دربارهٔ من:
آخرین نظردهندگان:
- Anonymous دربارهٔ تماشای ریحان
- لیام دربارهٔ @hrmoh
- سمانه ، م دربارهٔ @hrmoh
- M دربارهٔ شرح یک تجربه: سیانوژن روی گوشی LG Optimus 4X
- مسعود دربارهٔ @hrmoh
مشترک شوید:
ایمیل خود را در جعبهٔ زیر وارد کنید و دکمهٔ اشتراک را بزنید.
جستجو:
«در واقع»
۸۹/۱۲/۰۲گفتگوی ایران صدا دربارهٔ گنجور که پیشتر خبرش را داده بودم هماکنون در آرشیو سایت ایران صدا در دسترس قرار گرفته است. علاوه بر آن که فرصت کافی برای طرح قسمت زیادی از مطالبی که آماده کرده بودم پیش نیامد مسألهٔ آزاردهندهٔ دیگر، تکرار پشت سر هم و بلاانقطاع عبارت «در واقع» در اول و وسط و آخر جملهها توسط من بود که در نوع خودش -فکر میکنم- تعجببرانگیز و رکوردشکن باشد. با عذرخواهی پیشاپیش بابت این درواقعباران اعصابخردکن غیرعمدی (و پساپس از دوستانی که به شکل زنده خود را در معرض آن قرار دادند، به ویژه مجری محترم برنامه و دستاندرکاران آن که مجبور به تحمل آن بودند) اگر احیاناً هنوز علاقمند بودید این گفتگو را بشنوید میتوانید با مراجعه به این صفحه و انتخاب بخش مربوطه (آیکون سبزرنگ متناظر با آن در تصویر زیر مشخص است) آن را به شکل آنلاین بشنوید.
برای دریافت آن با سه کیفیت متفاوت نیز میتوانید از سمت چپترین گزینه در پایین این صفحه استفاده کنید.
لطفاً ببخشید!
گنجور در ایرانصدا
۸۹/۱۱/۱۹چهارشنبه بیستم بهمن، ساعت ۱ بعدازظهر در برنامهٔ زندهٔ رادیو-تیوی اینترنتی ایرانصدا حضور خواهم داشت، موضوع بحث مرتبط با گنجور است. اینجا در این باره بیشتر بخوانید.
آسیاتک
۸۸/۰۳/۰۶کمتر از بیست روز دیگر فرصت دارم تا خانهای نزدیک محل کار جدیدم (یا محل جدید کارم 😉 ) پیدا و نقل مکان کنم. در این مدتی که در خانهی فعلی (واقع در شمال تهران) ساکن بودم (حدود دو سال و نیم) از خدمات اینترنت ADSL آسیاتک استفاده میکردم. آن وقتها که دنبال ای.دی.اس.ال بودم کمی راجع به کیفیت خدمات شرکتهای مختلف جستجو کردم. تا آنجا که به یاد دارم -غیر از نارضایتیهای شدید بعضی- مطلب مؤثر و به درد بخوری پیدا نکردم. آسیاتک آن وقتها یک ماه رایگان سرویس میداد، روی همین حساب، با نیت این که سرویسش را تست کنم و در صورت رضایت، تمدید کنم سراغ همین شرکت رفتم (شرکتهای دیگر چنین امکانی نداشتند). مودم را از خودشان خریدم. مودم USB با مارک CORECESS ساخت چین که بعدها به این نتیجه رسیدم که انتخاب اشتباهی بوده : اولاً گاه و بیگاه باعث بروز خطاهای صفحه آبی ویندوز میشود و ثانیاً دو سه باری که با دریافت ویرایشهای جدید اوبونتو یا لینوکسهای دیگر تلاش کردم از لینوکس روی کامپیوترم استفاده کنم -با توجه به این که به اندازهی کافی با لینوکس آشنایی دارم و پیشتر کارت گرافیکی و مودم Dial Up م را روی لینوکسهای قدیمی راه انداخته بودم-، عدم موفقیت در راهاندازی این مودم باعث شد بیخیال لینوکس شوم.
