همیشه روز اول شروع به کار در یک محیط جدید برایم کشنده و آزاردهنده بوده (حداقل دو بار دیگر همین تجربه را داشتهام). دیرجوش و کمرو بودن من از یک طرف و از طرف دیگر وضعیت آویزان و نامشخص بودن جا، کامپیوتر و مسائل دیگر باعث میشود روز سختی را بگذرانم. به هر حال این روز سخت در آستانهی پایان است خدا را شکر! 😉 برای سایر کارها هنوز اینترنت خانگی ندارم.
Year: ۱۳۸۵
اوضاع جاری و یک شعر
دارم برای اثاث کشی آماده میشوم. از آنجا که محل استقرارم در شهر مقصد موقتی است و باید به محض مرتب شدن اوضاع به فکر یک جای دائمی باشم سعی دارم تا آنجا که میشود سبکبارتر بروم. کامپیوتر و آتآشغالهای مورد نیازش را خواهم برد ولی احتمالاً تا مدتی -حداقل در محل سکونت موقتم- اینترنت ندارم. به خاطر همین و کمی هم به خاطر وقتی که سر و سامان دادن به کارهای ضروری پیش از انتقال ازم میگیرد این چند روزه روند بروزرسانی اینجا را کند کردم تا اگر خوانندهی دائمیی دارم عادتش بدهم. کامپیوتر قدیمیم را هم برای استفاده در خانه علم کردم. وضعش البته فجیع است ولی برای استفادههای ضروری به درد میخورد.
متأسفانه من عادت خیلی آزاردهنده و بدی دارم که میشود اسمش را گذاشت «آشغال جمع کنی»! به خاطر این عادت تقریباً هر جور کاغذی را که نوشتهای رویش باشد نگه میدارم. همین روند را میشود بسط داد به انواع وسائل و ابزارهای از کار افتاده، پیچ و مهره، سی دی و … . داشتم دوری بین انبوه این آت و آشغالها میزدم تا اگر چیز به درد بخوری بینشان هست همراهم ببرم که بین کاغذپارهها یکی از شعرهای قشنگ فریدون مشیری را پیدا کردم. بد ندیدم آن شعر را اینجا بیاورم. اسم شعر «دریا»ست:
آهی کشید غمزده پیری سپیدموی
افکند صبحگاه در آیینه چون نگاه
در لابهلای موی چو کافور خویش دید
یک تار مو سیاه
در دیدگان مضطربش اشک حلقه زد
در خاطرات تیره و تاریک خود دوید
سی سال پیش نیز در آیینه دیده بود
یک تار مو سپید
در هم شکست چهرهی محنت کشیدهاش
دستی به موی خویش فرو برد و گفت: «وای!»
اشکی به روی آینه افتاد و ناگهان
بگریست های های
دریای خاطرات زمان گذشته بود
هر قطرهای که بر رخ آیینه میچکید
در کام موج ضجهی مرگ غریق را
از دور میشنید
طوفان فرونشست ولی دیدگان پیر
میرفت باز در دل دریای جستجو
در آبهای تیرهی اعماق خفته بود
یک مشت آرزو
مشکلات بلاگلاینز
خبرخوانهای زیادی را تا حالا امتحان نکردهام (نمیدانید خبرخوان چه جور چیزی است؟ این نوشتهی من را بخوانید)، شاید علتش بیشتر این باشد که از آنهایی که سراغشان رفتهام راضی بودهام. قبلاً از نت وایبز استفاده میکردم که از لحاظ قابلیتها و امکانات فوقالعاده است اما وقتی که تعداد فیدهایش زیاد میشود فوقالعاده کند و آزاردهنده عمل میکند. البته از سوی سازندگانش قولهایی مبنی بر بهینهسازی و افزایش سرعت این خبرخوان برخط داده شده که اگر عملی شود در بازگشت به این خبرخوان درنگ نخواهم کرد.
