دربارهٔ من:
آخرین نظردهندگان:
- Anonymous دربارهٔ تماشای ریحان
- لیام دربارهٔ @hrmoh
- سمانه ، م دربارهٔ @hrmoh
- M دربارهٔ شرح یک تجربه: سیانوژن روی گوشی LG Optimus 4X
- مسعود دربارهٔ @hrmoh
مشترک شوید:
ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.
جستجو:
جدی نگیرید!
۸۵/۱۰/۳۰خواهرزادهی بزرگم کلاس پنجم ابتدایی است و در یک مدرسهی عادی دولتی درس میخواند. برایم خیلی عجیب بود وقتی دستش کتاب تست دیدم و فهمیدم که مدرسهشان با تأکید عجیبی دارد با اینها تست کار میکند. تست برای دانشآموز ابتدایی؟!
فکر میکنم نظام آموزشی ما مشکلات جدی دارد. در نظام آموزشی چیزی که با نمره و قبولی تشویق میشود محفوظات از یک طرف و فرمولچینی و مقدارگذاری از طرف دیگر است. نظام آموزشی ما تلاش میکند دانشآموزان (و در ردههای بالاتر دانشجویان) را فقط «باسواد» کند و چیزی که این وسط فراموش میشود یا حداکثر در حد فعالیتهای قابل حذف ِ «فوق برنامه» به آن پرداخته میشود «خلاقیت» و «ابتکار» است. سعی کنید -اگر میشناسید- محصولات دستچین شده و نمونهی این نظام آموزشی را که همان فارغ التحصیلان بهترین دانشگاههای ما هستند در نظر آورید: خواهید دید که -فارغ از استثنائات- اینها حداکثر نیروهایی «ماهر» هستند که -در بهترین حالت- میتوانند روشهای از پیش طراحی شده را خوب پیاده کنند. اما آیا اینها میتوانند روشهای جدید ارائه دهند و برای مسائل راهکارهای خلاقانه ارائه دهند؟ اگر توانستهاند یا میتوانند، کدام یک از خلاقیتهای اینان -فارغ از تعارفها و بزرگنماییهای رسانههای دولتی ما- در نظام علمی/صنعتی دنیا مطرح شده و تحول به حساب آمده؟
نظام آموزشی ما به جای آن که روشهای استفاده از منابع را (که اولین گام در طراحی راهحلهای ابتکاری و خلاقانه میتواند باشد) به دانشآموزان بیاموزد تلاش میکند تا منابع دستچین شده را در ذهن آن جای دهد. فرایندی که زمانبر و پرزحمت است اما نمود قابل توجهی در حل مسائل روزمره ندارد. نظام آموزشی ما در بهترین حالت تلاش میکند به دانشآموزان دانش حل مسائل را بیاموزد اما برای درگیر کردن آن با مسائل و دید دادن به آنها راجع به ماهیت مسائل برنامهای ندارد.
راهحل این معضل نظام آموزشی ما را به نظرم باید فراتر از تغییر متون کتابهای درسی یا حتی دیکته کردن روشهای جدید به آموزگاران دنبال کرد. آموزگاران ما خودشان محصولات همین نظام آموزشی هستند و بعید است بتوانند مجریان نظام آموزشی درست و هدفمندی باشند که خودشان از آن بیبهره بودهاند و نسبت به آن دید درستی ندارند. استفاده از ابزارهای آموزش الکترونیک و جایگزینی نظام ارزیابی دانستهها با نظام ترغیب به خلاقیت از راهکارهای احتمالی ایجاد تغییر در این نظام میتوانند باشند.
تلویزیون کامپیوتری
۸۵/۱۰/۲۷خوب اگر موقعی که قصد خرید کارت تی وی داشتم کامپیوتر و اینترنتم درست و بهراه بود احتمالاً مارک و مدل دیگری را انتخاب میکردم، اما الان هم خیلی از پیشنهاد فروشنده و انتخاب همان لحظهای خودم یعنی PixelView PlayTV MPEG 8000GT ناراضی نیستم هر چند قبلاً با هیچ کارت تیوی دیگری سر و کار نداشتهام. البته ناراضی نبودن من دلیل توصیه به خرید یا تمجید از این سختافزار نیست چرا که الان میدانم با حدود همان قیمتی که برای این کارت پرداختهام میتوانستم مدل و مارک بهتر یا حداقل معروفتری را تهیه کنم.
