یار دوازدهم! : سایت رسمی مسابقات جام جهانی هم از این اصطلاح برای هواداران تیمها استفاده کرده است.
ژنرال مهدی : گزارشی از بازتاب، یک رمان ترکیهای که مهدی موعود در آن در قالب یک ژنرال ترک 😀 ظهور می کند و با حمایت ایران قدرتهای بزرگ را شکست میدهد!
نوشتههای گاه و بیگاه حمیدرضا محمدی
یار دوازدهم! : سایت رسمی مسابقات جام جهانی هم از این اصطلاح برای هواداران تیمها استفاده کرده است.
ژنرال مهدی : گزارشی از بازتاب، یک رمان ترکیهای که مهدی موعود در آن در قالب یک ژنرال ترک 😀 ظهور می کند و با حمایت ایران قدرتهای بزرگ را شکست میدهد!
الف- سرویس پک ۲ روی کامپیوتر خانگیم نصب نمیشد. یعنی نصب میشد، اما وقتی سیستم را دوباره راهاندازی میکرد دیگر هیچ وقت حتی در محیط Safe Mode بالا نمیآمد. پیشتر یکی دو بار به همین دلیل ویندوزم را (که معمولاً بعد از مدتی خو گرفتن به نظم و نرمافزارهای نصب شدهی آن از دست دادنش را مشکل میکند) از دست داده بودم. بالاخره تصمیم گرفتم برای نصب یک محیط برنامهنویسی که نیاز به این بروزرسانی دارد دلم را به دریا بزنم و یک بار دیگر سعی کنم. با وجود این که مجبور شدم از نو ویندوز نصب کنم، علت قضیه را فهمیدم. گفتم شاید به درد کسان دیگر هم بخورد چون خودم مدتها از این بروزرسانی ضروری محروم بودم. مشکل اینجا بود که من هاردم از نوع ساتا بود و مینبوردم گیگابایت جی ای ۸۶۵ و این مینبورد لازم است نرمافزار بایوسش برای رفع مشکلی که هنگام استفاده از هارد ساتا روی آن برای بروزرسانی سرویس پک ۲ به وجود میآید بروز شود. بروزرسانی بایوس با یکی از نرمافزارهای روی سیدی مینبرد به اسم @BIOS و با استفاده از یک ارتباط اینترنتی در مدت زمان نسبتاً کوتاهی انجام میپذیرد. (اخطار: بروزرسانی بایوس در صورتی که توسط افراد کم تجربه و نامطمئن و به صورت اشتباه انجام شود ممکن است سختافزار شما را دچار مشکل جدی نماید.) به هر حال بد نیست در برخورد با مشکلات نرمافزاری ناشناخته بروزرسانی میانافزار سختافزارهای قدیمیتر را هم به عنوان یک راه حل احتمالی مد نظر داشت.
ب- بعد از نصب ویندوز و در حین نصب نرمافزارها سعی کردم نوار ابزار گوگل ویرایش فایرفاکس را که روی ویندوز قبلی داشتم نصب کنم. تازه متوجه شدم که گوگل امکان دریافت این افزونه را به کاربران ایرانی نمیدهد. در واقع هر چه در این صفحه روی دکمه Agree and Install بزنید هیچ اتفاقی نمیافتد، چون مقصد فرم این آدرس است که آن هم وقتی مستقیم تایپ شود پیغام میدهد که در محدودهی کشور شما این نرمافزار قابل دریافت نیست.
در هر صورت به گونهای افزونه را دریافت کردم و اینجا گذاشتمش. برای نصب کافیست فایل مورد نظر را دریافت کنید و در نوار آدرس فایرفاکس نشانی درایوی را که افزونه را آنجا کپی کردهاید تایپ کنید و به پوشهی مورد نظر بروید و روی نام فایل کلیک کنید و مثل افزونههایی که از سایتهای عادی دریافت و نصب میکنید نصبش کنید.
پینوشت: کاربران فایرفاکس ۲ اینجا را ببینند.
دستخطم بد نیست، اما خوب اولاً خیلی کم با قلم و کاغذ سر و کار دارم و ثانیاً آدم تنبلی هستم (از بعضی جهات البته!). همینها کافیست که یک مشکل بزرگ داشته باشم و آن این که هر وقت مجبور میشوم چیزی را بنویسم طوری مینویسم که بعداً توسط هیچکس حتی خودم قابل بازخوانی نیست. پیش آمده که موقعیت حیثیتی بوده 😉 و مجبور شدهام ادعا بکنم که میتوانم دستنوشتههای خودم را بخوانم و خواندهام! اما اعتراف میکنم که در موارد مذکور همیشه از حافظهام کمک گرفتهام نه از توانایی دستخط خوانیم! به هر حال جدیداً مکالمات موبایل کاری را ضبط میکنم تا مشکل مورد بحث پیش نیاید، اما خوب برای مکالمات تلفنی ثابت مشکل هنوز به قوت خود باقیست!