بعد از نتوایبز رفتم سراغ بلاگلاینز که چون فیدها را روی سرور خودش میخوانــَد و پردازش میدهد کند نیست، از لحاظ قابلیتها هم خبرخوان قابل قبولی است. اما یک مشکل بزرگ دارد و آن هم اشکالات و باگهای متعددی است که باعث میشود کاربر ِ آن انواع اختلالات ممکن یک خبرخوان آنلاین را تجربه کند. چند وقت پیش در یک دورهی زمانی کوتاه وضعیت تعداد زیادی از فیدهایی را که مشترکشان شده بودم درست نشان نمیداد، به این معنا که آن فیدها عنوانها و نوشتههای جدید داشتند ولی بلاگلاینز وضعیت آنها را طوری نشان میداد که انگار چند روز است مطلب جدیدی ندارند. دو سه روز پیش هم تصمیم گرفتم چند تا از فیدهایی را که دیگر علاقهای به خواندن مطالبشان ندارم حذف کنم. با انجام این کار مشکل عجیب و آزاردهندهای برایم پیش آمده و آن هم نمایش نادرست تعداد فیدهای بهروز در خبرکن بلاگلاینز برای فایرفاکس است (در واقع با وجود این که وبلاگهای حذف شده دیگر در فهرست اشتراکات من نشان داده نمیشود تعداد مطالب جدیدشان در محاسبهی تعداد نخواندههای من به حساب میآید!). البته مشکل فقط از افزونهی فایرفاکس نیست خبرکن آنلاین بلاگلاینز هم همین مشکل را دارد:
کمی با گزینههای تنظیمات بلاگلاینز ور رفتم تا بلکه راه حلی برای این مشکل پیدا کنم. فعلاً که به جایی نرسیدهام تا ببینم بعداً چه میشود.
شباهنگ
باور نداشتم که گل آرزوی من
با دست نازنین تو بر خاک اوفتد
با این همه هنوز به جان میپرستمت
بالله اگر که عشق چنین پاک اوفتد
***
میبینمت هنوز به دیدار ِ واپسین:
گریان درآمدی که «فریدون! خدا نخواست!»
-غافل که من به جز تو خدایی نداشتم!-
اما دریغ و درد! نگفتی، چرا نخواست؟!
جملهی «نگفتی چرا نخواست» را میشود به صورت خبری هم خواند: «نگفتی چرا نخواست.» اما من عادت کردهام آن را به حالت پرسشی بخوانم و به نظرم زیباتر هم هست. این قسمت از این چهارپاره را خیلی دوست دارم و فکر میکنم به کل شعر میارزد (شعری که شاید اگر این تکه و تکهی آغازین از آن حذف شود، یک شعر عاشقانهی پرسوز و گداز، آبکی، ضعیف و بیارزش است، البته این، نظر (یا احساس) ِ یک خوانندهی عادی شعر است!).
شکل زیر میتواند برای درک مفهوم این تکه از شعر (و دریافت علت زیبایی فوقالعادهی آن) مفید باشد:
یک باغ دیجیتالی
مطمئناً نمای یک سایت یا وبلاگ برای بازدیدکنندهی دائمی در درجهی دوم اهمیت (پس از محتوای آن) قرار میگیرد. اما سر و سامان دادن آن به نحوی که هم خواننده با آن راحت باشد و امکانات اولیهی مورد نیاز برای گردش در سایت را به آسانی پیدا کند و هم با یک محیط جذاب مواجه شود علی رغم نیازمندی به صرف وقت و (احتمالاً در صورتی که صاحب سایت یا وبلاگ مهارتهای طراحی را نداشته باشد) هزینه، کاری ارزشمند و مفید است و در این راه سرمشق گرفتن از کارهای انجام شده میتواند در کاهش زمان مورد نیاز برای انجام این کار مؤثر باشد.