اوایل برای یادآوری شارژ چند روزی پیش از اتمام آن زنگ میزدند و میپرسیدند که لازم است شارژ صورت گیرد یا نه و برای تحویل فاکتور و دریافت هزینه توسط پیک هماهنگ میکردند. بعدتر، یواش یواش یادشان میرفت و بعدترها گفتند باید خودتان تماس بگیرید.
برای پرداخت هزینهی ماهیانه ابتدای کار پیک میفرستادند -برای خطوط ۱۲۸ کیلو به بالا رایگان-، یک مدت هم مبلغ را واریز میکردم و شماره فیش را با ایمیل برایشان میفرستادم. بعدتر، پرداخت (کاملاً) آنلاین راه انداختند که فکر میکنم چند ماهی 😉 کار میکرد (امکان شارژ سرویس، پرداخت آنلاین و گزارشگیری داشت). الان فقط میشود از طریق سیستم آنلاینشان -بدون نیاز به تماس با واحد فروش- ماه بعد را شارژ کنید و شماره فیش واریزی را وارد کنید. در هر صورت، همینش هم فکر میکنم غنیمت باشد با توجه به این که «اینجا ایران است».
قیمتهایش اوایل خوب بود، من در تمام مدت این دو سال و نیم ۱۲۸ کیلو با پهنای باند نامحدود خریداری میکردم، فکر میکنم تا همین پارسال کمتر از بیست هزار تومان میشد. اما، با طرح شدن آن چند (سه؟) درصد مالیات بر ارزش افزوده (یا یک چیزی مثل این)، بهانه کردند همین را و چیزی حدود چهل درصد قیمتهایشان را افزایش دادند (نزدیک بیست و نه هزار تومان در ماه). ضمن این که پیشترها قیمت ADSL برای کاربران خانگیشان متفاوت بود از کاربران شرکتی (ارزانتر بود) و بعدترها همه را یک کاسه کردند.
غیر از چند ماه ابتدایی و آن چند موردی که کوسه گویا اینترنت ایران را گاز گرفته بود و البته موردهای مربوط به مرکز مخابرات، قطعی آنچنانی نداشتند. زیاد پیش نیامد که بخواهم با واحد فنیشان تماس بگیرم. یکی دوباری که پیش آمد احساس میکردم که اینها فقط چند شماره کد خطا را حفظند و خارج از محدودهی این کدها کمک زیادی نمیتوانند بکنند. مثلاً برای مدتی بخش افزونههای سایت فایرفاکس با این آی.اس.پی بالا نمیآمد در حالی که در محل کارم -که پارسآنلاین استفاده میکردیم- مشکلی نبود، تماسهای من با واحد فنی آسیاتک در این مورد به جایی نرسید، هر چند بندگان خدا تلاششان را میکردند که مشکل من را حل کنند اما خوب وقتی نمیدانستند فایرفاکس چیست، انتظار نباید میداشتم که مشکل من را بفهمند! البته این مربوط به همان اوایل (شاید دو سال پیش) است، این مشکل خود به خود حل شد و فکر میکنم با فیلترینگ مرتبط بود. تماسهای دیگر که در مورد اشکال در ارتباط بود به حل آنی مشکل میانجامید.
پیشترها سیستم تلفن گویایشان ساده و سرراست بود و با گوش کردن چند ثانیه دستورالعمل میشد به اپراتور مقصد رسید. اخیراً برای دستیابی به یک بخش باید شاید نزدیک یک دقیقه دستورالعمل گوش کنید، باز دستورالعمل گوش کنید و … و نهایتاً اگر به مقصد رسیدید ابتدا -چون اپراتور اشغال است- اگر میخواهید منتظر بمانید شمارهای را بزنید (طبق دستورالعمل) و بعد از آن اگر میخواهید از حالت انتظار خارج شوید (؟!) طبق دستورالعمل شمارهای بزنید و اگر در این مرحله شمارهی دستور داده شده را نزنید چند دقیقه بعد احتمالاً میتوانید با اپراتور صحبت کنید! برای مدتی هم -در یک اقدام ابتکاری-، به جای آهنگ انتظار، برای تماس گیرنده در یک حلقهی نامتناهی شمارهحسابهایشان را تکرار میکردند.