نرمافزار همراه این کارت تیوی Honestech TVR 2.5 است که از پخش تلویزیون، رادیوی اف ام و نمایش تلهتکست پشتیبانی میکند. البته من احتمالاً چون هنوز آنتن هوایی ندارم تا کنون موفق به استفاده از قابلیت تلهتکست این نرمافزار نشدهام. دو سه روز پیش که تازه میخواستم درایور و نرمافزار کارتم را روی کامپیوتر (تازه تعمیر شدهام) نصب کنم این نرمافزار نصب نشد. در واقع نصاب این نرمافزار پیش از این که کاری بکند یک پیغام خطای عجیب و غریب میداد و بعد بسته میشد:
به همین خاطر مجبور شدم دنبال راه حلهای جایگزین باشم: اولین و دم دستترین راه حل نرمافزار Nero Home بود که کارت من را میشناخت اما با توجه به این که من آنتن هوایی نداشتم (و ندارم) نتوانستم از آن تصویر با کیفیت مناسب بگیرم. تا این که روز بعد به توصیه یکی از دوستان به جای «ایران» در تنظیمات کشور نرمافزار نرو «آلمان» را انتخاب کردم و توانستم کانالهای ۲، ۳، ۴ و شبکهی تهران را با کیفیت مناسب دریافت کنم (در واقع تنظیماتی که برای کشور ایران در این گونه نرمافزارها در نظر گرفته شده گویا خیلی تطابقی با سیستم پخش تلویزیونی ایران ندارد). برای نرمافزارهای بعدی هم همین تنظیم را انجام دادم و نتیجهی قابل قبولی گرفتم.
بعد از نرو سراغ یک نرمافزار رایگان و بازمتن به اسم K!TV رفتم. مشکل اولیهام با این نرمافزار این بود که این نرمافزار نام سختافزار پخش صدای کارت تیوی را در قسمت تنظیمات منبع صدا نشان نمیداد و فقط نام کارت صوتی اصلی دستگاه را میآورد. برای حل این مشکل کابل ورودی سیدیرام کارت صوتی را از سیدیرام جدا کردم و به کارت تیوی متصل کردم و به این ترتیب توانستم صدای کارت تیوی را با استفاده از کارت صوتی از طریق این نرمافزار دریافت کنم. این نرمافزار به نظرم خوشدستتر و جالبتر از نرو آمد و الان هم بیشتر، از آن استفاده میکنم. البته مشکل دیگر این نرمافزار (و همچنین نرو) این است که کنترل کارت تیوی من را پشتیبانی نمیکند. یک قابلیت جالب این نرمافزار آن است که میتوان با آن تصویر متحرک تلویزیون را به صورت پسزمینهی صفحهی دسکتاپ درآورد و در حین کار با کامپیوتر تلویزیون را هم در زمینه داشت (شبیه به این قابلیت وینامپ است و خاصیتهای آن را هم دارد).
برای حل مشکلم با نرمافزار همراه کارت تیوی، آن را هم با سازندهی کارت و هم با تولیدکنندهی نرمافزار مورد نظر مطرح کردم: هر چند اولی (سازنده کارت) زود جوابم را داد ولی پاسخش مفید و گرهگشا نبود، اما پاسخ دیرهنگام دومی مشکل را حل کرد: برای حل آن مشکل باید یک دایرکتوری را از روی سیستم پاک میکردم:
که این کار را کردم و مشکل نصب حل شد. این نرمافزار از کنترل از راه دور همراه کارت به خوبی پشتیبانی میکند و رادیوی اف.ام را هم پخش میکند و قابلیتهای ضبط از تلویزیون و رادیوی آن هم قابل قبول است. به گفتهی دوستان نرمافزار دیگری هم هست به اسم WinDVR که از اکثر کارتهای تیوی پشتیبانی میکند که من هنوز موفق به دریافت و نصب آن نشدهام.
چرا سایتم را ثبت نمی کنم؟
۸۵/۱۰/۲۵طرح ساماندهی سایتهای اینترنتی به نظرم یک طرح ناشیانه است برای اعمال حاکمیت بر حوزهی تولید و نشر محتوای مجازی: طرحی است که متولیان آن دید درستی نسبت به ماهیت اینترنت و کارکردهای آن ندارند و تنها هدفشان کنترل و مهار فضایی است که تجربههای اخیرشان آن را فضایی خطرناک و نیازمند کنترل نشان داده.
