کاغذ دیواری ماه

اگر احیاناً محض تنوع بدتان نمی‌آید سر هر ماه میلادی کاغذ دیواری ویندوزتان را عوض کنید و طرحهای ساده یا هنری را ترجیح می‌دهید اول هر ماه میلادی سری به سایت اسمشینگ مگزین بزنید. به عنوان نمونه طرحهای مخصوص این ماهش را اینجا ببینید. بعضی از طرحها نسخه‌ی بدون تقویم هم دارند که خوب، می‌شود همیشه از آنها استفاده کرد.

این هم نتیجه‌ی ور رفتن نیم ساعته من با Paint.NET

جدی یا شوخی؟!

پنجره ناشناس مرورگر کروم

توضیح: این تصویری از مرورگر کروم گوگل است، به کمک یکی از قابلیتهای این مرورگر می‌توان به حالت ناشناس یا incognito وبگردی کرد. در این حالت، مرورگر به طور خودکار ردپای سایتهایی را که کاربر در پنجره‌ی «ناشناس» به آنها سر زده پاک می‌کند. در هر صورت، پیام پیش‎فرض این پنجره (تصویر بالایی) به شما گوشزد می‌کند که کارایی این قابلیت مرورگر محدود است و به عنوان نمونه وبگردیهای شما از چشم آی.اس.پی‌ها، بدافزارهایی که در قالب خندانکهای مجانی، آمار کلیدهایی را که می‌زنید برای دیگران می‌فرستند و … و … و آنهایی که پشت سر شما ایستاده‌اند 😉 پنهان نمی‌ماند!

هست دی خوش آمد، ن‏ی‏شما چطور؟!

وبلاگی را باز می‌کنی، می‌خوانی «داشتم تیزر فیلم جدید جیم کری رو در سایت اپل می دیدم …»، روی لینک کلیک می‌کنی، پیش‌پرده را داونلود می‌کنی، می‌بینی و چیزی کشف می‌کنی، فکر می‌کنی احتمالاً این برای بقیه هم جالب است، تکه‌ی جالب را می‌بری، می‌آیی که بگذاری توی وبلاگت، تازه یادت می‌افتد که اصلاً چرا لینک‌دهنده‌ی اولی به این پیش‌پرده لینک داده بوده، بر می‌گردی نگاه می‌کنی، می‌بینی که بعله! چیزی را کشف کرده‌ای که قبلاً کشف شده بوده!

در هر صورت من مطلب آقا صالح را تکمیل می‌کنم که در این تکه از پیش‌پرده‌ی فیلم Yes Man (که نمایشش از اواسط ماه میلادی آینده شروع می‌شود)، جناب جیم کری در حال پرسه زدن در سایتی با نشانی persianwifefinder.com است (سایتی با این نشانی فعلاً وجود ندارد) و … و در گوشه‌ای از پنجره‌ی باز شده از سایت عبارت احتمالاً فارسی «هست دی خوش آمد، ن‌ی‌شما چطور» به چشم می‌خورد.

[MEDIA=18]

 

درآمدزایی هرزنامه‏‌ها

قبلاً اشاره کردم که مهمترین انگیزه برای هرزنامه‌نگاری پول و کسب درآمد است. تعداد زیادی از هرزنامه‌ها برای این فرستاده می‌شوند که گیرنده را به خرید کالا یا خدمات ترغیب کنند. در واقع سود هرزنامه‌نگاری به صورت غیرمستقیم و از سود کالا و خدمات فروخته شده به دست می‌آید (البته بسیاری در قبال دریافت دستمزد، برای دیگران کار ارسال نامه‌های تبلیغی ناخواسته را در حجم وسیع انجام می‌دهند، اینها هر چند سود کار خود را مستقیماً دریافت می‌کنند اما عملاً سود و دریافت تقاضای کار جدید آنها وابسته به سودده بودن کار هرزنامه‌نگاری برای طرف قراردادشان است).