من تقریباً همیشه بیتورنتم به راه بود و به همین خاطر میتوانم بگویم با توجه به سرعت دریافت این نرمافزار، سرعت خط تحویلی به من چیزی در حدود آن چیزی که باید باشد بوده.
در کل، ایضاً با توجه به این واقعیت که «اینجا ایران است» و شنیدهها و دیدههایم از سایر آی.اس.پیها از آسیاتک راضیم و در صورتی که خانهی جدید هنوز یافت نشده، مشکل مخابراتی نداشته باشد و بتوانم ای.دی.اس.ال بگیرم احتمال آن که باز هم سراغ آسیاتک بروم زیاد است. فعلاً با توجه به این که احتمال میدهم این ماه آخری دنبال خانه گشتن و مسائل جانبی آن وقت کمتری برای وبگردی برایم باقی بگذارد و همینطور این که به اندازهی یک ماه کامل در این خانه ساکن نخواهم بود، برای این ماه، سرویسم را با محدودیت پهنای باند شارژ کردهام تا ببینم در ماه بعد ساکن کجا هستم و از کجا اینترنت میگیرم.
اگر شما راجع به آی.اس.پیهای دیگر نظر و اطلاع خاصی دارید لطفاً عنوان کنید. باشد که در ماه بعد ما را و در ماههای بعد بندگان دیگر خدا را به کار آید!
۸۸
۸۸/۰۱/۱۷همین پریروز از تعطیلات طولانی بیست روزه برگشتهام. دوری از اینترنت و کلاً کامپیوتر مزه داده و فعلاً چندان میلی به بازگشت به عادتهای پیش از عید ندارم. کلی ایمیل نخوانده دارم و … .
میدانید؟! مدتهاست که شبها پیش از خواب، راجع به کارهایی که قرار است انجام دهم فکر نمیکنم و برای آمدن فردا اشتیاق ندارم! شدیداً نیاز به تغییر دارم. امیدوارم امسال فرصت تغییر را بیابم و بتوانم از آن استفاده کنم.
سال نو مبارک!
خوراکی برای فیلمها
۸۷/۱۱/۲۸میدانید؟! شبها پیش از این که بخوابم، بیشتر وقتها، -دیگر فکر میکنم برایم عادت شده-، به طور ناخودآگاه یک لحظه چشمم را باز میکنم و تاریکی روبهرو را نگاه میکنم. فکر میکنم به این که الان کجا هستم، پارسال کجا بودم، چند سال پیش کجا بودم و آن وقتها دوست داشتم الان کجا باشم. میدانید؟! مثل برق دارد میگذرد روزها و ساعتها. نه این که واقعاً هدف مهمی داشته باشم و از نرسیدن به آن حسرت بخورم، نه! فقط دوست دارم این روزها و ساعتهایی را که پشت سر میگذارم ازشان یک خروجی، یک یادگاری داشته باشم. بدانم که این ساعتها را تلف نکردهام. میدانید؟! گاهی فکر میکنم به این که اگر من، فردا، دیگر بیدار نشوم از دنیا چه چیزی کم میشود. آیا اصلاً اگر کل من و زندگی من را از فهرست آدمهایی که تا به حال آمدهاند و رفتهاند حذف کنند اتفاق مهمی میافتد؟! جواب تأسفآوری را که به آن میرسم احتمالاً خودتان میتوانید حدس بزنید.
بگذریم! روی همان حساب پاراگراف اول دوست دارم خیلی از کارهایی را که میکنم -هر چند اهمیت چندانی نداشته باشند- مستند کنم. کارهایی با حداقل ارزش دیدن یک عکس خوب و دیدن یک فیلم. در راستای فعالیت دوم، افزونهای را بر روی وردپرس نصب کردهام که به من امکان ثبت فهرست فیلمهایی را که دیدهام میدهد (نشانی این افزونه). به کمک این افزونه میتوان به کمک یک نشانک (بوکمارکلت) به آسانی دیدن فیلمها را ثبت کرد، علاوه بر آن، به آنها امتیاز داد و یک توضیح یا نقد کوچک راجع به آنها نوشت. نهایتاً فهرست فیلمها را در قالب یک صفحهی مجزا و یک ابزارک وردپرس منتشر کرد. فهرست فیلمهایی را که تا به حال به کمک این افزونه دیده شدنشان را ثبت کردهام اینجا ببینید.