اصرار احتمالی بر اجرای این طرح باعث ضعف جریان تولید محتوای فارسی بر روی وب خواهد شد و باعث خواهد شد فارسینویسان، دیگر رغبتی به حضور در این فضا به صورت شفاف و با ذکر مشخصات واقعی خود نشان ندهند. کسانی که میتوانند با تکیه بر زبانی غیر از فارسی در این فضا حضور داشته باشند در ازای رهایی از خطرات احتمالی استفاده از این زبان (مسدود شدن سایتها، اجبار به پاسخگویی در قبال مطالب نه چندان جدی و بااهمیت، متهم شدن به عناوین گوناگون و …) از زبانهای دیگر برای حضور در این فضا استفاده خواهند کرد و در هر صورت، تبعات این طرح برای جامعهی اینترنتی فارسی زبان جز ضرر چیز دیگری نخواهد بود.
باید منتظر ماند و دید تفکر پشت این طرح برای اجرایی کردن آن تا کجا پیش خواهد رفت.
پینوشت: اگر تمایل دارید این لوگو را در سایت یا وبلاگ خود بگذارید اینجا را ببینید.
To Whom It May Concern
۸۵/۱۰/۲۴علت این فاصله طولانی بین نوشته ها در روزهای اخیرم خرابی کامپیوتر خانگیم بوده که امیدوارم علی رغم بدقولیهای قبلی به زودی برایم درستش کنند.
روزی امروز
۸۵/۱۰/۲۰سایتم را ثبت نمی کنم! : راهنمای قرار دادن این لوگو در سایت یا وبلاگتان
گیوه سنجانی
۸۵/۱۰/۱۰اگر شما هم مثل من اهل شهر کوچک یا دهاتی باشید که چندان معروف و شناخته شده نیست، احتمالاً هر وقت اسم شهر یا روستایتان را در کتابی، روزنامهای یا سایت معروفی میبینید ذوق زده میشوید. مثلاً من چند وقت پیش فهمیدم که نویسندهای روی شهر خیالی رمانش اسم شهر ما را گذاشته و این خیلی برایم جالب بود. همین دیروز هم توی تابلوی اعلانات شرکت یکی از همکاران یکی از شعرهای طنز ابوتراب جلی را گذاشته بود که در یک بیت آن به اسم شهر ما و صنایع دستی معروف آن اشاره شده:
چشمها چپ، دهان کج و کوله،
چهره چون گیوهی سنیجانی
هر چند بازنویسی دیگری از این شعر هم وجود دارد (لینک مستقیمش احتمالاً چند وقت دیگر مرحوم میشود 🙁 ) که نام شهر ما در آن نیست ولی با توجه به این که ابوتراب جلی چند وقتی را در اراک زندگی میکرده (و در نتیجه اسم دهات ما را شنیده بوده و میدانسته که گیوهی آن معروف است) و این که تفاوتهای این دو نسخه (نسخهی طاغوتی 😉 چاپ شده در مجلهی توفیق و نسخهی انقلابی 😉 چاپ شده در روزنامهی اطلاعات) به اندازهی یک بازبینی کامل است میشود مطمئن بود که در نسخهی اول اسم شهر ما را آورده بوده (در اینجا اسم شهر ما را سینجان نقل کرده، که به نظرم با توجه به ناهماهنگی با وزن شعر [=فعلاتن مفاعلن فعلن] همان سنیجان باید درست باشد، ضمن این که در مورد ریشه و معنی و مفهوم اسم شهرمان و ضبط درست آن من چیز زیادی نمیدانم [مثلاً در اینجا بدون ذکر منبعی گفته شده که معنای اسم «سنجان» میشود «آشیانهی عقاب»]، مدتهاست قصد دارم فرصت که پیدا کردم سری به کتابخانهای بزنم و در منبعی مثل لغتنامهی دهخدا دنبال ریشهی آن بگردم، چه میشد اگر طراحان دولتی پروژههای فناوری اطلاعات به جای طرحهایی مثل سیستم عامل ملی و … طرحهایی مثل آنلاین کردن لغتنامهی دهخدا یا طراحی یک مترجم آنلاین فارسی را ارائه میکردند تا در کنار پر شدن جیب طراحان و مجریان این گونه طرحها نهایتش یک منفعتی هم به خلق الله برسد! در تکمیل این حاشیه اشاره کنم که ضمن دلیشس گردیهای اخیرم یک سایت ترجمهی ماشینی را پیدا کردم که فارسی را هم پشتیبانی میکند!: نشانی این سایت).