سی.اس.اس زن گاردن یک منبع مفید برای طراحان و کسانی است که دوست دارند طرح سایت یا وبلاگشان ضمن انطباق با استانداردها، وجههای جذاب و متفاوت داشته باشد (سی.اس.اس زن گاردن = باغ ز ِن سی.اس.اس، «باغ زن» یا «باغ صخرهای» نوعی باغ ژاپنی است که عناصر تشکیل دهندهی آن صخره و شن و ماسه است. گیاهان در این باغ در درجهی دوم اهمیت قرار دارند و گاهی اصلاً وجود ندارند! توضیحات بیشتر را در این صفحه بخوانید). این سایت که توسط دیو شی یکی از نویسندگان کتاب مشهوری دربارهی طراحی وب راهاندازی شده است تلاش دارد تواناییهای طراحی وب مبتنی بر سی.اس.اس را به نمایش بگذارد. این ایده به این ترتیب دنبال میشود که برای یک فایل اچ.تی.ام.ال ثابت طرحهای متنوعی ارائه شود و نشان داده شود که با جداسازی کامل طراحی از متن میتوان به انعطافپذیری بالایی دست یافت.
این سایت همواره با طرحهای جدیدی از طراحان مشهور بهروز میشود و ضمن این که میتوان از طرحهای ارائه شده به عنوان سرمشقهای طراحی وب استفاده کرد میتوان تکنیکهای جالب و بدیعی را از این طرحها آموخت. به عنوان نمونه میتوانیم روش ایجاد منوهای شیشهای را به کمک سیاساس از این طرح بیاموزیم، یا یک شیوهی بدیع برای مشخص کردن لینکها را از این طرح یاد بگیریم (انگاری با خودکار زیر لینکها خط کشیده شده).
چند وقت پیش من دوری در این سایت زدم و تعدادی از طرحها را که به نظرم جالبتر از بقیه میرسیدند برای مراجعهی بعدی علامت زدم. بد نیست نگاهی به این طرحها بیندازید، احتمالاً برای شما هم جالب هستند. این طرحها اینها هستند: ۱, ۲, ۳, ۴, ۵ و ۶
گل
مشکلات میان افزار دبلیو ۸۰۰ روی گوشی کا ۷۵۰
قبلاً گفته بودم که بر روی گوشی موبایل سونی اریکسون کا ۷۵۰ میشود میانافزار گوشی سونی اریکسون دبلیو ۸۰۰ را نصب کرد و من این کار را برای خودم انجام داده بودم (این نوشته، این نظر و این یکی را ببینید). بعد از مدتی استفاده از گوشی در این حالت، امروز گوشی را به حالت عادی (میانافزار کا ۷۵۰ آی) برگرداندم. برای بازگشت به میانافزار اصلی و قدیمی این گوشی -اگر از روش تغییر ذکر شده در نوشتهی اشاره شده پیروی کرده باشید- کافی است گوشی را یک بار دیگر -البته بدون انجام کار اضافی پیش از بهروزرسانی- بهروزرسانی کنید.
انجام تبدیل و تجربهی کار با میانافزار یک گوشی دیگر تجربهی جالبی است، اما من مشکلاتی را در میانافزار جدید دیدم که احساس کردم میانافزار اصلی خود گوشی بهتر از این میانافزار است. بد ندیدم (انشاءالله به عنوان آخرین مطلب در مورد این گوشی 😉 ) دلایل این امر را در اینجا ذکر کنم:
الف) تغییر کاربری دکمهی میانبرها (دکمهی وسطی زیر صفحهی نمایش گوشی): این دکمه پس از تبدیل میانافزار برای دسترسی به پخش کنندهی موسیقی استفاده میشود و کاربریهای قبلی آن به دکمهی دیگری منتقل میشود (دکمهی جهت بالای جوی استیک). اگر به این دکمه و کاربریهای آن عادت داشته باشید این تغییر باعث ایجاد مشکل برایتان میشود. به عنوان نمونه امکان پایان دادن به اجرای برنامهها و بازیهایی که به دلیل عدم سازگاری با گوشی امکان خروج از آنها وجود ندارد (مثل این برنامه) یا در حین اجرا قفل کردهاند را به طور کامل از دست خواهید داد (دکمهی جایگزین -چون در برنامهها و بازیها کارکرد ِ دکمهی جهتی بالا را دارد- چنین امکانی را در اختیار نمیگذارد) و برای خلاصی از شر آنها احتمالاً تنها راه حل ممکن خاموش کردن گوشی است.