فکر میکنم یک سال و نیمی هست که من این افزونه را نصب کردهام و از آن زمان تا حالا این افزونه چندان تغییری نکرده و بهروزرسانی عمدهای برای آن ارائه نشده. به همین لحاظ این افزونه نقصهایی هم دارد. یکی از نقصهای آن عدم ارائهی خروجی آر.اس.اس (خوراک) است.
امروز به نظرم رسید که خروجی خوراکی برای این افزونه درست کنم و آن را به حساب کاربری فرندفیدم اضافه کنم. کمی جستجو کردم و کدی که در ادامه میبینید نتیجهی این جستجوهاست. اگر بخواهید برای وردپرس خروجی خوراک بدلخواه درست کنید باید از چنین ساختاری استفاده کنید. خروجی نهایی یک افزونهی ساده است. با امید این که نویسندهی اصلی این افزونه بالاخره روزی خروجی خوراک را به آن اضافه خواهد کرد تمام چیزهایی را که میتوانستند «انتخابی» باشند در متن کد گذاشتهام (عنوان خوراک، نشانی، تعداد و …) و اگر خواستید از آن استفاده کنید باید این موارد را ویرایش کنید. ضمن آن که افزونهی امتیازدهی به فیلمها در وبلاگ من در پوشهی wp_movie_ratings نصب شده و افزونهی نوشته شده توسط من برای این که درست کار کند باید در ریشهی پوشهی افزونهها قرار گیرد و اگر غیر از این میخواهید باشد باید آن را ویرایش کنید.
حدیث نفس!
۸۷/۱۱/۲۲شما از تلفن همراهتان چه استفادهای میکنید؟ بیشتر صحبت میکنید؟ پیامک میفرستید؟ یا …؟! این نمودار را ببینید:
نمودار را از سایت گراف جم برداشتهام، از این صفحه. ایدهی این سایت آن است که بازدیدکنندگان و علاقمندان به سایت با کمک ابزارهای آن نمودارهای طنزآمیز و خندهدار درست کنند. بگذریم!
دو یا سه هفته پیش من گوشی موبایلم را (روشن و در حال کار) با ماشین لباسشویی شستم و بعد از آبکشی، از جیب کاپشنم بیرونش آوردم.
توصیهی اقتصادی: اگر شما هم بلای مشابهی سر گوشیتان آوردید، اولین کاری که میکنید این نباشد که سعی کنید روشنش کنید تا ببینید کار میکند یا نه. سعی کنید بگذارید به اندازهی کافی خشک شود، بعد …
به هر حال، توصیهی بالایی حاصل جستجوهای بعد از واقعه -به دنبال راه علاج- است و من دقیقاً اولین کاری که بعد از بیرون آوردن آن از جیب کاپشنم کردم روشن کردن آن بود! روشن شد، البته فقط فلاش دوربینش. بعد از آن یکی دو باری گوشی را باز و بسته کردم. همه جایش را خشک کردم و امتحانهای مجدد، نتیجهای جز حداکثر همان روشن شدن فلاش دوربین یا چراغ مادون قرمز نداشت. باتری را به کمک فلاش دوربین کاملاً خالی کردم. اما بعد از آن دیگر گوشی باتری را شارژ نکرد …، کم کم به فکر تعمیرکار افتادهام و البته به دنبال آن وسوسهی خرید یک گوشی جدید یقهام را محکم گرفته و دستش را توی جیبم کرده این روزها و من ضعیفالنفس به زودی احتمالاً در برابرش تسلیم خواهد شد و … .