از طرف دیگر فرستادن هرزنامه در حجم بالا نیازمند صرف هزینه و زمان است، علاوه بر این، این کار در بسیاری از کشورها جرم محسوب می‌شود (به عنوان نمونه، خبر محکومیت یکی از هرزنامه‌نگاران معروف را اینجا بخوانید) و خطرات خاص خودش را دارد. به همین دلیل هرزنامه‌نگارانی که در این کشورها زندگی می‌کنند نیازمند استفاده از روشهای گوناگون برای پنهان نگه داشتن هویتشان و همینطور محل ارسال هرزنامه‌ها هستند که اینها در کل، هزینه‌ی کار آنها را بالا می‌برد. آنها معضلهای دیگری هم دارند: با پیشرفت و هوشمندتر شدن سیستمهای مبارزه با هرزنامه‌ها در سیستمهای پست الکترونیکی، درصد بالایی از هرزنامه‌های ارسالی در پوشه‌ی هرزنامه‌ها جا خوش می‌کنند و مخاطب هدف، آنها را هیچ وقت باز نمی‌کند. با این تفاسیر آیا هنوز هم ارسال هرزنامه کاری سودده است؟ و اگر هست چقدر سود در این کار است؟

گروهی از محققان آمریکایی در اوایل سال میلادی جاری درصدد برآمدند که پاسخ این سؤالات را بیابند.

بهترین راه برای ارزیابی هرزنامه‌نگاری این است که خودت هرزنامه‌نگار باشی!

این جمله‌ای است که یکی از اعضای تیم پژوهشی مذکور در توصیف روش انجام این تحقیق نوشته است. گروه مذکور یک سایت جعلی فروش داروهای محرک راه‌اندازی کردند، همانند هرزنامه‌نگاران حرفه‌ای به کمک بدافزارها و ویروسهای کامپیوتری روی چیزی حدود هفتاد و پنج هزار کامپیوتر خانگی کنترل پیدا کردند تا از آنها به عنوان میاندار عملیات ارسال هرزنامه‌هایشان استفاده کنند و در طول ۲۶ روز چیزی حدود ۳۵۰ میلیون هرزنامه ارسال کردند (در مجموع ۴۶۹ میلیون هرزنامه). تنها تفاوت کار آنها با هرزنامه‌نگاران واقعی آنجا بود که در مرحله‌ی نهایی کردن خرید از سایت جعلی هدف، سایت با ارائه‌ی یک پیغام خطا از ورود اطلاعات کارتهای اعتباری توسط مشتری جلوگیری می‌کرد. نتیجه‌ی نهایی این ماراتن هرزنامه‌نگاری تنها ۲۸ فروش بود! به عبارت دیگر به ازای هر دوازده و نیم میلیون هرزنامه یک مشتری به مرحله‌ی نهایی خرید می‌رسد. اشتباه نکنید! این آمار آنقدرها هم بد نیست. در واقع حجم ارسال هرزنامه از سوی هرزنامه‌نگاران حرفه‌ای به حدی است که با لحاظ کردن این آمار تخمین زده می‌شود آنها روزانه هفت هزار دلار و سالانه بیش از دو میلیون دلار سوددهی دارند (حدس بزنید آمار ارسال روزانه‌ی آنها را)! اما در هر صورت، این با برخی گمانه‌زنیها در مورد درآمدهای افسانه‌ای هرزنامه‌نگاران نیز تناقض دارد و نشان می‌دهد که هرزنامه‌نگاری به نسبت کارهای غیرقانونی دیگر آنچنان که تصور می‌شود سودده نیست (برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این پژوهش اینجا را ببینید).

ادامه دارد …

فهرست سری نوشته‌های من درباره‌ی هرزنامه‌ها:

قسمت اول: ریشه‌ی نام اسپم

قسمت دوم: هرزنامه‌ها

قسمت سوم: کدامیک هرزنامه‌های بیشتری می‌گیرند: «علی» یا «زهرا»؟

قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!

قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامه‌ها

قسمت ششم: ماشینهای صاحب‌نظر

قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»

قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن

قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راه‌حلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی

بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!

تولید فهرستهای تقریباً تصادفی از آدرسهای ایمیل -آن طور که در نوشته‌ی قبلی به آن اشاره کردم- هزینه‌ی کاری و زمانی بالایی دارد و با توجه به آن که فقط درصدی از نشانیهای تولید شده معتبر هستند برای هرزنامه‌نگاران کوچک راه‌حل چندان به‌صرفه و مفیدی نیست (البته، هرزنامه‌نگاران با یک ارسال آزمایشی و بررسی پاسخ دریافتی از سرورهای پست الکترونیکی، می‌توانند ایمیلهای معتبر را غربال کنند و فهرست خودشان را بهبود دهند، ولی این کار هم هزینه‌ی پردازشی بالایی دارد). راه حل بهتر، استفاده از فهرستهای ایمیلهای واقعی است. اما این فهرستها چگونه پر می‌شوند و اطلاعات آنها چگونه جمع‌آوری می‌شود؟ هرزنامه‌نگاران برنامه‌های کاربردی زیادی در اختیار دارند که به کمک آنها می‌توانند فهرستهای خودشان را با ایمیلهای واقعی پر کنند. آنها برنامه‌هایی در اختیار دارند که همانند رباتهای موتورهای جستجو به صفحات وب سرکشی می‌کنند و در آنها دنبال رشته‌هایی با الگوی نشانی پست الکترونیکی (نام@دامنه.پسوند دامنه) می‌گردند. پس یکی از اولین و بهترین راهها برای جلوگیری از اضافه شدن ایمیلتان به این فهرستها آن است که آن را در صفحات عمومی وب در اختیار بقیه نگذارید. سعی کنید به جای وارد کردن نشانی ایمیلتان در وبلاگ یا سایت شخصیتان صفحه‌ی تماس بسازید و آن را طوری تنظیم کنید که پیام مخاطب را به طور غیرمستقیم به ایمیلتان بفرستد. بسیاری از سیستمهای نظرسنجی سایتها و وبلاگها از شما می‌خواهند که نام، نشانی وب‌سایت و ایمیلتان را وارد کنید. تا زمانی که مطمئن نشده‌اید سیستم سایت یا وبلاگ مذکور ایمیل شما را به صورت عمومی منتشر نمی‌کند از وارد کردن ایمیلهای اصلیتان در این گونه کادرها خودداری کنید (به عنوان نمونه، یکی از سیستمهای پرطرفدار وبلاگنویسی وطنی که جهت حفظ حریم خصوصی نظردهندگان در وبلاگها آی.پی آنها را حتی در اختیار صاحب وبلاگی که نظر برای او گذاشته شده نمی‌گذارد -احتمالاً به دلیل این که حق همه است که ایمیل نظردهندگان را بدانند و ببینند- ایمیل نظردهندگان را به صورت عمومی منتشر می‌کند 😉 ). برخی از سایتها و تالارهای گفتگو بدون ثبت‌نام، مطالب و مقالات خود را در اختیار بازدیدکننده نمی‌گذارند و شما مجبورید برای دستیابی به مطلب مورد نظرتان در این گونه سایتها ثبت‌نام کنید. مشکل اینجاست که ثبت‌نام در این سایتها معمولاً دریافت نامه‌های ناخواسته را به دنبال دارد و علاوه بر این، برخی از این سایتها اطلاعات کاربران خود را در قالب فهرستهای ایمیل، به هرزنامه‌نگاران می‌فروشند. اگر تنها به یک مطلب یا مقاله از سایت یا تالار گفتگوی مورد نظر نیاز دارید بهتر است ابتدا سعی کنید با استفاده از سایتهایی مانند bugmenot.com اطلاعات ورود به اشتراک‌گذاشته شده‌ای از سایت مزبور بیابید و با استفاده از آن وارد سایت مورد نظر شوید (برای نمونه، چند نام کاربری و کلمه‌ی عبور برای سایت آفتاب نقطه آر را اینجا ببینید). در صورتی که به نتیجه نرسیدید و مجبور شدید در سایت مورد نظرتان ثبت‌نام کنید به جای وارد کردن ایمیل واقعیتان از ایمیلهای یک‌بار مصرف استفاده کنید. سایتهایی نظیر www.mailinator.com بدون نیاز به ثبت‌نام، نشانیهای ایمیل موقتی در اختیارتان می‌گذارند که پس از پایان فرایندهای ثبت‌نام می‌توانید با خیال راحت آنها را رها کنید و به قول صاحبان این سرویس: «بگذارید اسپمها را آنها بخورند»!

ادامه دارد …

فهرست سری نوشته‌های من درباره‌ی هرزنامه‌ها:

قسمت اول: ریشه‌ی نام اسپم

قسمت دوم: هرزنامه‌ها

قسمت سوم: کدامیک هرزنامه‌های بیشتری می‌گیرند: «علی» یا «زهرا»؟

قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!

قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامه‌ها

قسمت ششم: ماشینهای صاحب‌نظر

قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»

قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن

قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راه‌حلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی

کدامیک هرزنامه‏های بیشتری می‏گیرند: «علی» یا «زهرا»؟

من روزانه ده تا بیست هرزنامه دریافت می‌کنم. شما روزانه چند هرزنامه دریافت می‌کنید؟ پاسخ این که یک کاربر پست الکترونیکی چقدر اسپم دریافت کند بسته به شرایط متفاوت است. مسلماً آدمهای معروف هرزنامه‌های بیشتری دریافت می‌کنند. مخصوصاً اگر آدمهایی باشند که شرایط کاری یا معروفیتشان با کامپیوتر و اینترنت ارتباط داشته باشد و مجبور باشند نشانی پست الکترونیکیشان را به صورت عمومی اعلام کنند. آن وقت تعداد زیادی از هرزنامه‌فرستان نشانی پست الکترونیکیشان را می‌دانند و منطقاً آنها را در صدر فهرستهای ارسال ایمیلشان نگه می‌دارند. یک نمونه‌ی شاخص از این آدمهای معروف، بیل گیتس بنیانگذار مایکروسافت است که چند سال پیش اظهار کرده روزانه چهار میلیون هرزنامه دریافت می‌کند!

عوامل دیگری هم در میزان دریافت هرزنامه تأثیر دارند. یک عامل مهم می‌تواند خود نشانی پست الکترونیکی باشد. نشانیهای پست الکترونیکی دو قسمت دارند: سمت چپ علامت @ که نام دارنده‌ی پست الکترونیکی را مشخص می‌کند و سمت راست آن که نشان‌دهنده‌ی سایت یا سرویس پست الکترونیکیی است که صندوق مزبور به آن تعلق دارد. سمت راست نشانی پست الکترونیکی شرکتی ِ کارمندان، معمولاً نشان‌دهنده‌ی سایت شرکت محل کار آنهاست. مسلماً کسانی که پست الکترونیکیشان نشان‌دهنده‌ی آن است که در شرکتهای بزرگ کار می‌کنند هدفهای بهتری برای هرزنامه‌ها هستند. بنابراین -اگر به عنوان نمونه- سمت راست ایمیل شما @microsoft.com باشد به نسبت ِ بیشتر ِ کسانی که از سرویسهای پست الکترونیکی رایگان استفاده می‌کنند هرزنامه‌های بیشتری دریافت می‌کنید.

جالب است بدانیم که -بر طبق آمارها و پژوهشها- سمت چپ نشانی پست الکترونیکی -یعنی نام دارنده‌ی آن- نیز در میزان دریافت هرزنامه تأثیر دارد!

یک راه مؤثر برای تولید فهرست ایمیلها، استفاده از فرهنگهای لغت و فهرستهای نامهاست. یک برنامه‌ی کامپیوتری این نامها را از فرهنگ لغت می‌خواند، آنها را با حروف، نشانه‌ها و اعداد ترکیب می‌کند و سپس نتایج را با @ و نشانی سایت سرویس‌دهنده‌ی ایمیل ترکیب می‌کند. به این روش می‌توان میلیونها بلکه میلیاردها نشانی ایمیل ساخت که اگر چه درصد بالایی از آنها ممکن است معتبر نباشند ولی درصد قابل توجهی از آنها نیز معتبر و موجودند و علاوه بر آن، ایمیلهایی هستند که در فهرستهای آماده‌ی ایمیلهای واقعی وجود ندارند. از آنجا که نامهای کمیاب در فهرستها و فرهنگ نامهای کمتری یافت می‌شوند کسانی که نام کمیاب دارند یا برای پست الکترونیکیشان نامهای مستعار ابتکاری و کمیاب انتخاب کرده‌اند کمتر از کسانی که نامهای متداول و معمولی دارند در معرض دریافت هرزنامه به این روش قرار می‌گیرند. از جهت دیگر فرهنگهای نامها معمولاً به ترتیب الفبا مرتب هستند. چرخه‌ی تولید نشانی احتمالی پست الکترونیکی به روشی که شرح داده شد و ارسال هرزنامه به آن، زمانی که صحبت از میلیونها نشانی پست الکترونیکی باشد، با وجود پیشرفتهای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری و پهنای باندهای مگابایتی، هنوز هم بسیار زمانبر است و گاهی چندین روز زمان می‌برد و به دلایل مختلف ممکن است پیش از تکمیل قطع شود و به پایان نرسد. با یادآوری این که فرهنگهای نامها معمولاً به ترتیب الفبا مرتب هستند به این نتیجه می‌رسیم که کسانی که حروف ابتدایی نامشان در صدر الفبای انگلیسی قرار دارد (مانند ali) -چون همیشه در صدر چرخه‌ی دریافت هرزنامه هستند- اکثراً به نسبت کسانی که حروف ابتدایی نامشان در پایین این فهرست قرار دارد (مانند zahra) هرزنامه‌های بیشتری دریافت می‌کنند. آمارگیریها و نمونه‌برداریهای واقعی نیز تفاوت محسوسی را بین آمار هرزنامه‌های دریافتی ایمیلهایی که با حروف ابتدایی الفبا شروع می‌شوند و آنهایی که با حروف انتهایی آغاز می‌شوند نشان داده، برای اطلاع بیشتر اینجا را ببینید.

بقیه دارد …

فهرست سری نوشته‌های من درباره‌ی هرزنامه‌ها:

قسمت اول: ریشه‌ی نام اسپم

قسمت دوم: هرزنامه‌ها

قسمت سوم: کدامیک هرزنامه‌های بیشتری می‌گیرند: «علی» یا «زهرا»؟

قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!

قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامه‌ها

قسمت ششم: ماشینهای صاحب‌نظر

قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»

قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن

قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راه‌حلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی

هرزنامه‏ها

ایمیل یا پست الکترونیکی از اولین چیزهایی است که با آشنایی با اینترنت صاحب آن می‌شویم. به همین دلیل ایمیلهای اسپم یا هرزنامه‌ها هم شناخته‌شده‌ترین نوع اسپمها هستند. به طور کلی هر نوع نامه‌ی الکترونیکی که در حجم انبوه و برای افرادی که تقاضای دریافت چنین نامه‌ای را نکرده‌اند -فارغ از محتوای نامه- ارسال شود هرزنامه به حساب می‌آید.

هرزنامه‌ها با انگیزه‌های مختلفی فرستاده می‌شوند، که در این بین، متداولترین انگیزه «پول» است. عده‌ای با هدف فروش و بازاریابی (و دستیابی به پول به شکل قانونی‌تر به نسبت دسته‌ی دوم) دست به ارسال هرزنامه می‌زنند و عده‌ای دیگر با هدف دستیابی به پول از طریق فریفتن دیگران و کلاهبرداری. هرزنامه‌های نوع دوم در نگاه اول عجیب و وسوسه‌کننده هستند، نامه‌هایی که ادعا می‌کنند شما برنده‌ی بخت‌آزماییی شده‌اید که در آن شرکت نکرده‌اید (چند نمونه را در نظرات این نوشته ببینید)! نامه‌هایی که در آنها ادعا می‌شود که شما طبق تحقیق وکلای معتبر از بستگان فلان سیاستمدار تازه از دنیا رفته‌ی نیجریایی هستید و وارث چند میلیون دلار ثروت او شده‌اید و … . و شما برای آن که به پولی که برنده شده‌اید یا به ارث برده‌اید دست پیدا کنید باید مقادیری ناچیز هزینه‌های ابتدایی را بپردازید! جالب اینجاست که این گونه شیادیها با وجود این که این روزها تعداد زیادی از کاربران اینترنت با آنها آشنایی دارند هنوز هم کارایی دارد و گه گاه شکارهای درشتی را هم به دام می‌اندازد: به عنوان یک نمونه، در این صفحه، داستان زنی را بخوانید که همین اخیراً، در مجموع مبلغ چهارصد هزار دلار به کلاهبرداران اینترنتی پرداخت کرده است!

جالب است بدانیم که بیشتر هرزنامه‌ها از سوی چند کشور خاص فرستاده می‌شوند. شاید باور کردنش کمی مشکل باشد (در حد باور کردن آمار دریافت فایرفاکس از سوی ایرانیها در روز انتشار فایرفاکس ۳)، که کشور ما در این بین، جزء این چند کشور خاص است (طبق آماری که آقای کیوان نیری از سیستم ضد اسپم خودش استخراج کرده ایران بعد از آمریکا، روسیه و چین، چهارمین کشور دنیا از لحاظ حجم ارسال اسپم است، این نوشته‌ی انگلیسی را از ایشان ببینید)! البته، در کشوری که فهرست چندده‌هزارتایی ایمیلهای ملت، بدون مزاحمت قانون و توسط شرکتهای اسم و رسم‌دار به فروش می‌رسد انتظار آفریده شدن چنین افتخاراتی را هم باید داشت! بگذریم …

بقیه دارد …

فهرست سری نوشته‌های من درباره‌ی هرزنامه‌ها:

قسمت اول: ریشه‌ی نام اسپم

قسمت دوم: هرزنامه‌ها

قسمت سوم: کدامیک هرزنامه‌های بیشتری می‌گیرند: «علی» یا «زهرا»؟

قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!

قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامه‌ها

قسمت ششم: ماشینهای صاحب‌نظر

قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»

قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن

قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راه‌حلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی

ریشه‏ی نام اسپم

اگر به تبلیغات بالای پوشه‌ی اسپم حساب جی‌میلتان دقت کرده باشید، احتمالاً شما هم مثل من تا حالا متوجه شده‌اید که بیشتر وقتها موضوع این تبلیغات به جای آن که درباره‌ی نرم‌افزارها و ابزارهای مقابله با اسپم یا به اصطلاح «هرزنامه‌»ها باشد، درباره‌ی خوراکیهاست!

تبلیغات جی‌میل در پوشه‌ی اسپم

در واقع واژه‌ی «اسپم» پیش از آغاز عصر اینترنت نام تجاری نوعی غذای کنسرو شده بوده، که هم اکنون هم با همان نام تجاری (و البته بنا بر اصرار شرکت تولید کننده با صورت نوشتاری تماماً بزرگ (SPAM) برای متمایز بودن با اسپم اینترنتی و همچنین نشان دادن این که این نام یک نام اختصاری است) عرضه می‌شود و گویا بر خلاف هرزنامه‌ها که همه جا ناخواسته‌اند خیلی هم خواستار دارد. در هر صورت ریشه‌ی واژه‌ی اسپم به معنی هرزنامه هم گویا، همان نام تجاری اسپم خوراکی است.

اسپم واقعی

داستان انتخاب واژه‌ی اسپم برای هرزنامه‌های الکترونیکی گویا از این قرار است که فراوانی «اسپم» در دوران جنگ جهانی دوم در اغذیه‌فروشیهای انگلستان -درست همان وقتی که به لحاظ شرایط جنگی خیلی از خوراکیهای گوشتی در این کشور مشمول جیره‌بندی بودند الا «اسپم» که در همه جا پیدا می‌شد- دستمایه‌ی داستان یکی از قسمتهای یک سریال کمدی دهه‌ی هفتاد میلادی شبکه تلویزیونی بی.بی.سی قرار گرفت، که در آن تکرار این واژه در منوی رستوران داستان آن قسمت از سریال و همچنین همراهی یک گروه هم‌آواز جنبه‌ی فراوانی این خوراکی را در آن زمان به طنز کشید. تحت تأثیر این سریال، بعدها و در آغاز دوران اینترنت، یکی از روشهای حالگیری افراد ناخواسته در اتاقهای گفتگو، پر کردن صفحات با واژه‌ی SPAM بود و به همین دلیل اندک اندک واژه‌ی «اسپم» به همه جور آشغال الکترونیکی ناخواسته از قبیل نامه، نظر وبلاگی و مانند آن که به صورت انبوه ارسال می‌شوند اطلاق شد (اصل ماجرا را در ویکیپدیای انگلیسی و در این قسمت بخوانید).

احتمالاً 😉 ادامه دارد …

فهرست سری نوشته‌های من درباره‌ی هرزنامه‌ها:

قسمت اول: ریشه‌ی نام اسپم

قسمت دوم: هرزنامه‌ها

قسمت سوم: کدامیک هرزنامه‌های بیشتری می‌گیرند: «علی» یا «زهرا»؟

قسمت چهارم: بگذارید «اسپم»ها را آنها بخورند!

قسمت پنجم: درآمدزایی هرزنامه‌ها

قسمت ششم: ماشینهای صاحب‌نظر

قسمت هفتم: کپچا: «تو آدمی؟!»

قسمت هشتم: او.سی.آر: قاتل کپچای تصویر متن

قسمت نهم: صنعت حل کپچای هند و راه‌حلهای مقابله با اسپم با تکیه بر تحلیل محتوی

ایراد فایرفاکس ۳ یا …؟

چند وقتی است مشکل عجیبی با فایرفاکس پیدا کرده‌ام: بعد از این که کمی با فایرفاکس کار می‌کنم کلیک چپ ماوس کامپیوترم از کار می‌افتد. اوایل فکر می‌کردم مشکل از ماوس است، اما بعد از این که کارکرد کلیک چپ و راست را عوض کردم متوجه شدم که همان اتفاق این بار برای دکمه‌ی کلیک راست هم می‌افتد در حالی که دکمه‌های دیگر ماوس کار می‌کنند و این اتفاق در نرم‌افزاری غیر از فایرفاکس نمی‌افتد.

از جستجوی مختصری که راجع به مشکل کردم اینطور دستگیرم شد که این ایراد اتفاقاً زیاد شاکی دارد و اخیراً کاربران فایرفاکس وقوع آن را زیاد گزارش کرده‌اند. از آنجا که این اتفاق در وضعیت Safe Mode هم می‌افتد مشکل مربوط به افزونه‌ها نیست. راه حلی که فعلاً من با آن می‌سازم این است که همیشه یک برنامه‌ی دیگر در کنار فایرفاکس در حال اجرا داشته باشم و هر وقت ماوس از کار افتاد با Alt+Tab سراغ آن برنامه بروم و دوباره برگردم به فایرفاکس تا مشکل موقتاً حل شود.

در هر صورت، بد ندیدم محض بروز کردن وبلاگ (و اعلام زنده بودن 😉 ) هم شده مشکل را اینجا مطرح کنم بلکه کسی راه حل نهایی آن را بداند.

فارسی‌سازی افزونه‌ی آلبوم عکس فلیکر

نسخه‌های جدید وردپرس (سیستم مدیریت محتوای وبلاگ من و میلیونها وبلاگ دیگر) امکان بروزرسانی خودکار افزونه‌ها را فراهم کرده‌اند. اینطوری نیازی نیست برای بروز کردن افزونه‌ها متوالیاً سایتهای نویسنده‌های آنها را چک کنید تا آخرین نسخه‌ها را دریافت و نصب کنید. در هر صورت، برای ما -غیرانگلیسی‌زبانها- مشکلات ویژه‌ای وجود دارد. مثلاً من تا پیش از این خیلی از افزونه‌ها را با روشهای غیراستاندارد -ویرایش کد اصلی- فارسی کرده بودم تا آن را با حال و هوای وبلاگم وفق بدهم. مسأله‌ای که این روش فارسی کردن به وجود می‌آورد آن است که با بروزرسانی خودکار تغییرات اعمال شده را از دست می‌دهم. بنابراین روش بهتر آن است که از امکاناتی که بسیاری از افزونه‌ها برای ترجمه به زبانهای مختلف فراهم می‌آورند استفاده کنیم.

افزونه‌ی آلبوم عکس فلیکر برای وردپرس از جمله همین افزونه‌هایی بوده که تا به حال، من به شیوه‌ی غیراستاندارد آن را ترجمه کرده بودم و معمولاً با مرارت زیاد آن را بروز می‌کردم (این افزونه همانی است که آلبوم عکس وبلاگ من به کمک آن کار می‌کند). چند وقت پیش خالق این افزونه اعلام کرد که قصد دارد پشتیبانی از زبانهای مختلف را به این افزونه اضافه کند. این شد، که تصمیم گرفتم به عنوان حداقل کاری در مقام قدرشناسی می‌شود در مورد آدمهایی که وقت خودشان را برای تولید ابزارهای رایگان صرف می‌کنند انجام داد، یک ترجمه‌ی فارسی برای افزونه اضافه کنم. یک ترجمه‌ی اولیه -که خالی از اشکال نبود- آماده کردم و برای نویسنده‌ی افزونه فرستادم که او این ترجمه را در آخرین نسخه‌ی افزونه گنجانده است (تصویری از ترجمه‌ی فارسی افزونه در محیط وردپرس فارسی را هم گذاشته توی وبلاگش، اینجا). در هر صورت ترجمه نیاز به بازبینی دارد، اگر از این افزونه استفاده می‌کنید و دوست دارید نسخه‌های فارسی آن بروز باشد سری به این نشانی بزنید و ترجمه‌ها را بازبینی کنید، نویسنده‌ی افزونه آخرین ترجمه‌ها را از همانجا بر می‌دارد. من با این سایتی که امکان ترجمه را در اختیار می‌گذارد مشکلات زیادی دارم که احتمالاً یا ناشی از فیلترینگ است یا ناشی از تحریم، در هر صورت بازبینی ترجمه‌ها برایم کمی سخت است ولی سعی خودم را می‌کنم تا اشکالات ترجمه را -اگر کسی پیدا نشد که زحمتش را بکشد- خودم حل کنم.