ب) اجرای همیشگی پخش کنندهی موسیقی در پسزمینه باعث کندی سایر گزینههای گوشی میشود: به عنوان نمونه دوربین گوشی پس از تبدیل بسیار کند و آزاردهنده عمل میکند. منوها و سایر گزینهها نیز سرعت و کارایی اجرای میانافزار کا ۷۵۰ را ندارند.
البته حدس میزنم که گوشیهای دبلیو ۸۰۰ اصلی این مشکلات را نداشته باشند (هر چند سختافزار داخلیشان کاملاً یکسان است). اما من تصور نمیکنم برای کسی که آنقدرها هم از پخش کنندهی موسیقی گوشی استفاده نمیکند پذیرش این مشکلات در قبال مزایا و امکانات موسیقیایی خیلی به صرفه باشد.
پیشگویی آسمانی یا توطئهی زمینی؟
این ادعانامه را بخوانید (احتمال دارد قبلاً آن را دیده باشید چون از طریق گروههای یاهو و وبلاگها در حجم بالا تکثیر شده است).
به نظر من این ادعانامه سند یک «پیشگویی» نیست و اصلاً نمیتوان به آن به عنوان «دلیلی بر حقانیت» یا یک «پیشگویی معجزهآسا» تکیه کرد (اصلاً چه دلیلی دارد خدایی که برای سال و ماه و تقویم تعیین تکلیف کرده است، در کتاب آسمانیش از تقویم ِ -حتی از نظر کارشناسان مسیحی- نامعتبر و بیپایهی میلادی استفاده کند؟ [توضیح: گویا در مورد این که واقعاً تولد حضرت عیسی (ع) در سال مبدأ تاریخ میلادی اتفاق افتاده باشد تردیدهای زیادی وجود دارد.]). برعکس، این مطلب از نظر من دقیقاً یک سند ضداسلامی است و میتواند ادعانامهای باشد بر این که واقعهی تروریستی یازدهم سپتامبر حقیقتاً توسط مسلمانان معتقد برنامهریزی و اجرا شده است (البته در اینجا من مدعی نیستم که اینطوری نبوده، حرفم چیز دیگری است)! تصورش را بکنید -از دیدگاه غیرمسلمانانی که این تفسیر به گوششان میخورد- : مسلمانانی که این آیه را به عنوان «برنامهی کاری خود» در نظر داشتهاند و در قالب آن حملهی تروریستی تلاش کردهاند این پیشگویی را با دستان خودشان محقق کنند!
حتی به نظر من تکثیر این ادعانامه میتواند توطئهای باشد بر علیه مسلمانان به عنوان جمعیتی که به این کتاب آسمانی معتقدند: بد نیست بدانید که احتمالاً اساس این نگاه آیندهبینانه به این آیه، انتشار یک شایعهی اینترنتی در مورد علت تعیین روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برای عملی کردن این حملهی تروریستی است که در آن ادعا شده در آیهی ۱۱ از فصل ۹ قرآن (؟!!) آمده که «یکی از فرزندان عربستان (=اسامه بن لادن!) عقاب وحشتناکی را بیدار خواهد کرد، خشم عقاب بر زمین فرو خواهد افتاد، هر چند این واقعه موجب هراس و نومیدی عدهای از مردمان میشود، بیشتر آنها را خوشحال میکند: چرا که خشم عقاب زمین خدا را تطهیر خواهد کرد و پس از آن صلح ایجاد خواهد شد!» در این صفحه ضمن طرح این شایعه، توضیحاتی در مورد دروغ بودن آن داده شده است.