صبحی مجبور شدم مشخصات تماس گیرنده را یادداشت کنم، تلفن طرف خوانا بود چون عدد بود، نشانیش را هم رمزگشایی 😉 کردم، مانده اسمش که نه در حافظهام مانده نه توانستم بخوانمش. خوب مجبورم برای کشف اسم طرف مثل هر دفعه که این مشکل پیش میآید برنامهای بچینم و ترتیب یک تماس مجدد را به بهانهای مجعول 😉 بدهم! اسم طرف را اینطوری نوشتهام:
نقدی بر طرح سیستم عامل ملی : حساب و کتابهای علیرضا شیرازی و کل کلش با یکی از دستاندرکاران طرح (نظرات نوشته)
شاید از گرمای کشندهای باشد که بعدازظهری در راه برگشت به خانه گریبانم را گرفت، شاید هم واقعاً این روزها زندگی برایم این قدر کند و کسل کننده شده. به هر حال قریب به دو ساعت و ربع به ساعت بالای سرم نگاه میکنم که روی شش و بیست و چند دقیقه خوابیده و فکر میکنم ساعت واقعاً شش و بیست و چند دقیقه است. بعد از این همه مدت تازه میفهمم قضیه چیست! آن هم نه به خاطر این که احساس کردم زمان دارد زیادی کند میگذرد بلکه به خاطر این که اتفاقی به ساعت روی دیوار خیره شده بودم! جالب اینجاست که دو عدد ساعت دیگر نزدیکتر از ساعت روی دیوار و دقیقاً روبروی من قرار گرفتهاند که در این دو ساعت و ربع زمان حتی یک نگاه به آنها نینداختم! (شخصی را میشناختم که مدیر انفورماتیک یکی از سازمانها بود، یکی از سؤالات مصاحبهی استخدامیش اینطوری بود که وقتی طرف جلوی کامپیوتر نشسته بود ازش میپرسید: «ساعت چنده؟»، به زعم آقا اگر طرف به ساعت روی مچش نگاه میکرد و سراغ ساعت ویندوز نمیرفت خیلی کامپیوتری و کامپیوتربلد نبود!)
این نوشته مربوط به چهار سال پیش است و برای جام جهانی فعلی کاربرد ندارد.
آیا میدانستید که با یک ارتباط اینترنتی معمولی از طریق مودم میتوان فوتبالهای جام جهانی را به صورت زنده و بدون قطعی تصویر تماشا کرد؟ نکته جالبتر آن است که نیاز به هیچ نرمافزار اضافیی هم نیست. زندهی زنده هم هست. باور نمیکنید؟
کافی است در حین پخش مستقیم فوتبال به اینترنت وصل شوید، روی دکمه Start کلیک کنید، عنوان Run را انتخاب کنید، جلوی عنوان Open تایپ کنید:
telnet diego.ascii-wm.net 2006
و از پخش زنده فوتبال لذت ببرید. البته تصویرش یک کمی برفکی است ;)، صدا هم ندارد. نتیجهی بازی را بالای تصویر میبینید و همزمان میتوانید گزارش لحظه به لحظهی جریان بازی را پایین تصویر بخوانید. نشانیهای دیگر را اینجا ببینید.
پرچم اسرائیل دست غناییها چه میکرد؟ : بازی غنا – جمهوری چک (عکس)
«” آنقدر با سر به دیوار خانهمان هد زدم که گچ دیوار خانهمان ریخت ”.»
ای آدمهای «پست و حقیر»! ای شماها که فکر میکنید فوتبال فقط یک بازی است با یک توپ و دو دروازه و چند نفر فوتبالیست که البته همگی غیر از یک نفر جزء «جماعت لمپن» و از «سطح فرهنگی خاص» هستند! فکر کردید فوتبال به همین سادگی است که «زمان بازی که میشود همه کارشناس میشوید»؟
«با افتخار ممکلمتمان چه میکنید؟» «عوض روحیه دادن و تشویق» و گفتن این که الهی صد سال دیگر کاپیتان تیم ملی باشی فقط به خاطر این که «تیم چهارم جهان را» نبردیم «کاپیتان تیم را که حتی یک پاس اشتباه هم نداده است» (چون اصلاً توپی به پایش نخورده و اگر هم خورده پاس نداده) «زیر انتقاد و فحش میگیرید و اشک او را در میآورید»؟ «خجالت هم خوب چیزی است به خدا. بس کنید آقایان. بس کنید. راههای بهتری هم برای ابراز وجود هست.» مگر نمیگویید بازی مکزیک را! در آن بازی «میرزاپور پاس اشتباه داده است، مهدویکیا میخواهد از ۵۰ متری گل بزند، رضایی توپ را لو داده و گل خوردیم، کریمی در زمین راه رفته، مربی تعویضهایش درست نبوده، همه بازیکنان در نیمه دوم بد بازی کردهاند» البته دایی که خودتان هم معترفید که اصلاً بازی نکرده که بخواهد بازیش خوب باشد یا بد. او «اسطورهی ما بوده بر فراز یک قرن»! چرا آن وقت که آن همه گل میزد اینها را نمیگفتید؟ حالا که پیر شد یادتان رفت؟ احترام سن و سال کجا رفت؟
