرف راست کاغذ مینویسند، اما اکثر شاعران و بهتر است بگویم ناظمان از طرف چپ کاغذ. برای این که این قافیهها هستند که به شاعر دستور میدهند …
حد همین است، محد حقوقی، نشر قطره، صفحهٔ ۱۷۳