در هر صورت، در این مدت نبود گوشی موبایل را من به صورت متفاوتی احساس کردهام. من با «تلفن» موبایل خیلی کمتر از حد متعارف سر و کار داشتهام و دارم. میدانید؟! نبود گوشی، در گام اول، باعث شد -بعد از مدتها- سراغ ساعت زنگدار قدیمیم بروم و تازه بفهمم زنگ آن چندان مطمئن کار نمیکند. هر چند، همان پیشترها هم صبحها معمولاً چند دقیقه پیش از این که موبایلم زنگ بزند از خواب بیدار میشدم. الان هم همینطور است! با این تفاوت که این روزها با خیال راحت تا صبح، یکسره نمیخوابم و معمولاً نیم ساعت یا یک ساعت پیش از ساعت مقرر بیدارم.
مشکل دیگر، مربوط به پخت و پز است و زمانهایی که باید طول بکشد تا مرحلهی بعدی پختن را انجام دهم. برای این کار یک زمانسنج ویندوزی داونلود کردم که چندان ازش خوشم نیامد. این چند وقته، یا از این ساعت زنگی آنلاین استفاده میکردهام یا زمان شروع هر مرحله را روی کاغذ مینوشتهام تا حواسم به کارم باشد.
لیست خریدها (چند بار رفتهام برای خرید یک چیز خاص، یادم نیامده چه میخواستم بخرم، کلی آت و آشغال اضافی خریدهام، برگشتهام و متوجه شدهام آن چیز ضروری بین لیست خریدهایم نیست!)، موعد پرداخت هزینهی اینترنت، موعد اجارهخانه و … ! میدانید؟! من به یک گوشی موبایل احتیاج دارم، البته احتمالاً فقط به یک «گوشی» موبایل!
به هر حال، وبگردی دربارهی گوشیها را شروع کردهام. این روزها صفحههای لمسی و جی.پی.اس متداول شده و من هم تقریباً مصمم هستم که -اگر خواستم بخرم- این بار یک گوشی حائز این قابلیتها و «سیستمعاملدار» بخرم، ترجیحاً ویندوزی، اما با بودجهای که در نظر گرفتهام احتمالاً معقولترین گزینه نوکیا ۵۸۰۰ اکسپرس میوزیک است که سیمبینی است. شاید هم بر وسوسهی پرخرجم غلبه کردم و همان گوشی آب کشیده را فرستادم تعمیر، تا ببینم چه میشود.
دوربین
۸۷/۰۴/۱۷۱) ایکسوس ۷۰
چند وقت پیش یک دوربین خریدم: مدل کانن ایکسوس ۷۰ که اسم دیگرش پاورشات اس.دی ۱۰۰۰ است. در این صفحه میتوانید معرفی مفصل آن را بخوانید. آن موقع که من خریدمش کمی گرانتر از الان بود ولی با توجه به قابلیتها و امکاناتش فکر میکنم قیمتش خیلی مناسب باشد. بد ندیدم به بعضی از ضعفهای این دوربین که فکر میکنم خیلی در سایتها در مورد آن صحبت نشده اشاره بکنم، البته شاید این مشکلات از این جهت خیلی مورد توجه قرار نگرفتهاند که در بیشتر مدلهای کانن وجود دارند!
ضعف اول نداشتن نمایشگر باتری است. اشتباه نشود! باتری این دوربین (که از نوع لیتیوم-یونی و شبیه باتریهای موبایلهاست) توانایی بالایی دارد. من بیشتر از ۳۰۰ عکس (البته در نور روز و با استفادهی کم از فلاش) با یک شارژ باتری گرفتهام بدون آن که به مرحلهی خالی شدن باتری برسم، اما به هر حال این که ندانید دوربین چقدر شارژ دارد و تقریباً تا کی میتوانید روی شارژش حساب کنید ضعف به حساب میآید. البته راهکاری برای این دوربین و برخی مدلهای دیگر کانن وجود دارد که یک نمایشگر باتری به آن اضافه میکند (قابلیتهای این شبهبرنامه را که روی این دوربین قابل استفاده است اینجا ببینید و بخوانید). من این برنامهی تکمیلی را روی دوربین خودم آزمایش کردم. علاوه بر نمایشگر باتری قابلیتهای دیگری مثل نمایش هیستوگرام زندهی صحنه در حین گرفتن عکس (که میتواند در تشخیص میزان نور صحنه کمکتان کند، ضمن این که خود دوربین هیستوگرام تصاویر گرفته شده را نشان میدهد ولی قابلیت نمایش هیستوگرام صحنهی زنده را ندارد)، قابلیت ذخیرهی عکس با قالب RAW و کلی قابلیت دیگر را میتوان با این برنامهی تکمیلی به دوربین اضافه کرد. اما چیزی که من متوجهش شدم این بود که یا استفاده از این برنامه، باتری را به سرعت خالی میکند یا این که نمایشگر باتری این برنامه اشتباه میکند، چون معمولاً یکی دو دقیقه بعد از روشن کردن دوربین و کار با آن در حین اجرای این برنامه، نمایشگر باتری چند درصد افت را نشان میدهد.
نمونهای از امکاناتی که با میانافزار CHDK به دوربینهای کانن اضافه میشود
به (یا از) خانه برمیگردیم!
۸۷/۰۱/۲۲خیلی وقت میشود که اینجا چیزی ننوشتهام: آنقدر که حس نگرانی بعضی دوستان را برانگیختهام. خبر خاصی نیست. این مدت ذهنم یا دور و برم شلوغتر از آنی بودی که جایی برای وبگردی درست و حسابی، وبلاگ نوشتن یا … پیدا کنم. عید را هم که تا حدود زیادی به تعطیلی 😉 گذراندم و عامدانه از اینترنت -تا آنجا که میشد- (که خوشبختانه خیلی هم شد) دوری کردم. آنقدرها هم -البته- بیکار نبودم. یکی از لپتاپهای شرکت دستم بودم تا در مدت تعطیلات طولانی عید کار واجبی را به انجام برسانم. روی لپتاپ یک نسخه از نرمافزار «نورالسیره» تولید مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نصب بود که کلی از وقتم را پر کرد.
این نرمافزار یک کتابخانهی دیجیتالی شامل مجموعهی جالب توجهی از کتابهای تاریخی قدیمی است (۸۳ عنوان کتاب در ۴۱۰ جلد که ۳۵ عنوان از کتابهای آن فارسی و باقی عربی هستند). از کتابهای مشهور فارسی آنها میتوانم به تاریخ سیستان، تاریخ طبری (شامل دو ترجمه، یکی ترجمهی معروف و تاریخی منتسب به ابوعلی بلعمی وزیر دولت سامانیان و دیگری یک ترجمهی معاصر از اصل عربی)، تاریخ گزیده و همچنین ترجمههایی از کتابهای ارزشمند اخبارالطوال، احسن التقاسیم، البلدان و تاریخ ابن خلدون اشاره کنم که مطمئنم اگر اهل کتاب خواندن باشید هر کدامشان میتواند ساعتها بلکه روزها وقتتان را به خودش اختصاص دهد. از بخشهای جالبی که خوانم و یادم مانده میتوانم به ماجراهای پر پیچ و خم بهرام چوبین سردار شورشی دورهی قباد و خسرو پرویز پادشاهان ساسانی و به موازات و در ادامهی آن زندگی خسرو پرویز اشاره کنم که با شیرینی خاصی در کتاب اخبارالطوال آمده. در کتاب تاریخ قم (که تألیفش به اواخر قرن چهارم برمیگردد) در ذکر ولایات حوالی قم، در فهرست روستاهای «خوی» (که باید متفاوت باشد با خوی آذربایجان که امروز میشناسیم) در کنار نامهایی مثل «دستجرده» و «شادجرده» از «سنجان» یاد میکند که حدس میزنم همان «سنجان» زادگاه من باشد و اگر اینطور باشد فکر میکنم این نشان دهندهی قدمت بالای این ناحیه باشد. غیر از این نرمافزار، بازیچهی دیگری هم داشتم: دوربینی را هم که تازه خریده بودم با خودم اینور و آنور میبردم و از در و دیوار و خودم و ملت عکس میگرفتم که تعدادیشان را این چندروزه آپلود کردم روی فلیکر. گفتم فلیکر! چند روزی میشود که فلیکر امکان آپلود ویدیو اضافه کرده به فهرست امکاناتش (البته حداکثر ۹۰ ثانیه، آن هم فقط برای کاربران پولی). غیر از این که من این قابلیت را با آپلود یک ویدئوی ۱۵ ثانیهای آزمایش کردم (اینجا)، چیز جالبی که در این مورد میتوانم بگویم واکنش منفی عجیب خیلی از کاربران فلیکر به این قابلیت است، طوری که برای اعتراض گروه راه انداختهاند و طومار امضا میکنند که چرا فلیکر به فیلم آلوده شده! تا حالا من سه یا چهار دعوتنامه برای عضو شدن در این گروه دریافت کردهام (از آشناهای فلیکریم که بیچارهها نمیدانند من از جمله خائنین روزهای اول بودهام 😉 )!