برای تکمیل زنجیره مطالب بیربط این نوشته بد نیست به دو مطلب دیگر هم اشاره کنم: اول این که تازگیها متوجه شدهام که گزیر اسم یک روستا است (احتمالاً در استان هرمزگان) که بعضی از بازدیدکنندگان اینجا با جستجوی نام آن و احتمالاً در جستجوی مطالبی در رابطه با آن به اینجا میرسند. دومین مطلب این که نام دامنهی اینترنتی شهر ما www.senejan.com از آن نامهایی است که عدهای ثبتش کردهاند و دنبال خریدار برای آن میگردند!
جالب توجه علاقمندان پوستههای وین امپ
۸۵/۱۰/۱۰چند روز پیش که رفته بودم اراک، وقتی خواستم با کامپیوتر قدیمیم که برای استفادههای گاه به گاه، ویندوز ۲۰۰۰ رویش نصب کردهام آهنگ گوش کنم، گزینهای بهتر و سبکتر از نرمافزار وین امپ ویرایش ۲ پیدا نکردم. قبلاً گفته بودم که روزگاری یکی از تفریحات اینترنتیم پرسه زدن در سایتهای پوستههای پخش کنندههای ام پی تری بوده (که اخیراً جای خودش را به گشتن دنبال تمهای گوشی موبایل داده). روی سیدییی که نصاب وینامپ ۲ را رویش رایت کرده بودم تعداد زیادی پوسته برای این نرمافزار را هم به صورت رده بندی شده بر اساس میزان زیبایی گذاشته بودم. این چندتایی که تصویرشان را اینجا میبینید و میتوانید با کلیک بر روی تصویرشان آنها را دریافت کنید انتخابهای آن روزهای من به عنوان بهترین پوستههای این نرمافزار هستند (وین امپ ویرایش ۵ هم از این پوستهها پشتیبانی میکند، برای نصب کافی است وینامپ روی سیستمتان نصب باشد و دوبار روی هر پوستهی دریافت شده کلیک کنید):
بازی، بازی، … ما را هم بازی؟!
۸۵/۱۰/۰۶هر چند از این بازی چندان خوشمان نیامده (خیلی دوست نداریم جزئی از این جامعهی موهومی و بیهویتی که بهش میگویند وبلاگستان تلقی شویم!) و در کنار این موضوع امسال هم شب یلدای دور از خانواده و غمناکی را گذراندیم اما به هر حال چون دعوت شدهایم (و ممنونیم از این که شدهایم) و رد دعوت صورت خوشی ندارد بازی میکنیم 😉 :
۱- تا همین دو سه سال پیش (پیش از این که چشمهایم را عمل کنم) یک عینک سنگین تهاستکانی میزدم (شماره عینکم بالای ۸ بود) و همیشه سر دماغم زخم بود! حتی الان هم دماغم دقیقاً از جایی که عینک را میگذاشتم خمیده است!
۲- تعداد نانوایی رفتنهایم در طول زندگی به تعداد انگشتان دست نمیرسد. البته احتمالاً این روند متحول خواهد شد چون عملاً باید به تنها زندگی کردن عادت کنم و کسی نیست که برایم این کار را بکند!
۳- حتی الان هم گاهی به شغل آیندهام فکر میکنم و فکر نمیکنم کسی بتواند حتی تصورش را بکند که در چه وادیهایی میچرخم!
۴- بچه که بودم دوست نداشتم بزرگ شوم و الانش هم از این که ملت در تخمین سنم اشتباهات هفت هشت ساله میکنند کلی کیفور میشوم!
۵- روزانه ساعات طولانیی را به قدم زدن دوار داخل اتاق سپری میکنم. در این حین معمولاً موسیقی گوش میدهم، فکر میکنم و اشیاء کوچک را در دستم میچرخانم یا به در و دیوار میکوبم!
دعوت میکنیم: خسروبیگی، الوان وب، مانی منجمی، دوربرگردان و محرم منصوریزاده را!
نماد شهر ما
۸۵/۱۰/۰۵توضیح: صنایع دستی معروف و قدیمی شهر ما (سنجان) گیوه است (همین پاپوشی که مجسمهاش را به عنوان نماد شهر در ورودی بافت قدیمی آن نصب کردهاند).