«او بازیکن با اخلاقی است. در اوج بیسر و صدا، بدون جار و جنجال کار خودش را میکند. البته او با هیچ کس تعارف ندارد و آنجا که حق پایمال میشود میایستد و حقش را میگیرد.» «او دیر فوتبال را شروع کرده» حالا به همین زودی تمامش کند؟ مگر نمیدانید که «تا سالها» بلکه قرنها «مثل دایی نخواهد آمد»؟ مگر نمیدانید «او اسطورهای است که تا ابد سایهاش بر فوتبال ما و کشور ما سنگینی میکند»؟ مگر نمیدانید که «دایی در تمام سالهایی که به فوتبال مشغول بوده است، یک قران از پولهایش را از ایران خارج نکرده است»؟ فقط همین را میخواستید؟ میخواستید بازی با پرتقال او نباشد؟ من کلی برای بازی پرتقال برنامهریزی کرده بودم که دایی بیاید یک گل بزند و آن وقت ما افتخار کنیم. حالا هم عیبی ندارد. بازی با آنگولا میآید و پنج گل میزند (تا به عدد سورههای قرآن برای تیم ملی گل زده باشد) و آن وقت میفهمید که اگر بازی با پرتقال هم بود ما اینجوری نمیباختیم بلکه یک جور دیگر. «عقل نداریم، چشم که داریم.» ای «بقالها و چقالها و نقالها!»
اصل حرفهایم را اینجا بخوانید.
خواستم فقط یک یادآوری بکنم (بعد از قرنها 😉 ) که این نوشته نقدی است بر بزرگنمایی و بت سازیهایی که در دفاع از شخصیتها بروز میکند و بیش از آن که هدف این نوشته زیر سؤال بردن شخصیت دایی باشد، هدفش ایجاد سؤال در مورد این گونه دفاعهای دربست و صددرصدی از شخصیتهاست که مطمئنا بیشتر باعث زیر سؤال رفتن آنها میشود. هر چند مطمئناً لحن بیسوادانه و آماتوری نوشتن من بسیاری را به اشتباه انداخته و میاندازد (به همین دلیل نظرات را بستهام تا باعث خون و خونریزی نشود 😉 ).
درست تقلب کنیم یا درست «کپ» بزنیم! : مطلب خواندنیی است. نویسنده استادی است که میپندارد آن دسته از دانشجویانش که ناشیانه تقلب میکنند او را احمق فرض کردهاند و به او توهین میکنند. آنها باید یاد بگیرند که چطور درست «کپ» بزنند!
تحليل نشانه شناختی سرود فوتبال : سيبستان
این روزها چند روز یک بار ایمیلهای تبلیغاتیی از سامسونگ دریافت میکنم که علت دریافتشان را نمیدانم. خیلی وقت پیش چند باری با سایت سامسونگ سر و کار داشتهام و احتمال دارد نشانی ایمیلم را هم آنجا وارد کرده باشم اما این دلیل خوبی برای دریافت این نامههای ناخواسته آن هم بعد از گذشت ماهها از تعامل با یک وب سایت نیست چرا که من معمولاً هر جا پیشنهادی برای دریافت خبرنامه و مانند آنها میبینم (جز در موارد خیلی خاص) از انتخاب آن خودداری میکنم و علاوه بر آن این نامهها یک ویژگی خاص دارند و آن این که گزینهای برای قطع اشتراک ندارند.
سامسونگ اعتباری جهانی دارد هر چند در مورد اوریجینال بودن ایدهها و طرحهایش جای بحث وجود دارد. این شرکت نمیتواند و نباید همانند شرکتهای نامعتبر با عملکرد مشکوک عمل کند، تصور هم نمیکنم سود مالی انتشار هرزنامههایی از این دست ارزش خدشهای را که به اعتبار این شرکت وارد میشود داشته باشد. هر چند شاید قضیه آن طوری که من فکر میکنم (یعنی رو آوردن این شرکت به ارسال ایمیلهای تبلیغاتی در حجم وسیع) نباشد اما ارسال ایمیلهای این گونه (بدون ارائه امکان قطع اشتراک احتمالی برای دریافت کننده) میتواند نشانهی این باشد که شرکتهایی از این دست علی رغم پیشرفتهایشان در عرصه فنی در عرصه تعامل با مشتری و فرهنگ تبلیغات و بازاریابی عقبماندهاند.
به این بهانه بد نیست اشاره کنم که امکان دریافت مطالب وبلاگ را از طریق ایمیل به عنوانهای ستون سمت راست اضافه کردم (عنوان مشترک شوید)، البته میتوانید مطمئن باشید که این سرویس (که با استفاده از خدمات این سایت کار میکند) هر زمان که بخواهید به شما امکان قطع اشتراکتان را میدهد ;).