مطلب دیگری که نگفته ماند مشکلاتی بود که برای گنجور طی این چند روز پیش آمده بود (اینجا را ببینید) و مشکلات جزئیتری که برای اینجا. البته گفتن نداشت اما گفتم که بگویم!
بسم الله الرحمن الرحیم …
۸۶/۰۶/۰۹میگوید:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
هست کلید ِ در ِ گنج ِ حکیم!
این بیت اول مخزن الاسرار نظامی است.
جالب است بدانیم که عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» طبق قواعد عروض (=وزن شعر) فارسی یک جملهی کاملاً موزون است! بر اساس قواعد وزن شعر فارسی (که با طبیعت بیان فارسی سازگاری کامل دارد) یک شاعر میتواند در جایی که باید دو حرکت کوتاهِ منتهی به یک هجای بلند به کار ببرد، دو هجای بلند متولی را جایگزین کند. مثلاً میتواند به جای «بــِــخـــَـــر َد» کلمهی «بـــِــــخــْـــرَد» را به کار ببرد (در این مورد قبلاً نوشتهام). حالا در این جا نظامی از این قاعده بهره گرفته و این آیهی قرآن را بدون نیاز به تغییر و جایگزینی کلمات، در داخل شعر خودش جا داده (وزن این شعر هست : «مفتعلن مفتعلن فاعلن» که طبق این قاعده به جای هر کدام از «مفتَعِلُن ها» میشود گذاشت «مفعولن» و وزن «بسم الله الرحمن الرحیم» را به دست آورد یعنی «مفعولن مفعلون فاعلن»).
البته احتمالاً موزون بودن عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» در بیت فوق، خیلی به نظر طبیعی جلوه نمیکند و دلیل آن هم این است که فرمولی که در بالا به آن اشاره کردم، برای موزون به نظر رسیدن این عبارت، باید دو بار به آن اعمال میشود و خوب جای آن هم در ابتدای عبارت است که خوب «سکته» را ملموس میکند. اما در خیلی از شعرها میبینیم که این فرمول بدون این که خواننده متوجه بشود بر روی وزن عبارات اعمال میشود. اصلاً بر همین اساس است که «رباعی» دارای «دوازده» وزن کاملاً همتراز است و در خیلی از رباعیها این تبدیلها چندین بار روی وزن رباعی اعمال میشود.
بگذریم! هدف این بود که یک اشارهای کرده باشم به این که یک سری تغییرات در «گنج ادب» دادهام! ما که تصمیم داشتیم این چند روز تعطیلی را یک سری به دهاتمان بزنیم، در شلوغی روز پیش از نیمهی شعبان و احتمالاً به دلیل تعداد زیاد مشتاقان زیارت قم، موفق به دستیابی به هیچ گونه وسیلهی نقلیهای -اعم از قطار، اتوبوس یا سواری بین شهری- در زمان معقول نشدیم. حال و حوصلهی انتظار کشیدن در ترمینال جنوب تا هشت و نه شب را هم نداشتیم و از معدود دفعاتی بود که زورمان آمد هجده یا بیست هزار تومان (!) در دهان لاشخورهای به کمین نشسته در آنجا برای گز کردن یک راه دو ساعت و نیمه بپردازیم. لذا سر از پا درازتر به خانه برگشتیم و مثل بچهی آدم این چند روزه را همهاش اس.کیو.ال بازی میکردیم تا کمی اوضاع این مجموعه را بهتر کنیم (مجموعهای که چند بار تصمیم گرفتهام که کلاً حذفش کنم ولی خوب! به دلیل این که آمارها از وجود چند تا مشتری دائمی خبر میداد که با وجود بسته بودن این مجموعه به روی موتورهای جستجو هر روز به آن سر میزنند، از این کار منصرف شدم).