بد نیست نگاهی نیز به این صفحه و شأن نزول و تفسیر آیات ۱۰۷ الی ۱۱۰ از سورهی توبه در تفسیر نمونه بیندازید تا دلایل واقعی اشارهی این آیات را به ساختمان و خرابی آن متوجه شوید.
پانورامیو
دو روزی نبودم. برگشتنی، اولین موردی که باعث جلب توجهم شد این نظر جالب دربارهی مطلب «دوربینهایی که میدانند کجا هستند» بود:
صاحب ِ نظر سرویس آنلاین پانورامیو است و میبینید که به ضعف نقشههای یاهو در مقایسه با نقشههای گوگل در ارائهی جزئیات مناطق جغرافیایی خارج از محدودهی کشور آمریکا اشاره میکند و اظهار میکند که شرکتش با استفاده از نقشههای گوگل قابلیتهای بیشتری را ارائه میکند. البته امکان این وجود دارد که این نظر به صورت اسپم و انبوه گذاشته شده باشد (برای تمام نوشتههایی که به مطلب فلیکر یا تککرانچ در این مورد لینک دادهاند)، اما خوب به هر حال جای درستی گذاشته شده، ضمن این که شرکتهای این تیپی این روزها خیلی نسبت به این که متهم به اسپم پراکنی شوند حساسیت دارند.
یک نکتهای که در تحلیل رفتارهای بازاریابی شرکتهای عرضهکنندهی خدمات آنلاین جالب توجه است (و با مشاهدهی این نظر به ذهنم رسید) رویهای است که فکر میکنم به آن فروشندگی به شیوهی دورهگردی میگویند که نماد و نمونهی کامل آن شرکت سیلزفورس است. این گونه شرکتها با وجود آن که عرضهکنندهی خدماتی هستند که با احتمال بالا خود مشتری برای دریافت آن به آنها مراجعه خواهد کرد، خودشان پیشقدم میشوند، به صورت فیزیکی در محل مشتریان عمده حضور پیدا میکنند و با مشتریان خردهپا به صورت دوستانه وارد گفتگو میشوند. لحن ایمیلها و پیامهای اطلاعرسانی آنها معمولاً خیلی حالت رسمی و شرکتی ندارد و تلاش میکنند این گونه وانمود کنند که شما حتی در صورتی که هیچگاه مشتری آنها نباشید برای آنها اهمیت دارید. به نظرم این روزها که تقریباً تمامی خدمات مبتنی بر فناوری به صورت رقابتی و توسط چندین شرکت بزرگ و کوچک عرضه میشوند، عاملی که در کنار کیفیت و منحصر به فرد بودن خدمات میتواند در موفقیت این گونه شرکتها مؤثر باشد اتکا به روشهای بازاریابی این شکلی و طرح قابلیتها در تمامی صحنههایی است که بحثی پیرامون موضوع مورد نظر جریان دارد.
چند پوسته برای گوشیهای سونی اریکسون
پیدا کردن عکسها، آهنگها و پوستههای زیبا و همخوان با سلیقه گاهی بیشباهت نیست به جدا کردن طلا از مس: ساعتها وقت و هزینه برای پیدا کردن آن چیزی که چشمگیر باشد و تا مدتی طبعهای تنوعطلب را ارضا کند. بد ندیدم برای علاقمندان و دارندگان گوشیهای موبایل سونی اریکسون (کا ۷۵۰ آی، سری واکمن و مشابههای همخوانشان) تعدادی از پوستههای مورد علاقهام را که در طی همین جستجوها یافتمشان و هر کدام را مدتی روی گوشی استفاده میکردهام در دسترس بگذارم. ببینید و اگر دوست داشتید با کلیک بر روی تصویرشان دریافتشان کنید: