رندانه‌هایی از سعدی و نشانه‌گذاری در گنجور رومیزی

یکی از قابلیتهای گنجور رومیزی این است که می‌توانید به کمک آن یک یا چند بیت از یک شعر یا تمامی شعر را نشانه‌گذاری کنید تا بعداً بتوانید آن را راحت‌تر پیدا کنید.

برای نشانه‌گذاری یک بیت ابتدا باید شماره‌گذاری را فعال کنید تا شماره‌های ابیات در سمت راست آنها نمایش داده شود. بعد با کلیک بر روی هر شماره به جای آن یک ستاره نشان داده می‌شود که به معنای آن است که آن بیت نشانه‌گذاری شده. اگر روی ستاره دوباره کلیک کنید، ستاره برداشته می‌شود و جای آن را دوباره شمارهٔ بیت می‌گیرد. اگر می‌خواهید تمام بیتهای نشانه‌گذاری شده از این حالت خارج شوند روی دکمهٔ حذف نشانه کلیک کنید.

نشانه‌گذاری در گنجور رومیزی

برای نشانه‌گذاری کل شعر (و نه یک یا چند بیت خاص) روی دکمهٔ نشانه‌گذاری روی نوار ابزار کلیک کنید.

فهرست نشانه‌ها را می‌توانید با کلیک بر روی دکمهٔ نشانه‌ها روی نوار ابزار به صورت صفحه‌بندی شده ببینید و با کلیک بر روی دکمه‌های صفحهٔ بعد و صفحهٔ قبل بینشان حرکت کنید. اگر یک یا چند بیت خاص از شعر را نشانه‌گذاری کرده باشید در این فهرست، از متن شعر مصرع اول اولین بیت نشانه‌گذاری شده را مشاهده می‌کنید و اگر نه، مصرع اول کل شعر را.

نشانه‌ها را می‌توانید به کمک فرمانهای برون‌ریزی (Export) و درون‌ریزی (Import) از منوی نشانه‌ها بین کامپیوترهای مختلف جابجا کنید یا از آنها پشتیبان تهیه کنید.

اینها چندتایی از ابیات زیبای سعدی هستند که در طول زمان من آنها را نشانه‌گذاری کرده‌ام:

مگر آن که هر دو چشمش همه عمر بسته باشد

به ورع خلاص یابد ز فریب چشمبندان

حواستان بود که؟ کسی از فریب «چشمبندان» ممکن است در امان بماند که «چشمش در تمامی عمر بسته باشد».

تو که گفته‌ای تأمل نکنم جمال خوبان

بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی

این دو بیت متوالی از یک غزل:

جماعتی که نظر را حرام می‌گویند

نظر حرام بکردند و خون خلق حلال

غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود

عجب فتادن مرد است در کمند غزال!

مقایسهٔ بر و روی معشوق با مردمان عادی (اگر در خواندن، جملهٔ «اعتقاد من این است که» را به حالت معترضه و متمم جملهٔ اصلی بخوانیم به نظرم رندانگی بیت دو چندان می‌شود):

اگر تو آدمیی -اعتقاد من این است

که- دیگران همه نقشند بر در حمام!

و این هم یک خودستایی شیرین -شاید هم کمی لوس- از سعدی:

من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس

زحمتم می‌دهد از بس که سخن شیرین است!

مگس زحمتش می‌داده! روی شعرش می‌نشسته!

اهم اخبار

روزنامهٔ اقتصاد پویا، یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، صفحهٔ آخر:

شام خوبی بود

وقت کردید نگاهی به نسخهٔ PDF این صفحه از روزنامه بیندازید (اینجا)، اخبار جالب دیگری هم دارد، مثلاً این که محققان آلمانی چطور متوجه شده‌اند که روباتها می‌توانند برای انسانها خطرناک باشند و … .

گنجوری که روی هواست …

خوب! مشکل دو سه هفته پیش دوباره پیش آمده و گنجور فعلاً روی هواست.

تفاوت اینجاست که میزبان محترم این بار رسماً عذر سایت را خواسته:

پشتیبانی میزبانی

نمی‌دانم چه بگویم! در هر حال توصیه می‌کنم اگر خواستید فضای وب بخرید ابتدا مطمئن شوید که میزبان وبتان اجازه می‌دهد بیشتر از ۲۰۰۰ نفر روزانه از سایتتان بازدید کند.

آمار بازدید گنجور

میزبانی وب ارزان و مطمئن سراغ دارید؟

خوب! من برای ganjoor.net پهنای باند بالاتر از آنچه مجاز بوده‌ام تعریف کرده بودم (حساب ریسلری)، سیستم از لحاظ فنی مشکلی نداشته و یکی دو ماه از میزبان وب خودم سوء استفاده کرده‌ام. نتیجه؟ الان گنجور روی هواست و به نظر می‌رسد که قسمت پشتیبانی میزبان وب جاری فعلاً با من قهر است و جوابم را نمی‌دهد (با توجه به این که جوابم را نمی‌دهند حدس می‌زنم به این قضیه پی برده باشند و به این دلیل حساب را مسدود کرده باشند وگرنه فعلاً خودشان تا حالا هیچ چیز در مورد علت جریان نگفته‌اند). چاره، گویا با توجه به مشکلات دیگری که این چند ماه داشته‌ام، تغییر میزبان است.

با توجه به تجربه‌های قبلیتان، لطفاً شرکت میزبانی وبی معرفی کنید که چیزی حدود بیست گیگابایت محدودیت پهنای باند ماهیانه را در یک سرور لینوکس با قیمتی حدود صدهزار تومان (در حد پولی که دوستی ناشناس برای کمک به گنجور به حسابم واریز کرده) بتواند در اختیارم بگذارد و مهم، این که، مطمئن باشد. ممنون!

پی‌نوشت: من گویا کمی عجله کرده‌ام، مشکل آن چیزی نبود که اینجا نوشته‌ام. سایت این طور که بخش پشتیبانی میزبان وب گفته به وسیلۀ یک نرم‌افزار امنیتی و تحت فشار حمله (؟ گویا) به صورت خودکار بسته شده. احتمالاً کمک دریافتی را برای ارتقای پهنای باند سایت هزینه می‌کنم و فعلاً با میزبان فعلی می‌مانم.

تذکرة الاولیا

اگر زمانی حال و هوای فکاهه و طنز کردید پیشنهاد می‌کنم با این دید، سری به تذکرة الاولیای عطار بزنید (کتاب را از این صفحه می‌توانید دریافت کنید) و حکایاتی را بخوانید که روزگاری برای خوانندگانشان روایات کرامات بودند و امروز برای من و احتمالاً شما چیزهایی در حد طامات و خرافات هستند:

سفیان ثوری، وقتی که در شکم مادر بود! (صفحهٔ ۱۲۵):

نقل است که یک روز مادرش بر بام رفته بود و از بام همسایه انگشتی ترشی در دهان کرد. چندان سر بر شکم مادر زد که مادر را در خاطر آمد تا برفت و حلالى خواست.

حکایت کنیزکان گستاخ عبدالله مبارک (صفحهٔ ۱۲۲):

نقل است که سهل بن عبدالله مروزی همه روز به درس عبدالله می آمد. روزی بيرون آمد و گفت: دیگر به درس تو نخواهم آمد که کنیزکان تو بر بام آمدند و مرا به خود خواندند و گفتند: «سهل من! سهل من!» چرا ایشان را ادب نکنی؟

عبدالله با اصحاب خود گفت: حاضر باشید تا نماز بر سهل بکنید.

در حال سهل وفات کرد. بر وی نماز کردند. پس گفتند: یا شیخ! تو را چون معلوم شد؟

گفت: آن حوران خلد بودند که او را می خواندند و من هیچ کنیزک ندارم.

حکایت توبهٔ ذوالنون مصری (صفحهٔ ۷۶):

و سبب توبه او آن بود که او را نشان دادند که به فلان جای زاهدی است. گفت: قصد زیارت او کردم. او را دیدم، خویشتن را از درختی آویخته و می گفت: ای تن! مساعدت کن با من به طاعت، و اگر نه همچنين بدارمت تا از گرسنگی بميری. …

نقل قول از ذوالنون مصری (صفحهٔ ۷۸):

دوش در سجده چشم من در خواب شد، خداوند را دیدم …

بی‌ربط‌نوشت: گزیر و گنجور مدتی است مشکلی از این دست دارند. مشترکان وبلاگ اگر مطالب تازه‌های گنجور را در گزیر دیدند و اگر دسترسی به گزیر در طول این دو روزه ممکن نبوده، به خاطر تقلاهای من برای رها شدن از دست این معضل بوده که هنوز به نتیجهٔ نهایی نرسیده.

… گفتم شاید مرا می‌خواند باز پیش خود گفتم …

سید حسن تقی زاده، کتاب «تاریخ علوم در اسلام» انتشارات فردوس، ۱۳۷۹، صفحهٔ ۲۵:

حکایت شده است از ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی که گوید سالی حج کردم و ایام تشریق را در منی بودم. شنیدم کسی صدا می‌کند «ای ابوالفرج!» ؛ پس خیال کردم شاید مرا می‌خواهد. لکن باز پیش خود گفتم در میان مردم اشخاص زیادی هستند که کنیهٔ ابوالفرج دارند و شاید دیگری را صدا می‌کند. پس جواب ندادم. وقتی دید کسی او را جواب نمی‌دهد صدا زد «ای ابوالفرج المعافی!» ؛ پس خواستم جواب بدهم باز گفتم بسا اتفاق می‌افتد که کسی دیگر هم اسم المعافی و کنیهٔ ابوالفرج داشته باشد و باز جواب ندادم. این دفعه صدا کرد «ای ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی!» ؛ پس مرا شکی نماند که مرا آواز می‌دهد. چه اسم و کنیهٔ من و اسم پدرم و شهر و وطن مرا نام برد. پس جلو رفتم و گفتم: «اینک منم چه می‌خواهی؟» گفت: «بلکه تو از نهروان مشرق هستی؟!» گفتم: «بلی!» گفت: «ما آن کسی را می‌خواهیم که از نهروان غرب است.» پس از مطابقت اسم و کنیه و اسم پدر و مسقط الرأس دو نفر تعجب کردم و فهمیدم که در مغرب جایی است که اسمش نهروان است غیر از نهروان عراق.

مؤلف؛ این حکایت را به این هدف آورده که به خواننده هشدار بدهد که نباید از تشابه اسامی و اماکن دچار اشتباه شود!

دی.ان.اس‌های گوگل

این را در نظرات یکی از وبلاگها خواندم، یادم نیست کدام وبلاگ. اما به هر حال کار مرا فعلاً راه انداخته. گفتم شاید شما هم، همهٔ زندگی آنلاینتان روی جیمیلتان باشد و دسترسی از طریق محیط آشنایی وبی آن برایتان ضروری، شاید این راه حل به درد شما هم بخورد: دی.ان.اسهای ارتباط اینترنتیتان را روی 8.8.8.8 و 8.8.4.4 تنظیم کنید بلکه رستگار شوید.

فایرفاکس جدید، اپراهای موبایل و …

فایرفاکس ۳.۶ خیلی وقت است که آمده، ولی من همین یکی دو روز پیش نصبش کرده‌ام. با نصب (در واقع ارتقا به) این ویرایش، بعضی افزونه‌های ناسازگارم از کار افتادند. راه حلی که برای ویرایشهای قدیمی‌تر این مشکل را حل می‌کرد برای این ویرایش با کمی تغییر کار می‌کند: کافیست در about:config کلیدی با نام extensions.checkCompatibility.3.6 ایجاد کنید و مقدار آن را false بگذارید (دستورالعمل این کار مطابق همان روش قدیمی است که می‌توانید آن را اینجا بازخوانی کنید).

ادامه خواندن “فایرفاکس جدید، اپراهای موبایل و …”

پراکنده از چند فیلم

بازیگر شخصیتهای کامپیوتری

بعضی بازیگرها تخصصهای جالبی دارند. می‌دانستید نقش کونگ (گوریل فیلم کینگ کونگ) و همینطور شخصیت گالم در فیلم ارباب حلقه‌ها را یک نفر بازی کرده (اندی سرکیس)؟ البته بازی کردن (مخصوصاً در مورد اول) در اینطور نقشها در واقع گویا عبارت است از اجرای حرکات شخصیت و انتقال آنها به کامپیوتر برای اعمال روی شخصیتهای کامپیوتری. گویا این بازیگر، در فیلمها و همچنین بازیهای کامپیوتری دیگری هم بازیگر حرکات شخصیتهای کامپیوتری بوده.

اندی سرکیس بازیگر نقشهای کینگ کونگ و گالم

بی.بی.سی و خلیج فارس

در قسمت نهم مجموعهٔ دیدنی سیارهٔ زمین بی.بی.سی با گویندگی دیوید اتنبرو (عرضه شده در سال ۲۰۰۶ میلادی)، در حوالی دقیقهٔ بیست و یکم گوینده از خلیج فارس با عنوان Arabian Gulf نام می‌برد.

خلیج فارس در یکی از قسمتهای سیارهٔ زمین BBC

گذرنامهٔ ایرانی در دست شخصیت عراقی سریال گمشدگان

در لحظات پایانی اولین قسمت از فصل جدید سریال گمشدگان، یک گذرنامهٔ ایرانی دست سعید (شخصیت عراقی سریال) است.

گذرنامهٔ ایرانی در دست شخصیت عراقی سریال گمشدگان

پیشتر، اشتباهاتی در رابطه با فرهنگ و زبانهای اسلامی یا عربی در این سریال اتفاق افتاده (اکثراً در قسمتهایی که این شخصیت محور آنهاست). مثلاً در یکی از قسمتهای فصلهای پیشین، زیرنویس تلویزیون یکی از کشورهای عربی با خطوط گسستهٔ عربی نمایش داده شده بود. یا در یکی از قسمتها نشان داده می‌شود که مسلمانها مرغ را با پیچاندن و شکستن گردن می‌کشند. در یکی از قسمتها در (اگر اشتباه نکنم) یک رستوران عربی در پاریس، صدای موسیقی اصیل ایرانی به گوش می‌رسد (البته این مورد آخری با توجه به حضور یک بازیگر ایرانی در آن شاید اشتباه نبوده باشد و صرفاً سلیقهٔ دست‌اندرکاران سریال بوده باشد). نماز خواندن سعید جراح (که بازیگر آن یک انگلیسی هندی الاصل و غیرمسلمان است) در یکی از قسمتها عجیب و اشتباه است. با توجه به این موارد شاید قرار دادن گذرنامهٔ ایرانی در دست شخصیت عراقی یکی دیگر از اشتباهات این سریال در این رابطه باشد.

از طرف چپ کاغذ

از متن یک مصاحبه با محمد حقوقی:

… بیهقی و امثال او به طور طبیعی از طرف راست کاغذ می‌نویسند، اما اکثر شاعران و بهتر است بگویم ناظمان از طرف چپ کاغذ. برای این که این قافیه‌ها هستند که به شاعر دستور می‌دهند …


حد همین است، محد حقوقی، نشر قطره، صفحهٔ ۱۷۳