در هر صورت غیر از جنگولک بازیهای مربوط به شکل و قیافهها، دیوان غزلیات شمس، دیوان غزلیات سعدی و پنج گنج نظامی را به آن اضافه کردهام. امکانات جستجوی آن را هم افزایش دادهام و امکاناتی برای دستیابی به شعر بعدی و قبلی هر شعر هم فراهم کردهام (که البته کمی مشکل دارد).
جالب اینجاست که خیلی از کارهایی را که پارسال کرده بودم -تا این مجموعه را راه بیندازم- از خاطر برده بودم. به همین دلیل و با یک اشتباه اس.کیو.الی، خرابکاریی کردم که در ابتدا فکر میکردم فاتحهی همه چیز خوانده است! ولی خوب! بعد از کمی گوگلیدن و مرور گذشتهها فهمیدم میشود درستش کرد.
خلاصه به جهت استفادهی برادران و خواهران اهل اس.کیو.ال، نمونهای از دستوراتی را که مرا در این راه یاری کردند، -بدون توضیح اضافی- در اینجا یادآور میشوم به شرط آن که سرورش مای اس.کیو.ال باشد و جدولهایش هم جدولهای وردپرس 😉 (منتش را سر شما گذاشتم ولی واقعیتش برای استفادهی بعدی خودم اینجا میآورمشان، آخر من هر چیزی را که اینجا مینویسم، بعداً خیلی راحت به یادش میآورم و دوباره پیدایش میکنم!):
[code lang=”sql”]
UPDATE wp_posts SET post_name=CONCAT(‘sh’,SUBSTRING( post_title, 8, 10 ))
WHERE (post_type = “post”)
AND
(ID IN (
SELECT post_id
FROM wp_post2cat
WHERE category_id =23
)
);
UPDATE wp_posts SET post_title=REPLACE(post_title, “dlths”, “”)
WHERE (post_type = “post”)
AND
(ID IN (
SELECT post_id
FROM wp_post2cat
WHERE category_id =23
)
);
UPDATE wp_posts SET post_author =7 WHERE (
post_type = “post”
) AND (
ID IN (
SELECT post_id
FROM wp_post2cat
WHERE category_id =23
)
);
[/code]
البته در جنگولک بازیهای مربوط به قیافه به یک مشکل عجیب برخوردم و آن این که فهمیدم اینترنت اکسپلورر برای عنصر select (همان کمبوباکس یا لیست بازشوی خودمان) از خاصیت border پشتیبانی نمیکند و راه حل سرراست هم ندارد (این هم سندش)! به نظرم رسید بروم و به جای کمبوباکس (برای محدود کردن نتایج جستجو روی شاعر خاص) از یک لیست نامرتب (ul) استفاده کنم [مثل این] و بعد نتایج انتخاب کاربران را با جاوااسکریپت به یک عنصر مخفی select انتقال بدهم. اما خوب! حوصلهاش را نداشتم 😉 . خلاصه اگر «کاربران محترم اینترنت اکسپلورر» جعبهی بازشوی انتخاب شاعر برای جستجو در اشعار را در این صفحه به شکل فجیعی زشت و نامتناسب مشاهده میفرمایند، فرستنده را ملامت نکنند که ایراد از گیرنده است! اگر برایشان مقدور است گیرندهی معقولتری ابتیاع فرمایند!
تنهایی
۸۵/۱۱/۱۵صدای تنهاییت را از سکوت اتاق میشنوی، برمیخیزی تا بلکه با آهنگی، آوازی، چیزی تنهاییت را به دست فراموشی بسپاری، از میان آلبومهای تلانبار شده و هیچگاه گوش داده نشدهی ام.پی.تری دم دستت تصادفاً (واقعاً تصادفاً) دستهای را انتخاب میکنی و مشغول کار خود میشوی.